سلامت نیوز: اگر جواب شما مثبت است و نگرانی زیادی از مواردی مانند كلسترول بد، فشارخون، وزن زیاد، رژیم غذایی، استرس، افسردگی، عدم ورزش و تناسب اندام دارید، در یك پاسخ كوتاه میتوان گفت: شما به خاطر نگرانی زیاد و به دنبال آن تلاش افراطی برای كسب سلامت، خود به خود بیماریها را به خودتان نزدیكتر میكنی.
امروزه مردم به علت گوناگونی و حتی تغییرپذیری توصیههای بهداشتی در مورد سلامت، ممكن است دچار بیتفاوتی، سردرگمی، ترس و نگرانی درباره سلامت (جسمانی و روانی) خود شوند. به نظر میرسد خود این موضوع، میتواند زیانبار باشد. امیدوارم مطلب زیر شما را از خطرها و نگرانیهای مربوط به سلامت، كه پیوسته خود را در معرض آن میبینید و شادی و لذت داشتن یك زندگی متعادل را از شما سلب كرده است، رها سازد.
آیا شما ترس بیش از اندازه از سطح سلامت خود دارید؟
اگر جواب شما مثبت است و نگرانی زیادی از مواردی مانند كلسترول بد، فشارخون، وزن زیاد، رژیم غذایی، استرس، افسردگی، عدم ورزش و تناسب اندام دارید، در یك پاسخ كوتاه میتوان گفت: شما به خاطر نگرانی زیاد و به دنبال آن تلاش افراطی برای كسب سلامت، خود به خود بیماریها را به خودتان نزدیكتر میكنید و با این كار داشتن یك زندگی متعادل، یعنی لذت از زندگی را برخود حرام میكنید. در واقع چاه نگرانی كه برای خود میسازیم ما را از درك این واقعیت غافل میسازد كه بیماریها از سه بعد زیستی، روانی و اجتماعی (biopsychosocial model) به هم وابستهاند.
تندرستی و شفا فرآیندی است كه علاوه بر جسم، ذهن، عواطف، معنویت و رابطه با دیگران را نیز شامل میشود. بسیاری از هزینههایی كه صرف كسب تندرستی میكنیم، صرفا نمیتواند زندگی سالمتری را برای ما نصیب كند؛ بلكه رویكردی پیوندگرا، مبتنی بر عشق، توجه به خود و دیگران و دنیای اطراف و كلا داشتن یك زندگی متعادل هم میتواند ما را نجات دهد. شواهد نشان داده است كه رویدادهای مثبت اجتماعی و ارتباطی میتوانند تاثیر مثبت و قوی بر كاركرد نظام ایمنی بدن داشته باشند. فعالیتهای ساده لذتبخش نظیر شام خوردن با چند تن از دوستان و اطرافیان یا قدم زدن با آنان در مكانی زیبا، میتواند تاثیر فوری بر تقویت سیستم ایمنی بدن، پایین آوردن فشار خون و... داشته باشد. با مطالعه عنوانهای بعدی این موضوع برای شما روشنتر میشود.
آیا شما نگران شاد نبودن خود هستید؟
میدانیم كه خنده باعث افزایش برخی انتقالدهندههای عصبی در مغز (مانند آندروفین) و در نتیجه، بازدهی سیستم تنفسی (اكسیژنرسانی به سلولها) و نیز كاهش درد میشود. پژوهشها نشان دادهاند كه بین هیجانهای مثبت و احساس خوشبختی با سطح سلامت عمومی، میتواند ارتباط وجود داشته باشد. به عنوان مثال، فردی به نام «نورمن كازینز» (Norman Cousins) در كتاب «آناتومی یك بیماری»، بهبودی خود از یك بیماری مهلك را به نگرش و هیجانهای مثبتی نظیر خنده، امید، اعتماد به نفس و میل به زنده ماندن نسبت میدهد. وی با توجه به این نكته كه هیجانهای منفی میتوانند به صورت منفی بر شیمی بدن اثر بگذارند، متقاعد شد كه نگرش مثبت و خنده نیز میتواند به بهبودی او كمك كند. وی با همكاری پزشك خود یك برنامه بهبودی را به وجود آورد كه ضربالمثل «خنده بهترین داروست»، را به نوعی ثابت میكند. «كازینز» معتقد است كه رویكرد جدی و نگرانآمیز وی به زندگی باعث تسریع بیماریاش شده بود و نتیجه گرفت از طریق خنده و كنار گذاشتن نگرانیها میتواند وضعیت معكوسی را در سلامت خود به وجود آورد. وی آنقدر این روند را ادامه داد تا درد و سایر علائم بیماری بتدریج ناپدید گردید.
با اینحال، این نكته را نیز در نظر داشته باشید كه «شاد نبودن صرفا به معنی بیماری نیست». اگرچه افسردگی مزمن و حاد نیاز به درمان فوری دارد، برخی از حالتهای افسردگی میتوانند به نوعی سلامتآفرین نیز باشند. كمی افسردگی واقعیت مورد نیاز را وارد زندگی فرد كرده و «توازنی» در افكار و فیزیولوژی بدن پدید میآورد. اساس و پایه زندگی صرفا داشتن طرز تفكر مثبت نیست؛ بلكه آمیزه متوازنی از خوشبینی و واقعبینی است. شادی غیرمنطقی میتواند زیانبار باشد. افرادی كه همیشه بشاش هستند، اغلب افرادی هستند كه فوری و بدون فكر، واكنش نشان میدهند و اغلب عادتهای سلامت آفرین را نادیده میگیرند. اما افرادی كه اینطور نیستند، توانایی دیدن واقعیتها را هم دارند و آنها را انكار نمیكنند. از طرفی افراد را به لحاظ تیپ شخصیتی میتوان در دو بعد درونگرا و برونگرا قرار داد. گفته میشود كه درونگرایان، خویشتندار، متفكر، كنترل شده و جدیتر هستند و همچنین مردمآمیز و معاشرتی نمیباشند. اما این دو بعد شخصیتی، تا حد زیادی تفاوتهای فردی و رفتاری را مشخص میكنند و نمیتوان به تمام افراد درونگرا برچسب افسردگی زد.
آیا شما نگران استرسهای روزانه زندگی هستید؟
حتما شما هم شنیدهاید كه استرس (فشار روانی) در به وجود آوردن بسیاری از بیماریها نقش مهم و پایهای دارد (از قبیل بیماریهای گوارشی، قلبی، اضطراب و...). بنابراین ممكن است به نظر برسد، فشار روانی همیشه بد و نامطلوب است. اما ممكن است این مطلب برایتان تازگی داشته باشد كه روانشناسان میان فشار روانی خوب (eustress) و فشار روانی بد (distress) تفاوت قایل میشوند. فشار روانی هنگامی خوب است كه با استفاده از برانگیختگی، رفتارهایی را برای كنار آمدن با محرك تنشزا به وجود آورد. به عبارت سادهتر، به رفتارهای سودمند فرد انرژی و جهت میدهد. مثل زمانی كه دانشجویی، به خاطر اضطراب ناشی از شروع امتحانات، بیشتر از قبل مطالعه میكند و در نتیجه ترم تحصیلی را با موفقیت به پایان میرساند. در این حالت فرد تمام توانایی خود را برای كاهش و حذف محرك تنشزا به كار میبرد و این رفتار میتواند موجب سازگاری شود. اما فشار روانی بد زمانی شكل میگیرد كه ما نتوانیم به گونهای سازنده و مثبت، از محركهای تنشزا برای كنار آمدن استفاده كنیم. استرس میتواند یك فرد را در هم بشكند، اما همان استرس فرد دیگری را به مبارزه و چالش برای برخورد مفید و سازنده وادارد. به عبارت دیگر میتوان گفت كه خوب یا بد بودن استرس فقط به سطح شدت محرك تنشزا و تداوم آن بستگی ندارد، بلكه نوع نگرش ما (رفتاری، شناختی، عاطفی) نیز در برخورد مفید یا مخرب با آن، نقش مهمی دارد.
بنابراین نگران تنشهای زندگی نباشید. زندگی خود به خود ما را در مواجهه با محركهای تنشزا و نگرانكننده قرار میدهد. اگر ما بیش از اندازه نگران استرسهای روزانه زندگی باشیم، حتی استرس خفیف و خوب هم میتواند برای ما نامطلوب و بیماریزا باشد. شما برای زندگی كردن به تنش نیاز دارید. تنش آنقدرها كه شنیدهاید بد نیست. تنش در واقع، لازمه سلامت و سازگاری با محیط است. افرادی كه تنشهای شدید را تجربه میكنند مقاومتشان افزایش مییابد و همین، به آنها كمك میكند تا بتوانند در مقابل بیماریها مقاومت بیشتری نشان دهند. اگرچه، واكنش شدید، یعنی نگرانی و مراقبت بیش از اندازه در برابر تنش برای شما خوب نیست، خونسردی زیاد از خود نشان دادن هم میتواند به سلامت لطمه وارد سازد.
«زندگی بدون تنش اصلا زندگی نیست. در واقع گاهی ما آنقدر برای دوری جستن از تنش، خود را تحت فشار قرار میدهیم كه از لذت حاصل از تنش چالش برانگیز و مثبت، غافل میمانیم».
بنابراین در بعد جسمانی نیز نگرانی را كنار گذاشته و به موارد زیر توجه داشته باشید:
- اگر شما ورزش میكنید چون «باید» ورزش كنید، خودتان را از لذتی كه ورزش را سلامتآفرین میكند، محروم كردهاید. ورزش زیاد برای سلامتی لازم نیست. نیم ساعت ورزش، چند بار در هفته میتواند برای شما كافی باشد و جسم و ذهن شما را پرانرژی نگه دارد.
- اگر بیماری خاصی ندارید، مقداری چربی، قند و كلسترول برای بدنتان ضروری است. رژیم سبزی زیاد همیشه لازم نیست، بدن شما به پروتیین نیز نیاز دارد. از طرفی به همان اندازه یا بیشتر از آنچه شما میخورید، صرف غذا در محیطی كه قرار دارید و با كسانی كه به آنها اهمیت میدهید، فواید غذایی زیادی نصیب شما میكند.
- اكثر بیماریها ظرف چند روز از بین میروند (ولی به هر حال برای بهبودی نیاز به زمان است) و برخی از آنها برای تقویت سیستم ایمنی بدن لازم هستند. آنچه سبب بروز نشانههای بیماری میشود، در واقع نتیجه فرآیندهایی است كه در بدن به طور خودكار انجام میشود و برای شفابخشی شما لازم است. كمی آبریزش بینی، تب مختصر، مقداری سرفه در خدمت حفظ سلامتی هستند. بنابراین مراقب نشانهها باشید ولی نگران آنها نباشید.
- مطلب زیادی درباره شخصیت نوع A(type A personality)، نوشته شده است. این افراد به طور مزمن عصبی هستند، تند صحبت میكنند و برای كارهایشان بسیار عجله دارند. نظریهای وجود دارد كه شخصیت A ممكن است عامل موثری در بیماری قلبی و فشار خون باشد. پژوهشهای اولیه این نظریه را تایید نمودند ولی در پژوهشهای جدیدتر این موضوع حمایت نشد، بلكه خصومت و بدبینی را به عنوان عوامل موثر در بیماری قلبی مطرح كردند. یعنی افراد تیپ A كه نگرش منفی، بدبینانه و خصمانهای به زندگی دارند، بیشتر در معرض بیماری قلبی قرار دارند؛ در حالی كه افراد تیپ A با نگرش مثبت به زندگی، كمتر در معرض این خطر هستند. قلب، قویترین عضله بدن است و چنانچه ما، آن را هر روز از قرص شادی و لذت سالم و متعادل محروم نسازیم، با بالا رفتن سن ضعیف نخواهد شد. پیوسته نگران خطرهای تهدیدكننده قلب بودن میتواند ما را به فردی عصبی مبدل سازد.
براساس پژوهشی جدید در ژورنال APA بیان شده است: اگرچه پیرشدن اغلب با مشكلات خاص خود مرتبط است، اما افراد با افزایش سن شادتر میشوند. پارهای از شواهد نشان میدهند كه افراد سالمند در بعضی جنبههای حل مسئله، یا مهارتهای شناختی برترند و كارایی خوبی نشان میدهند. شاید به همین دلیل، اصطلاح «پیر خردمند» در زبان بسیاری از مردم دنیا رایج شده است. حتی در طول تاریخ افراد زیادی در سنین پیری، نبوغ خود را ظاهر ساختهاند، مثلا گوته «Goethe» اثر جاودانه خود را در 82 سالگی تحت عنوان «فاوست» (Faust) به اتمام رساند. از لحاظ جسمانی نیز پارهای از سالمندان در سنین بالا عملكردهای برجستهای داشتهاند. اگر بتوانیم در كنار پذیرش جنبههای منفی این مرحله، به جنبههای مثبت آن نیز توجه و تاكید داشته باشیم، پیری به دورهای مطلوب تبدیل خواهد شد. پس از تلاش بیهوده و افراطی برای سیراب كردن «كودك درون» دست بردارید و شروع به راضی كردن «بزرگسال درونی» كنید. یك هنرپیشه كمدی در یكصدمین سالگرد تولدش رمز طول عمر خود را چنین بیان كرد: «نگران پیر شدن نباشید، انگیزهای برای از رختخواب بیرون آمدن داشته باشید».
تذكر: البته موارد بالا، نباید ذهنیت و احساس امنیت كاذبی در ما به وجود آورد. نادیده گرفتن توصیههای علمی بهداشتی و پزشكی، نشانه بیدقتی بوده و گاه بسیار خطرناك است. یعنی دور از خرد است كه شما با بیاحتیاطی در تغذیه، سیگار كشیدن، ورزش نكردن، ... و استفاده نكردن از كمكهای تخصصی، سلامت خود را به خطر اندازید. از طرفی، اینكه اجازه دهیم برخی توصیههای تایید نشده (و خبرهای بهداشتی كه گاه یكدیگر را نفی میكنند) بر زندگی ما حاكم شوند، غیرعقلانی و نگرانكننده بوده و میتواند داشتن یك زندگی متعادل را محدود سازد.
دیدگاه چند بعدی به سلامت از نگرانی شما میكاهد
از آنجایی كه امروزه پیشرفت علوم (زیستی – روانی)، درمانهای موثرتری را برای اغلب بیماریهای جسمانی و اختلالهای روانی به وجود آورده است، بهتر است این نگرانی كه «مشكل من حل نمیشود» را كنار بگذاریم. متخصصان معتقدند دیدگاه چند بعدی درمان، بهترین روش میباشد. برای مثال، برای درمان اختلالهای افسردگی و اضطراب علاوه بر درمانهای دارویی، درمانهای غیردارویی نیز رایج هستند؛ از قبیل: روشهای درمانی شناختی – رفتاری، آموزش ریلكسیشن، بازآموزی تنفسی و... كه توسط روانشناسان با تجربه انجام میگیرد، و این در حالتی است كه گاهی نگرانیها و استرسهای روزانه زندگی، به درمان دارویی نیاز ضروری ندارد.
امروزه با رشد این آگاهی كه متغیرهای روانی در بیماری و تندرستی دارای اهمیت میباشند، پیوستگی نیرومندی بین روانشناسی و پزشكی شكل گرفته است. روانشناسان علاوه بر اینكه در تشخیص، پیشگیری و درمان اختلالهای روانی نقش موثری دارند، میتوانند در مراكز درمانی و بیمارستانی پرازدحام برای پزشكان پرمشغله، همكار مفیدی بوده و مسیر درمان بیماران را هموارتر سازند.
منبع: دنیای سلامت
نظر شما