سلامت نیوز : بعد از گذشت نزدیک به یک هفته بارش برف سنگین هنوز هم خارج شدن از خانه ورفتن به شهر و از سرگیری کسب و کار برایشان رویاست.آقا ایوب به همراه پسر و همسرش بعد از اینکه بارش برف تمام شد وخبری از نیروهای امدادی و لودر وبرف روب شهرداری صومعه سرا نشد خود دست به کار شده اند ومقابل خانه وکوچه ومحله شان را تمیز می کنند تا شاید زندگی مختل شده شان وضعیتی عادی به خود بگیرد.ایوب که کارمند بازنشسته است امروز اولین روز است که از خانه بیرون آمده و بعد از کلی پیگیری از شهرداری و شورای شهر بالاخره توانسته است لودر شهرداری را راهی محله کند.البته بیشتر بار برروی دوش اهالی محل است.اهالی محله شهرک امام خمینی در شهر صومعه سرای استان گیلان تا ظهر پنجشنبه حتی امکان خرید مایحتاج خوراکی خود را هم نداشته اند و تا یک خبرنگار و عکاس می بینند می گویند تو را به خدا صدای ما را به گوش مردم برسانید در این مدت هیچکس به سراغ ما نیامده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ؛ ظهر پنجشنبه بعد از چندین ساعت رانندگی آن هم در شرایط سخت برفی بالاخره خودمان را از تهران به صومعه سرای گیلان می رسانیم. دیدن منظره های برفی در شمال کشور شاید هر ده سال یکبار امکان داشته باشد.زیبایی منحصر به فردی که در سایه زیبایی اش زندگی اهالی شهر به خصوص روستا نشینان را مختل کرده است.جاده ترانزیتی رشت به آستارا به گفته اهالی روستاهای اطراف بعد از کلی تماس و خواهش از شهرداری و فرمانداری تازه دیروز برف روبی شده و خودرو ها می توانند در آن تردد کنند اما خروج خودرو های روستاییان با این شرایطی که به چشم می خورد به این زودی ها میسر نمی شود.از جاده اصلی به سمت یکی از فرعی ها که بر روی تابلویش نوشته باغه دشت می پیچیم ولی بعد از پنج شش متر خودرو در برف سنگین گیر می کند و باید باقی راه را تا روستا پیاده طی کرد.همراه عکاس روزنامه پیاده در راه باریکه ای که از تردد عابرین پیاده کمی هموار شده است به راه می افتیم.مسیر یک کیلومتری تا اولین روستا به حدی صعب العبور است که هیچ کداممان حاضر نیستیم حتی برای لحظه ای در این شرایط زندگی کنیم.بالاخره بعد از حدود نیم ساعت پیاده روی در بدترین شرایط به اولین روستا می رسیم.اهالی از دیدنمان ذوق زده می شوند با خوشحالی می گویند بالاخره به سراغمان آمدند!پیرمرد روستایی همراه دو پسرش در حال پاک کردن برف های کوچه محل زندگی شان هستند و کوچکترها هم درحال برف بازی.پیرمرد سردرد دل را بازمی کند و از شرایط می گوید اینکه سه روز اول برقشان قطع بوده اما خوشبختانه آب و گاز با وجود افت فشار قطع نشده است.

پیرمرد می گوید راه اصلی هم دیروز باز شده است ولی وضعیت راه های روستایی به نحوی است که حتی با پای پیاده هم به سختی می شود در روستا تردد کرد.تمام مغازه های خواربار فروشی تعطیل هستند ونمی توانیم مایحتاجمان را بخریم.می پرسم امدادهای دولتی به دستتان رسیده است؟با ناراحتی می گوید ما هم از تلویزیون می شنویم که امداد گران به مردم کمک می کنند ولی ما چیزی ندیدیم.دو نفر از نوه هایش دانش آموزند و دراین مدت نتوانسته اند حتی از خانه خارج شوند.یکی از پسرهایش می گوید الان سر ظهر است و آفتاب برف ها را کمی آب می کند ولی وقتی سرمای شب شروع می شود تمام این آب ها یخ می زندو دیگر حتی نمی شود قدم از قدم برداشت.می گوید هرچه با شهرداری صومعه سرا تماس می گیریم می گویند منطقه شما به ما ارتباطی ندارد وباید بادهداری هماهنگ کنید.شورای روستا هم که اصلا در دسترس نیستند.هیچ کدامشان حتی جوابمان را هم نمی دهند. یکی دیگر از اهالی محله می گوید این محله نزدیکترین روستا به شهر صومعه سراست با این شرایط نمی توانیدبه روستاهای دور تر بروید ولی وقتی در این روستا وضعیت اینگونه است خودتان وضعیت در روستاهای دورتر را حدس بزنید.مادر خانم من چند روستا آن طرف تر زندگی می کند ،دراین مدت نتوانسته ام به آنها سر بزنم.نام محله شان را که می پرسم می گویند کوچه گلدشت 2 از روستاهای باغه دشت.

به هر سختی دوباره خودمان را به خودرو می رسانیم و بعد از کلی کلنجار رفتن خودرو را از برف خارج می کنیم و به سمت شهر صومعه سرا به راه می افتیم.خیابان های اصلی شهر از برف پاکسازی شده اما فرعی ها همچنان دست نخورده باقی مانده است و مردم به سختی با پای پیاده می توانند خودشان را به خیابان اصلی برسانند.امکان دسترسی به مغازه های حاشیه خیابان هم وجود ندارد و بهتر بگویم شهر کاملا تعطیل است.مثل اینکه خاک مرده بر روی شهر ریخته باشند.سقف بعضی از مغازه ها از فشار و سنگینی برف پایین ریخته است.به خیابان شهید عزیز مرادی یکی از فرعی های خیابان بین الملل شهر صومعه سرا می رویم. پا تا زانو در برف فرو می رود.عده ای از جوانان محل با پارو و بیل درحال باز کردن راه هستند وبه شوخی می گویند کمک های دولت برای ما نیامده است.می گویم یعنی هیچ کاری برایتان نکرده اند.حمید با کنایه می گوید اگر کاری کرده بودند این وضعیت ما بود؟

حمید تمامی تقصیرها را به گردن شورای شهرو روستا می اندازد و می گوید وقتی در روزهای عادی مطالبات پیمانکارانشان را پرداخت نمی کنند وضعیت این گونه می شود که در وضعیت بحرانی هیچ کدام حاضر نیستند لودر و خودرو های سنگینشان را دراختیارشان قرار دهند.تا دیروز یعنی چهارشنبه خیابان های اصلی شهر هم مملو از برف بود تازه دیروز یک دستگاه برف روب به شهر آمده و راه های اصلی راباز کردندو از حرکتی که انجام دادند فیلم و عکس گرفتند ولی مردمی که از تلویزیون این صحنه ها را می بینند نمی دانند ما اینجا چه مشکلاتی داریم.شما هم به جای این حرف ها بهتر است بیایی پارو دست بگیری چون گوش مسئولان از این حرف ها پراست.با عکاسمان دو تا بیل و پارو به دست می گیریم تا برای دلگرمی شان هم که شده چند تا بیل برف را از خیابان پاک کنیم. از علی یکی از همان جوان هایی که در حال باز کردن راه است می پرسم شایعه شده بود مغازه دارها آب معدنی و مواد خوراکی را به چند برابر قیمت به مردم می فروشند درست است؟می گوید نه آقا این حرف ها شایعه است مردم اینجا همدلند از این کار ها نمی کنند.ولی کرایه خودرو تقریبا دوبرابر شده است.مثلا مسیری که قبلا هزارو 500تومان کرایه اش بود الان شده 4هزار تومان.

اوضاع در استان گیلان چندان مساعد نیست و مردم همچنان با مشکلات زیادی مواجه اند.راه را به سمت مازندران ادامه می دهیم.از اولین شهری که وارد مازندران می شویم شواهد نشان می دهد اوضاع کمی بهتر است و گویا مسئولان محلی بهتر به این منطقه رسیدگی کرده اند.ابتدا به حوالی تنکابن می رویم.یکی از روستاها به نام زنگی شاه محله، از قضا با یکی از اعضای شورای روستا به نام احمدرضا کوهستانی هم کلام می شویم.از وضعیت رسیدگی مسئولان گلایه مند است.با ناراحتی می گوید:مردم این مناطق در برف گیر کرده اند آن وقت مسئولان از تلویزیون برنامه تبلیغاتی پخش می کنندو می گویند اوضاع روبه راه است.خودرو های هلال احمر را نشان می دهندکه آب و غذا بین مردم پخش می کنند.

درصورتی که تنها دراین یک هفته یک خودرو هلال احمر مقداری نان بین اهالی توزیع کرد و بس.درهمین حین چند نفر از اهالی روستا دورمان حلقه می زنند و از مشکلاتشان می گویند یکی از مردها که از بدِ روزگار همسرباردارش در این روزهای برفی وضع حمل کرده است می گوید:هیچ امکانی برای رساندن همسرم به شهر نبود.خدا یکی از همسایه ها را خیربدهد که با پاترول مارا به هر زحمتی که بود به شهر رساندوگرنه خدامی داند چه بر سر همسر و فرزندم می آمد.حاج حیدر که از اهالی خیابان شهید ابوذر حاتمیان روستای زنگی شاه محله است دل پر دردی دارد.سقف مغازه اش ریخته و به خاطر سنگینی برف نتوانسته خودش را به مغازه برساند و برف های روی سقف را بروبد.یک کلام می گویم از امدادهای دولتی چه خبر؟به یکباره دادشان بالا می رود و یک صدا می گویند چه امدادی آقا.برق منطقه که تا سه شنبه قطع بود اما خوشبختانه آب و گازمان قطع نشد ولی هیچکس برای پاکسازی راه های ارتباطی به سراغ این منطقه نیامد.این منطقه یکی از بخش های تنکابن است و محل ارتباط 70روستا بایکدیگر وقتی وضعیت در این بخش این گونه است چه انتظاری می توان از روستاهای دورتر داشت.آقای کوهستانی دوباره فضا را به دست می گیرد و می گوید:شورای منطقه با کمک اهالی بعد از کلی مشکلات کار را به دست گرفت و با استفاده از دو دستگاه لودر مردم منطقه جاده های اصلی را روز سه شنبه پاکسازی کردیم.مثلا روستای خلخال محله تازه دیروز راهش باز شد.همین الان هم خیلی از کوچه های فرعی به دلیل نبود برف روب کوچک مسدود است.با دست کوچه شهید یوسفی را نشانم می دهد .گویا دراین کوچه یک مریض بدحال دارند ومریض قادر نیست با پای پیاده خودش را به خیابان اصلی برساند.

در ادامه مسیر خودمان رابه جاده دو هزار تنکابن می رسانیم.وضعیت از مناطق بالا دستی بهتر است و راه ها باز شده وچندان مشکلی به چشم نمی خورد.

در راه عزیمت به شهر رامسر از شهری به نام شیرود عبور می کنیم.همکلامی با چند نفر از ساکنین شهر شیرود کافی است تا اوضاع و احوال به دستمان بیاید.

یکی از مغازه داران که مغازه اش اول شیرودواقع شده ا ست می گوید راه اصلی شهر یا همان خیابان امام زاده شیرود تازه دو روز است که پاکسازی و باز شده است.راه های فرعی اما همچنان مسدود است و برای رفت و آمد به خانه با مشکل مواجه ایم.اگر زودتر فکری به حال این برف ها نکنند برف ها یخ می زنند و دیگر نمی توان روی آنها حتی راه رفت.یکی دیگر از محلی ها که در محلات دورتر زندگی می کند هم از اوضاع بد محلات دور افتاده تر نسبت به جاده خبر می دهد و می گوید:راه فقط تا محله کتانک باز شده و از محله کتانک به آن طرف راه بسته است.زندگی مان مختل شده و هیچکس هم سراغی از ما نمی گیرد.

بعد از یک ربع رانندگی به شهر رامسر می رسیم.شواهد نشان از بارش برفی سنگین دراین شهر دارد اما خوشبختانه تمامی راه ها باز شده و مردم برای تردد در شهر و کوچه پس کوچه ها چندان مشکلی ندارند.یکی از خانم ها که خانه دار هم هست می گوید فقط دو روز اول برقمان قطع بود و فشار گاز افت پیدا کرده بود ولی خیلی زود خودرو های شهرداری و فرمانداری خیابان ها را باز کردند.

موقع حرکت به سمت تهران است.اخبار تلویزیون از اقدامات انجام شده دراین مدت می گوید.اقداماتی که البته قابل تحسین است اما هیچ کدام از گزارشگران سراغی از بیماران در برف مانده و مردمی که در روستاهای اطراف زندگی شان مختل شده است نمی گیرند.خسته از راه و سفریم اما خوشحال از اینکه درد مردم این منطقه را به گوش مسئولان و از همه مهمتر مردم کشورمان رساندیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha