سلامت نیوز : همه انسانها در جریان زندگی تحت تأثیر محرکهای محیطی قرار می گیرند. در این مسیر، از بعضی افراد تقاضاهایی میشود که اگر بتوانند به آن پاسخ مثبت دهند به این معناست که در خودشان تغییراتی ایجاد کردهاند اما در صورتی که این توانایی را نداشته باشند، مسیر احساسات ناخوشایند را برای خودشان هموار کردهاند.در جامعه فعلی، هر قشری از جامعه، با فشارهای متفاوتی روبهرو میشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ؛ اگر بتوانند در این فرایند پاسخی مثبت به آن دهند، احساس سازگاری با محیط خواهند داشت اما در صورتی که قادر به پاسخگویی مثبت نباشند دچاراضطراب و استرس میشوند. معمولاً زنان جامعه این فشار را به دلیل نقشهای متعددی که دارند بیشتر متحمل میشوند و استرس بیشتری را تجربه میکنند اما باید توجه داشت این فشارها همیشه و همه وقت بد نیست؛ چرا که مشکلات موجود در جریان زندگی نشان از حیات آن دارد، درست همانگونه که پرخاشگری یک نوجوان گویای رشد و پای نهادن او به مرحله دیگری از زندگی است. با دکتر جمشید بیگدلی، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه به گفتوگو نشستهایم تا استرسهای موجود در دنیای زنان و راههای مقابله با آن را واکاوی کنیم.
عوامل استرسزا چه چیزهایی هستند؟
هرگونه محرکی که در انسان تنشی به وجود آورد عامل استرس نامیده میشود. حال ممکن است این تنش روانی و یا حتی جسمانی باشد. به طور طبیعی بدن هم در برابر این تنشها واکنشهایی مثل تپش قلب نشان میدهد، البته سیستم بدن این اخطار را درک کرده و سعی در مقاومت خواهد داشت و اگر نتواند موفق شود، در مسیر فرسودگی قرار میگیرد.
آیا تمام افراد، به مسائل استرسزا پاسخ یکسانی میدهند؟
بدن انسان در مقابل استرس، از هیچ الگویی تبعیت نمیکند و هر گونه استرس در مورد همه افراد به یک شکل عمل نمیکند و آنها را از پا درنخواهد آورد. بنابراین پاسخ افراد نسبت به استرس یکسان نیست و ویژگیهای شخصیت، فرهنگی، تجربیات فردی و... در این میان دخیل خواهد بود.پس علل و عوامل استرسهم متفاوت است.همینطور است. علل و عوامل استرس در ابعاد فردی، محیطی، گروهی، سازمانی، هورمونی و... گنجانیده میشود.
بااین توصیف ابتداییترین گام برای مقابله با استرس را چه میدانید؟
اینکه در برخورد با واقعیت شهامت داشته باشیم، انکار نکنیم و از خیره شدن به مسائل استرسزا فرار نکنیم. اگر افراد بهخصوص زنان که روی صحبتمان با آنهاست واقعیت را بپذیرند و تسلیم آن نشوند، راحتتر با استرس کنار خواهند آمد.
پس از این گام چطور؟
حمایت اجتماعی، حمایت اطلاعاتی و حمایت مالی فاکتورهای مهم دیگری هستند که فرد را برای مقابله با استرس آماده خواهند کرد. معمولاً دختران آغوش مادر را بهترین پناهگاه اجتماعی میدانند که از آنها حمایت میکند و آن دسته از دخترانی که به هر دلیل از آغوش مادر بیبهره هستند این موضوع را بهتر درک خواهند کرد. در خصوص حمایتهای اطلاعاتی هم باید گفت که معمولاً افراد در این زمینه آگاهی کافی ندارند و همین باعث میشود استرس را به خود و یا دیگران انتقال دهند. اینکه شوهری با این ادبیات به همسرش خطاب کند که شغلات را بیشتر از من دوست داری و به آن بیشتر توجه میکنی، یکی از همین مسائل استرسآفرین است. حمایت مالی هم اگر در کار باشد تا حد قابل توجهی افراد را از درگیر شدن با عوامل استرس زا میرهاند. برای مثال در صورتی که یک زن شاغل بتواند از مرخصی با حقوق استفاده کند نه تنها بازپروری انرژی خواهد کرد بلکه دیگر دغدغه هزینههای عقب مانده را نخواهد داشت.
آیا ممکن است استرس، پیامدهای مثبت برای فرد به همراه داشته باشد؟
بله. گاهی اوقات استرس انسان را از حالت عادت و یکنواختی درمیآورد چرا که به فرد شوک وارد میکند تا از دید شناختی نگاهی مثبت به قضیه داشته باشد. بنابراین اعمال روزانه و کیفیت آن در کاهش استرس موثر است اما متاسفانه برخی افراد نمیدانند چطور عوامل استرسزا را از زندگی خود بیرون کنند و مدام به افکار استرسزای مربوط به مسائلی مثل معضلات اجتماعی، بیکاری، گرانی، آلودگی هوا و مواردی از این دست دامن میزنند در حالی که اگر این مشکلات را جزئی جدایی ناپذیر از زندگی فعلیشان بدانند و به بهبود شرایط امیدوار باشند و افکار مثبت و اعمال آرامشبخش را جایگزین آن کنند میتوانند تا حدودی بر استرسها غلبه کنند.
آیا میتوان انتظار این را داشت که استرس به طور کلی از زندگی حذف شود؟
خیر. ما انسانها نمیتوانیم هدفمان را بر پایه حذف کلیه استرسها از زندگیمان قرار دهیم چرا که حتی در آیات قرآنی هم به این موضوع اشاره شده است که ما انسانها را در رنج آفریدهایم. بنابراین باید این واقعیت را پذیرفت اما با به کارگیری اصولی مثل تغذیه درست، خواب کافی، انجام فعالیتهای فوق برنامه، تغییر نگرش، حمایت های عاطفی و مالی، مسافرت، ورزش کردن، رفتارهای صحیح بین همسران، نیایش و دعا به افراد کمک میکند تا بر عوامل استرسزا فائق آیند.
خود افراد تا چه اندازه در این فرایند مؤثر هستند؟
گاهی اوقات ممکن است افراد براساس تجربههای قبلیشان که در رویارویی با یک شرایط استرسآفرین ناکام بودهاند، تصور کنند نمیتوانند بر استرسی جدید غلبه کنند در حالی که اگر خودکنترلی را تمرین کنند و بدانند که میتوانند افکارشان را کنترل و شیوه زندگی خود را تغییر دهند و به استرس و زوایای آن نگاه مثبتی داشته باشند و به تناسب اندام، ماساژ درمانی، تن آرامی و آموزش آن دقت و اهمیت دهند، خود را از آسیبهای مربوط به استرس دور خواهند کرد.
بر این اساس چه افرادی ناموفقتر خواهند بود؟
کسانی که زندگی را شبیه به یک باغ تجسم میکنند و پیوسته از خارها شکایت و دوری میکنند و به دنبال این هستند که زندگی بدون تنشی داشته باشند معمولاً در اکثر مواقع تنش را تجربه میکنند. بنابراین به این افراد توصیه میشود «درس خلبان» را به ذهن خود بسپارند. در واقع زندگی ما به نوعی شبیه به هدف یک خلبان هواپیما است که میخواهد مسافران را از مبدأ خاصی به مقصد خاصی برساند. ما انسانها نیز متولد میشویم، دوران کودکی و نوجوانی و جوانی را پشتسر میگذاریم تا به کمال برسیم و در نهایت از این دنیا بار سفر ببندیم. خلبان نیز طی مراحل حرفه تخصصیاش، آموزشهای متفاوتی را در مراحل مختلف پشتسر میگذارد و صرف نظر از اینکه تا چه حد آماده است، این امکان وجود دارد که در هر لحظه، با شرایط اضطراری مواجه شود. در این هنگام او تغییرات بیولوژیکی ناشی از تهدید زندگی در بدن خود را احساس میکند. در این شرایط به اندامهای تحتانی خون کمتری خواهد رسید. موضوع مهم در این میان حرکت دقیق دست و پاها است نه قدرت آنها بنابراین هرچه خلبان این توانایی را داشته باشد که در شرایط اضطراری مهارتهای طبیعی را درستتر به کار گیرد، در کنترل هواپیما موفقتر خواهد بود و در شرایط عکس، به از دست دادن کنترل هواپیما توسط خلبان منجر خواهد شد.
زنان نیز در شرایط اضطراری باید فرمانده بدن خود باشند و این گام اساسی را برای چیره شدن بر مشکلات بردارند. تنفس آرام و عمیق شکمی، کنترل تنش عضلانی، آگاهی پیدا کردن از عضلات منقبض شده و رفع انقباض با تمرکز و تنفس، درک صحیح و صادقانه از پیشامد، تغییر دادن تفکرات منفی به مثبت، کنترل فرایندهای شناختی یا ذهنی و گفتوگوی درونی با خود را به کار گیرند تا جزو افراد موفق در زمینه کنترل استرس باشند.
آیا با توجه به نقشهای متعددی که در اجتماع دارند، بیشتر درکانون استرس قرار می گیرند؟
زنان استرس بیشتری را دریافت خواهند کرد در صورتی که نقش مادری، همسری، شهروندی، فرزندی و نقشهای دیگری را در آن واحد دارا باشند. حال اگر همین زنان شاغل هم باشند با توجه به تغییرات ماهیانهای که تجربه میکنند، بار فشار استرس بیشتری را متحمل خواهند شد چرا که تغییرات هورمونی ماهیانه مخصوص زنان، از میزان دقت و تمرکز آنها میکاهد. بنابر این طبیعی است در انجام کارهایی که نیاز به دقت زیادی دارد، کارایی کمتری را در این دوره از خود نشان دهند.
آیا معنای حرف شما این است که مدیران و مسئولانی که در رتبه شغلی بالاتری از زنان قرار دارند باید به این موضوع توجه داشته باشند؟
همینطور است. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که احتمال خطا و آسیب از سوی زنان بیشتر شود و از آنجا که نیاز به فرصتی برای بازسازی خود دارند مسئولانی که در جایگاه شغلی بالاتری از آنها قرار دارند باید برنامهریزیهای درستی را به کار گیرند تا شرایط کاهش استرس و فشار زنان را فراهم کنند. زنان با توجه به شرایط زندگی و جامعهای که در آن زندگی میکنند، هر لحظه استرس را تجربه خواهند کرد اما اگر پیشگیریها به موقع انجام شود و اعضای جامعه از مسئولان شغلی گرفته تا اعضای خانواده، در کاهش این عوامل استرسزا سهیم باشند، میتوان امیدوار بود که زنان این شرایط سخت را با آسیب کمتری سپری کنند.
توصیهتان در این خصوص به مسئولان چیست؟
باید توجه داشت که زندگی در همه حال با تنش همراه است اما لازم است ما انسانها راهحلهای رهایی از آن را بیاموزیم. مسئولان جامعه و سایر افراد هم باید بدانند، هرچه درخصوص کاهش استرسهای ناشی از شغل و شرایط زندگی زنان هزینه کنند، به نوعی سرمایهگذاری کردهاند، چرا که گاهی اوقات یک اشتباه که از سر بیتوجهی و یا کمدقتی صورت گیرد صدمات جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
جداییناپذیر بودن شغل و زندگی زنان چه صدماتی را بر خانواده وارد خواهد ساخت؟
هرچند که شغل و زندگی زنان به نوعی درهم تنیده شده است اما باید به فکر تفکیک آنها از یکدیگر بود. معمولاً کودکان و نوجوانان با دیدن الگوهای اینچنینی برداشتهای متعددی از زندگی دارند. همین که مادر بر اثر خستگی و فشار ناشی از شغل و زندگی دستش را روی قلبش میگذارد و از تپش تند آن حرف میزند، در حال آشنا کردن ذهن فرزندش برای عکسالعمل نشان دادن سریع به محرکهای پیرامون است درحالی که اگر همین کودک الگویی آرام و دور از استرس داشته باشد آیندهای بهتر پیش رو خواهد داشت. بنابر این زنان جامعه باید توجه داشته باشند که سلامت جسم و روح خود را در اولویت قرار دهند تا بتوانند وقت بیشتری را به فرزندان خود اختصاص دهند و به افقهای روشن آینده آنها امیدوار باشند.
نظر شما