«ابوالفضل ذوالفقاری» جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره با «حمایت» سخن گفته است که در ادامه میخوانید:
به نظر شما چه اشخاصی در جامعه متکدی محسوب میشوند؟
به افرادی که با روشهای مختلف از مردم پول درخواست میکنند، متکدی گفته میشود، این افراد ممکن است در واقعیت از نظر مالی وضع بسیار خوبی هم داشته باشنداما عادت به گدایی کردن از مردم در وجودآنان نهادینه شده است.
علت این موضوع چیست؟
علت عمده اینکه افراد به تکدی گری یا گدایی روی میآورند، مشکلات اقتصادی و فقر مالی است. شکاف طبقاتی و فقدان توزیع عادلانه ثروت در جامعه نیز از عواملی هستند که افراد را به سوی گدایی از دیگران سوق میدهند. همچنین میتوان گفت بیکاری در شهرها و روستاهای کوچک و هجوم مردم به کلانشهرها برای یافتن شغل نیز میتواند از دلایل افزایش تکدی گری در جامعه باشد. زیرا افرادی که از مناطق دیگر به شهرهای بزرگ میآیند به این علت که غریبه محسوب میشوند دیگر نگرانیای برای حفظ آبرویشان ندارند و برخی از آنان به راحتی در مناطقی دور از محل زندگیشان به دست فروشی و تکدی گری مشغول میشوند. در کنار این عوامل میتوان گفت که شیوع بیماریهای روانی، ناامیدی و دغدغههای افراد نسبت به آینده و اختلالات روانی که خود دارای منشأ روانی، جسمانی، اجتماعی و… هستند نیز جمعی را در وضع تکدیگری قرار داده اند. در این بین بعضی از افراد که دارای معلولیت جسمانی هستند به واسطه کمتوانی یا ناتوانی و نبود پوشش بیمه و درآمد، مجبور شده و ناخواسته در این راه قرار میگیرند. البته در بین این افراد کسانی هم وجود دارند که شغلشان گدایی است و از این راه درآمد کسب میکنند. این افراد از وضع مالی خوبی برخوردارند اما با سوء استفاده از احساسات جامعه کسب درآمد میکنند.
آیا میتوان گفت که تکدی گری فقط مختص به کشورهای توسعه یافته است؟ آیا در این باره کشورهای توسعه یافته تفاوتی با کشورهای در حال توسعه دارند؟
خیر. زیرا در اکثر کشورهای توسعه یافته نیز افراد متکدی دیده میشوند. در فرانسه، اتریش یا آمریکا این گدایان بدون هیچ سرپناهی در خیابان میخوابند و غذای خود را از درون سطلهای زباله یا با فروش خرت و پرتهایی که از بین زبالهها می یابند، تهیه میکنند. بنابراین تکدی گری پدیدهای همه گیر است که ارتباط مستقیم با فقر اقتصادی دارد. تنها تفاوتی که وضعیت متکدیان در کشورهای توسعه یافته با وضعیت آنان در حال توسعه دارد، وجود دستگاههای حمایتی است. دستگاههای حمایتی یعنی دولت و سمنهایی که حمایتهای لازم برای زنده ماندن افراد را انجام میدهند. برای مثال در کشورهای توسعه یافته جهان فردی که به بیمارستان برده میشود قبل از هر چیز بستری و درمان می شود و بعد پول آن را دریافت میکنند. اما در کشورهای در حال توسعه ای مانند کشور ما، اگر فردی به مرکز درمانی انتقال یابد، تا زمانی که هزینه اش پرداخت نشود، ترخیص نمیشود. این تفاوت باعث میشود تا نزدیکان بیمار به هر طریقی هم که شده هزینه درمان را تهیه کنند و این تنها گوشه ای از نبود حمایت و تأثیر آن در افزایش تکدی گری در کشور است. بنابراین در زمینه حمایت از طبقه پایین، دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی اخذ مالیات از طبقات بالای جامعه و پرداخت بیمه بیکاری و هزینه های حداقل زندگی به نیازمندان یا همان طبقات پایین جامعه، دیگری حمایت نکردن از طبقه پایین جامعه است و این موضوع تبعات سنگینی از قبیل شکافهای عمیق بین افراد جامعه و بروز و افزایش آسیبهای اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
چه راهکارهایی برای مقابله با این آسیب اجتماعی پیشنهاد میکنید؟
برای حل معضل تکدی گری در جامعه، دولت و سمنها باید بیش از پیش پای کار بیایند. باید در نظر داشت که درست است خانواده بستر پرورش افراد در جامعه است؛ اما نقش و وظیفه ای که دولت در برابر تأمین معیشت و ایجاد آرامش اجتماعی در جامعه عهدهدار است، بسیار مهمتر و کلیدیتر از خانواده است. یادمان باشد که انسانها ذاتاً به دنبال کسب عزت نفس و شخصیت در جامعه هستند و اگر مشاهده شد فردی خلاف این کار را میکند و با زیر پا گذاشتن شخصیت خود به تکدی گری مشغول است، نباید فقط او و خانوادهاش را مقصر دانست؛ بلکه باید این نکته را نیز در نظر گرفت که وضعیتی وجود داشته که او به چنین کاری مجبور شده است و دولت در کنار سمنها میتواند با افزایش دستگاههای حمایتی در کشور این افراد را از گردابی که در آن دست و پا میزنند، بیرون بکشد.
نظر شما