سلامت نیوز : براساس اعلام سازمان ثبت احوال تنها در آذرماه امسال 13 هزار و 296 مورد طلاق در کشور ثبت شده است. در این میان تهران بیشترین آمار طلاق را با نزدیک به سه هزار مورد طلاق داشته است. خراسان رضوی بعد از تهران استانی است که بیشترین آمار طلاق ثبت شده را دارد. ایلام، چهارمحال بختیاری و قم استان‌هایی هستند که کمترین میزان طلاق با تعدادی کمتر از 50 در آنها ثبت شده است. گفته می‌شود طی 9 ماهه امسال بیشترین طلاق ثبت شده مربوط به ترکیب سنی 25 تا 29 سال و زنان 20 تا 24 سال است. 108 هزار و 249 واقعه طلاق در 9 ماهه امسال در کشور به ثبت رسیده که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل 9/3درصد افزایش داشته است. در شش ماهه اول سال 92 نسبت ازدواج به طلاق 5/5درصد است، به عبارتی در مقابل هر 5/5 ازدواج ثبت شده یک طلاق به ثبت رسیده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ؛ این آمار درست مشابه نسبت ازدواج به طلاق در سال 91 است. طلاق ثبت شده در شش ماهه اول امسال نشان می‌دهد که بیشترین طلاق میان زوج‌هایی اتفاق افتاده است که فاصله سنی میان آنها صفر بوده است. آمار طلاق در سال 91 تعداد 150 هزار و 324 مورد بوده است که از این تعداد تهران حدود 33 هزار مورد طلاق را به خود اختصاص داده است و ایلام 650 کمترین مورد طلاق را داشته است. در سال 91 بیشترین طلاق میان زوج‌هایی اتفاق افتاده است که بعد یک سال زندگی مشترک به طلاق روی آوردند.اما تمام این آمارها مربوط به طلاق‌هایی است که از آنها با عنوان طلاق حقوقی و فیزیکی یاد می‌کنند؛ طلاقی که در آن طرفین کاملاً حقوقی و رسمی از هم جدا می‌شوند. در حالی که گفته می‌شود آمار طلاق عاطفی دو برابر طلاق محضری است. طلاقی که هیچ آمار رسمی از آن در دست نیست.

طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر اطلاق می‌شود. در طلاق عاطفی تمامی روابطی که میان زن و شوهر هست به سردی می‌گراید. آنها زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما، عملا رابطه مناسبی که در این زمینه تعریف شده را ندارند.یک سوم ازدواج‌ها به طلاق عاطفی منجر می‌شود یک روانشناس در گفت‌وگوبا آرمان با اشاره به اینکه وسیله سنجش و ارزیابی برای این نوع طلاق‌ها وجود ندارد و هیچ سازمانی هم مسئول رصد و اعلام آمار مربوطه نیست، می‌گوید: به دلیل همین پنهان ماندن نمی‌توان آمار دقیقی درباره این نوع طلاق‌ها ارائه داد. اما می‌توان تخمین زد یک‌سوم ازدواج‌ها به طلاق عاطفی منجر می‌شود.محمد اورکی عوامل متعددی را دلایل روی آوردن به طلاق عاطفی می‌داند و تصریح می‌کند: انتخاب نادرست و ازدواج‌هایی که با پیشنهاد، توصیه، سفارش، بنا بر مصلحت و ناخواسته اتفاق می‌افتد، به طور خاص ازدواج‌های فامیلی از دلایل طلاق عاطفی است.به گفته این استاد دانشگاه همچنین دریافت نکردن مشاوره پیش از ازدواج و آموزش‌های لازم برای ورود به زندگی مشترک می‌تواند از دلایل طلاق باشد.

او عنوان می‌کند: افرادی که شاخص‌های دقیقی را برای انتخاب زوج ندارند و به بلوغ کافی برای ازدواج نرسیده‌اند نیز در معرض وضعیتی مانند طلاق عاطفی هستند.به طور کلی طلاق عاطفی هنگامی اتفاق می‌افتد که یکی از زوج‌ها و یا هر دو، فرد مقابل خود را فرد مناسب و ایده آلی برای زندگی نداند، و نتواند نیاز‌های روانی، هیجانی و عاطفی خود را از زوج و شریکش دریافت کند. در واقع هنگامی که فرد از زندگی با طرف مقابل رضایتمندی مدنظر را حاصل نکند می‌گوییم جدایی عاطفی اتفاق می‌افتد.اورکی در این باره می‌گوید: ممکن است شرایطی به وجود آید که طرفین بعد از ازدواج متوجه شوند طرف مقابل ویژگی‌های مطلوبی را که او مدنظر داشته ندارد و تصوراتی که درباره طرف مقابلش داشته، نادرست است.

او با بیان اینکه برخی افراد به اشتباه فکر می‌کنند می‌توانند ویژگی‌های افراد را تغییر دهند ادامه می‌دهد: برخی از زن‌ها و مردها فکر می‌کنند برخی از ویژگی‌های شخصیتی را در طرف مقابل به دلخواه خود تغییر دهند که معمولا چنین اتفاقی نمی‌افتد زیرا شخصیت افراد در سن خاصی شکل می‌گیرد و بعد از آن تغییرات زیادی رخ نمی‌دهد.به گفته این روانشناس هنگامی که طرفین می‌بینند شرایط دلخواهشان را طرف مقابل ندارد، بنای ناسازگاری، چالش و بحث به وجود می‌آید و زمانی که این چالش‌ها روز به روز بیشتر می‌شود افراد به این نتیجه می‌رسند که شریکشان فردی نیست که می‌خواستند.او می‌گوید: افراد در زمان اختلاف به دنبال راه حل‌های متعددی می‌روند. برخی افراد تصمیم به جدا شدن می‌گیرند. برخی افراد به مشاور روی می‌آورند و ممکن است مهارت‌هایی داشته باشند تا مسائل خودشان و مربوط به زندگی مشترک را حل کنند. دسته‌ای دیگر هستند که جدایی عاطفی را انتخاب می‌کنند و طلاق خود را ثبت نمی‌کنند.

عوامل اجتماعی جدایی عاطفی

اورکی دلایل اقتصادی، اجتماعی و آیین و رسوم و سنت‌ها را از عوامل اصلی دخیل در جدایی عاطفی و ثبت نکردن طلاق‌ها می‌داند و می‌افزاید: برخی افراد به این فکر می‌کنند که بعد از طلاق وجه اجتماعی آنها خراب می‌شود. برای مثال ممکن است شخصی مسئولیت مهمی داشته باشد، ورزشکار باشد یا متخصص معروفی باشد و فکر کند با طلاق موقعیت او تحت تاثیر قرار می‌گیرد. همچنین، متزلزل دیدن موقعیت خانوادگی نیز دلیلی برای ثبت نکردن طلاق است.او معتقد است: برخی اوقات شرایط اقتصادی زن یا مرد به‌گونه‌ای است که یکی از افراد استقلال مالی ندارد و بعد از طلاق نمی‌تواند مستقل زندگی کند، بنابراین ترجیح می‌دهد که طلاقش رسمی نباشد.او همچنین پایبند به آیین‌ها، رسوم و سنت‌هایی که ثبت طلاق را منفور می‌دانند را عاملی دیگر برای جدایی عاطفی می‌داند و می‌گوید: جامعه ما جامعه سنتی است، اما برای برخی خانواده‌ها که سنتی‌تر هستند این مساله برایشان سنگین‌تر است، ترجیح می‌دهند مشکلات فرد نامناسب را تحمل کنند اما انگی را به واسطه سنت و آیین به آنها زده می‌شود را تحمل نکنند.