چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۳
سلامت نیوز : یک روان درمانگر با بیان اینکه نقد رفتاری بالغانه بر روی رفتاری از رفتارهای فرد است، اظهار داشت: نکته مهم در نقد این است که هویت فرد زیر سوال نرود تا او با استرس و اضطراب با نفی هویت خود مواجه نشود.

دکتر علی بابایی زاد در گفت وگو با شفقنا ؛ نقد را بررسی بالغانه بر رفتاری از رفتارهای گوناگون فرد دانست و بیان کرد: بر هر نقدی باید این سوال مطح شود که آیا نقد ما بررسی بالغانه بر رفتاری از رفتارهای گوناگون فرد است یا برچسبی است والدانه بر کل هویت و وجودی فرد، از طرفی افرادی که نقد پذیر نیستند و یا به اشتباه نقد می کنند به این دلیل مقاومت نشان می دهند که دچار اضطراب می شوند. به این دلیل که کل وجودشان زیر سوال می رود. به طور مثال وقتی از هنرمند و یا فوتبالیستی نقد می کنیم در مقاومت قرار می گیرد و می خواهد ثابت کند که طرف مقابل اشتباه می کند ، به این دلیل است که نقد برای او مساوی است با نفی هویت او.

در واقع در نگاه هایی که انجام دادن کارهای آدم ها از کل هویتشان جدا می شود و نقد ما براین اساس صورت می گیرد به این معنی که فرد را نوازش می دهیم، جنبه های مثبت را در نظر می گیرم و بیان می کنیم و هیچ وقت از کلمات کل گویی استفاده نمی کنیم؛ کلماتی مانند "تو همیشه"، "چرا"،" هرگز" و... به این شکل طرف احساس می کند در عین حال که برای ما دوست داشتنی است یک رفتاری از او برای من چندان جالب نبوده و مورد نقد قرار گرفته به این شکل مقاومت او کم تر می شود.

افرادی که نقد پذیر نیستند و یا به اشتباه نقد می کنند به این دلیل مقاومت نشان می دهند که دچار اضطراب می شوند

باید دقت کنیم در چه بستری نقد را انجام می دهیم

این روان تحلیل گر اظهار کرد: از طرفی باید به این قضیه توجه شود که فرزند در چه خانواده ای بزرگ شده، در خانواده هایی که اگر بچه کار اشتباهی انجام دهد مادر و پدر کل هویت او را مورد نقد قرار می دهند و به ظاهر او را کنار می گذارند مانند کلمات "برو دیگه دوست ندارم"، "دیگه مامانت نیستم"، نقد برای آن بچه تهدید به بقاست و موجب ترس او خواهد شد پس باید دقت کنیم که در چه بستری نقد را انجام می دهیم.

افرادی نقد پذیر نیستند که در دوران کودکی نقد آنان برابر نفی آنها بوده است

او در ادامه افزود: افرادی نقد پذیر نیستند که در دوران کودکی برای آنها نقد و انتقاد مساوی با نفی کل هویت وجودیشان است ولی چون متاسفانه در اکثر خانواده ها رفتاری که با کودکان در مقابل رفتاری که مورد سلیقه والدین نیست، انجام می دهند؛ نفی کل وجودی بچه است، بنابراین این بچه به عنوان یک فرد بزرگسال وقتی مورد نقدی قرار می گیرد بالغ درونش جواب نمی دهد بلکه یک بچه کوچک است که می خواهد از خود دفاع کند.

بابایی زاد در پاسخ به این سوال که چه روشی برای بالا رفتن ظرفیت افراد در نقد پذیری باید به کار رود؟ گفت: برای این شرایط باید الگوی رفتاری قاطع استفاده کرد،  بنابراین نمی گوییم "تو" که او متهم شود، کلی گویی نمی کنیم از کلماتی مانند" چرا "،"همیشه"،" هرگز"،" هیچ وقت" استفاده نمی کنیم. جنبه های مثبت فرد را که واقعیت دارد  بیان می کنیم و می گوییم "از نگاه من این رفتار در من این احساس را ایجاد می کند تو چه فکری می کنی؟"

وقتی نقد ما بر روی عملکرد فرد باشد میزان پذیرشش بالا می رود

او با بیان اینکه گاهی اوقات وقتی افرادی بر روی کاری نقد می نویسند، نقد کارایی نیست خاطر نشان کرد: چون در این نوع از نقد کل هویت فرد زیر سوال می رود لذا نقد کارا نیست ولی وقتی نقد ما بر روی عملکرد فرد باشد احتمالا میزان پذیرشش بالا می رود.

اگر از کسی نقد نشود باید نگران شد

اگر از ما انتقادی نمی شود، این یک هشدار است

این روان تحلیل گر در پاسخ به این سوال که طرف مقابل در نقد باید چه واکنشی نشان دهد اظهار کرد: من می گویم اگر از کسی نقد نشود باید بترسد، یعنی اگر از من انتقاد نشود باید نگران وضعیت روانی خودم باشم به این معنی که یا خیلی انسان مهر طلب و باب میل دیگران هستم که بنابراین من آب توی لیوانم و شبیه دیگران می شوم بنابراین موجودی به این اندازه سازگار که نقد نمی شود و یا اینقدر فردی خود شیفته هستم که کسی جرات نمی کند در مورد رفتارم با من حرف بزند؛ بنابراین اگر از ما انتقادی نمی شود یک هشدار است که می گوید از وضعیت روانی سالم خارج می شویم.

اگر بپذیریم ما موجوداتی گوره خری هستیم می توانیم به سمت مورد نقد واقع شدن برویم!

نقد ما را به خود شناسی می رساند

این روان تحلیل گر افزود: اگر بپذیریم ما موجوداتی گورخری هستیم و همه ویژگی های مطلوب و نامطلوب را با هم داریم، می توانیم به سمت مورد نقد واقع شدن برویم این کمک عمیق و اساسی را می کند چون ما را از آن جنبه را که ما بر آن آگاهی نداریم و دیگران می بینند آگاه می کند.  بنابراین نقد ما را به خود شناسی می رساند به خصوص وقتی که نقد توسط افراد مختلف و از جنبه های مختلف به آن می پردازند این یعنی این مشکل وجود دارد و اگر بپذیرم این بخشی از رفتارهای وجودی من است و نه کل هویت وجودی من می توانم برای رفع مشکل کاری انجام دهم.

هر کسی باید از طریقی که می تواند آگاهی بیشتری از خود پیدا کند

او در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه این مشکلات در کودکی همه افراد وجود دارد و همه افراد یک جامعه از وضعیت روانی مطلوبی برخوردار نیستند، با این حال برای اینکه به وضعیت بهتر برسیم باید چه کنیم گفت: در یک لغت خود شناسی؛ و من متعصب نیستم و خود شناسی را معطوف به روان شناسی توسط روان درمانگر نمی دانم. هر کسی از هر طریقی که می تواند آگاهی بیشتری از خود پیدا کند و سعی کند که  رفتار، افکار، عواطف و احساساتش مواجه شود و آنها را به طور واقعی بشناسد. مطمئنا مراجعه به یک روان درمانگر و یا روان تحلیل گر بسیار کمک کننده است ولی برای خودشناسی راه های زیادی وجود دارد. توجه به هنر، ادبیات، مذهب به خود شناسی عمیق تری به ما بسیار کمک خواهد کرد البته باتوجه به بسترهای روانی فرهنگی و اجتماعی که فرد در آن رشد پیدا کرده اگر چه روانشناس آن چیزی است که به عنوان کاتالیزور آن را عمیق تر و سریع تر می کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha