سلامت نیوز : «داشتیم داستانمان را مینوشتیم؛ گرفتارمان کردند.» این جملهای بود که وزیر راه زیر لب گفت و از سر میز صبحانه در یک رستوران بینراهی بلند شد تا راهی شهرها و روستاهای استان مازندران شود. اشارهاش به روزهای گوشهنشینی بود که احمدینژادیها عنان کشورداری را در اختیار داشتند اما با رای مردم، حسن روحانی رییسجمهور شد و او هم از داستاننویسی رسید به میز وزارت راهوشهرسازی و آغاز گرفتاری. شاید بهدلیل همین علاقه به داستاننویسی بود که از ساعت شش صبح چهارشنبه که راهی مازندران شد تا پایان روز هر فرصتی که پیدا میکرد کتاب «بحران سفید» را ورق میزد. این کتاب مربوط به تجربیات مسعود سلطانیفر، رییس فعلی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و استاندار وقت گیلان در مواجهه با برف غافلگیرکننده سال 83 بود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ؛ از ساعت شش صبح چهارشنبه با دو خودرو از محل وزارت راه راهی مازندران شدیم تا حدود 50کیلومتر پس از کرج همچنان هوا برفی بود اما قبل از «کندوان» برف بند آمد و تا پایان روز چهارشنبه، آسمان استان مازندران و گیلان آفتابی ماند. در مسیر، مسوولان استانی که هر کدام در بخشی از مسیر به ما ملحق میشدند درباره آنچه از دولت احمدینژاد تحویل گرفتهاند گزارش میدادند. گزارشها به شکلی بود که دولتیها با کنایه میگفتند معلوم نیست در این هشت سال چگونه کشور را اداره میکردند. در تمامی راهدارخانههای بین راه، حرف اول و آخر راهداران، کمبود ماشینآلات بود و گزارشها از وضعیت ماشینآلات راهداری و بیتوجهی دولت قبل به نوسازی و بازسازی آنها نگرانکننده.
در راه میشنیدیم که مردم استانهای همجوار هم به یاری مازندرانیها رفته بودند اما هنوز کمکها کافی نبود. آخوندی با شرمندگی از تلاش راهدارها تشکر میکرد و قول میداد برای تجهیز ناوگان، هر کاری از دستش برمیآید انجام دهد. بعد از پایان جاده چالوس، استاندار مازندران و رییس سازمان راهداری و حملونقل جادهای به همراهان وزیر راهوشهرسازی اضافه شدند.
گزارشهای استاندار مازندران آنقدر نمایی رویایی از شهرها ارایه میداد که گمان میکردی هیچ اتفاق ناگواری نیفتاده و اگر هم مسالهای بوده، بهراحتی حل شده است. چشمها اما چیز دیگری میدید. هرچه از چالوس به سمت تنکابن میرفتیم حجم برف کنار جاده و روی سقف خانهها بیشتر میشد. کمکم سقفهای فروریخته از برف هم نمایان شد اما مقامات استان معتقد بودند: «مساله خاصی نیست.» با وجود اصرار «فلاح جلودار»، استاندار مازندران مبنی بر اینکه «لزومی ندارد از تعداد زیادی روستا بازدید کنیم» اما آخوندی ترجیح داد در توابع تنکابن با مردم روبهرو شود.
تیم حفاظتی او صلاح نمیدانستند در روستاها توقف زیادی داشته باشیم. نگران بودند که ناراحتی مردم از وضعیت نابسامان منطقه، کار دستشان بدهد. به روستای خرمآباد تنکابن که رسیدیم با حجم بیسابقهای از برف روبهرو شدیم. از چهره آنها هر برداشتی میشد داشت الا رضایت از عملکرد مسوولان. بالاخره لندکروزنشینان از خودرو پیاده شدند و به میان مردم رفتند. روستاییان، اطراف وزیر را گرفتند. پیرمردی با صدای بلند گفت: «خسته نباشید بعد از پنج روز آمدید ببینید ما مردهایم یا زنده.» جوان دیگری گفت: «سقف انبارهای مرکباتمان فروریخته. شب عید برای پرتقال و سیب سراغ ما نیایید» عدهای هم به عملکرد استانداری و عملیات امداد انتقاد داشتند و گله استاندار را به وزیر راه میگفتند تا شاید او بتواند کاری کند. شرح 52 ساعت زندگی بدون آب و برق با قطعشدن مکرر گاز در خانههایی که تا نزدیک سقف، زیر برف مانده بودند جای هیچ پاسخی برای مقامات دولتی نگذاشته بود. بخشدار خرمآباد تنکابن در گزارشی اعلام کرد بیش از 70درصد انبارهایشان تخریب شده و وضعیت در سایر روستاها نیز به همین شکل است. علاوه بر انبار، گاوداریها و مرغداریها هم تخریب شده بود. ماه آینده برای وزارت صنعت و معدن روزهای سختی را بههمراه خواهد داشت. آنها برای تنظیم بازار شب عید باید به فکر باشند.
از خرمآباد تا رامسر تعداد قابلتوجهی از واحدهای مسکونی و تجاری تخریب شده بود. سقف چند پمپ بنزین فروریخته و زیر برف مدفون مانده بود. تعدادی از درختان بلوار اصلی شهر رامسر بهدلیل توفان و برف روزهای گذشته شکسته بود و شهر چهرهای کاملا بحرانی داشت. حالا که آفتاب بعد از چندروز به مردم سلام کرده بود آنها روی پشت بامها مشغول پاروکردن برف بودند. مردم مازندران صبح روز چهارشنبه بیش از آنکه روی زمین باشند در پشتبامها بودند تا اگر دوباره هوای برف به سر آسمان زد سقف روی سرشان خراب نشود. از رامسر بهسمت استان گیلان حرکت کردیم. توقف برای صرف ناهار در یک رستوران برونشهری فرصتی دست داد تا مسوولان استان از امام جمعه تا فرمانده سپاه و نماینده مجلس، خودشان را برسانند و رستوران را به محل تشکیل جلسه ستاد بحران با وزیر راهوشهرسازی تبدیل کنند. امام جمعه رامسر از تخریب سههزار واحد مسکونی در تنکابن خبر داد و سردار شاهچراغی، فرمانده سپاه کربلای مازندران از اقداماتی که انجام دادهاند گزارش ارایه میداد. خواست همه آنها اختصاص بودجه مناسب برای بازسازی واحدهای تخریبشده بود اما آخوندی این موضوع را به برآورد کارشناسی و تصویب هیات دولت موکول کرد تا مقامات استانی با چهرههای گرفته و دستهای خالی او را بدرقه کنند.
در تمام مسیری که طی کردیم حضور نیروهای نظامی، کمتر به چشم میآمد. تنها یک نانوایی سیار متعلق به ارتش جمهوری اسلامی و یک خودرو متعلق به سپاه پاسداران دیدیم. حتما رفته بودند جادههای فرعی را باز کنند که حضورشان به چشم نمیآمد.
در مازندران مسوول هر نهادی را که میدیدم مشغول دستوردادن به نیروهای خودش بود. فرقی نمیکرد هلالاحمری باشد یا از مسوولان استانداری. در این استان انسجام جدی در ستاد بحران وجود نداشت. وقتی سردار شاهچراغی، فرمانده سپاه کربلای استان مازندران را دیدم و از او درباره حضورشان پرسیدم گفت که حتی اگر ستاد بحران بخواهد به عملیات ما خاتمه دهد تا هر زمان صلاح بدانیم به عملیات امداد ادامه میدهیم. او البته این را هم اضافه کرد که مسوولیت هماهنگی بین نهادهای مختلف با سپاه است. عصر روز چهارشنبه با ورود به رودسر بازدید از استان گیلان هم آغاز شد. مسوولان راهداری استان در حین گزارشدهی اعلام کردند بهدلیل کمبود ماشینآلات مجبور بودند اولویتبندی کنند و تا صبح چهارشنبه به بازگشایی راههای اصلی پرداختهاند و پس از آن به سراغ راههای روستایی رفتهاند. به آنها دستور داده شد هرچه سریعتر تا آنجا که استان ظرفیت دارد به اجارهکردن ماشینآلات از بخش خصوصی بپردازند و راههای روستایی را تا عصر پنجشنبه بازگشایی کنند.
محمدعلی نجفی، استاندار گیلان هم دقایقی پس از ورود ما به گیلان به هیات همراه اضافه شد. دقایق کوتاهی که فرصت صحبت با او دست داد پرسیدم چرا وضعیت در گیلان بهتر از مازندران است؟ گفت: «با وجود اینکه حجم بارش در گیلان بیشتر بود اما بهدلیل آمادگی و تجربه مردم و مسوولان توانستیم موضوع را مدیریت کنیم.»
او ادامه داد: «روز اول شرایط مازندران به حدی بحرانی بود که ستاد بحران این استان با کمک گیلانیهایی تشکیل شد که خود گرفتار برف بودند. ما به چابکسر رفتیم و تجربیات خود را در اختیار دوستان مازندرانی قرار دادیم تا بتوانند سریعتر وضعیت را ساماندهی کنند. حتی نانواییهای سیار هم از استان گیلان به رامسر اعزام شدند تا وضعیت مردم در آن مناطق بهبود یابد.»
تجربه مسوولان و مردم گیلان در مواجهه با برف سنگین در سالهای 83 و 86 باعث شده بود آنها با وجود سنگینتربودن بارش نسبت به استان مازندران بهتر عمل کنند. مردم گیلان بهمراتب، موفقتر از مازندرانیها بودند. آنها برخلاف هموطنانشان در استان مجاور، کمتر غافلگیر شدند و این مهمترین دلیلی بود که شرایط گیلان را دور از بحران نگاه میداشت.
استاندار گیلان اصرار داشت که بازدید از روستاهای این استان صورت گیرد اما آنچه از مازندران دیده بودیم آنقدر وقتگیر بود که با توجه به تاریکی هوا، فرصتی برای بازدید از روستاهای گیلان باقی نگذاشت. بنابراین بازدید از شهرهای استان گیلان سریعتر انجام شد. حوالی ساعت 19 به فرودگاه سردار جنگل رشت رسیدیم. جلسه یکساعته مقامات استان با وزیر راهوشهرسازی در «پاویون» فرودگاه رشت برگزار شد. سوار هواپیما که شدیم روی صندلیهای فوکر 100 «ایرانایر»، تنها «ایرلاین» دولتی، روزنامه «کیهان» گذاشته بودند با تیتر درشت: «یک سبد اهانت تقدیم به منتقدان دولت».
نظر شما