شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۱
کد خبر: 105321

سلامت نیوز :  اعلام اسامی چند پزشک زیرمیزی بگیر در رسانه‌ها، آنچنان جامعه پزشکی را برآشفته کرده که هر روز صدای اعتراضی از یکی از اعضای این جامعه شریف به گوش می‌رسد، اما صدایی که هیچ کس نمی‌شنود، صدای میلیونها بیماری است که نماینده و انجمن ندارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ اوایل بهمن امسال برای اولین بار در تاریخ اسامی تعدادی پزشک که پرونده تخلف و گرفتن زیرمیزی دارند از سوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اعلام شد، البته نام پزشکان به صورت مخفف بود و شاید جز معدود افراد آشنا با این افراد همه مردم جامعه امکان شناسایی آنها را نداشتند و بعد معلوم شد که تعدادی از این پزشکان اکنون سالهاست که دیگر در کشور نیستند.

بر اساس قانون، اعلام اسامی متهمان پرونده‌های قضایی ممنوع است و تا زمانی که جرم افراد در دادگاه اثبات نشده باشد و حکم قضایی برای اعلام اسم آنها نباشد، اعلام اسم آنها مجاز نیست.

نمایندگان مجلس در دفاع از این اقدام خود اعلام کردند که فهرست پزشکان متخلف و زیرمیزی بگیر را وزارت بهداشت به مجلس داده است و قبلاً نیز اولتیماتوم های لازم در این زمینه داده شده بود و حتی رسول خضری یکی از نمایندگان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اعلام کرد که پزشکان زیرمیزی بگیر، افراد ذی نفوذ و قدرتمندی هستند که حتی مسئولان وزارت بهداشت را هم تهدید کرده‌اند و آنها را از پیگیری موضوع بر حذر داشته‌اند.

سازمان نظام پزشکی نیز این اقدام  مجلس را تقبیح کرده و گفته است که این اقدام غیر قانونی بوده است و از پیگیری و برخورد با پزشکان زیرمیزی بگیر، مطابق قانون خبر داده است.

مسئله امروز جامعه ما البته اعلام اسامی پزشکان زیرمیزی بگیر و افشاگری نیست و شاید این کار خود باعث تشنج و استرس در جامعه باشد و به خصوص پزشکان خلافکار را پشت نقاب قانون مخفی کند و آنان را قوی تر کند که با استدلال غیر قانونی بودن این اقدام به کار خود مبنی بر گرفتن پولهای خارج از تعرفه از مردم ادامه دهند.

اما چرا تاکنون هیچ کس موفق نشده است، غول زیرمیزی پزشکان را بشکند و با آن برخورد جدی و موثر کند. مهمترین استدلال مخالفان برخورد با پزشکان این است که پزشکان افراد فرهیخته و دانشمندی هستند که با جان مردم سر و کار دارند و باید اعتماد بین این جامعه شریف و مردم نیازمند به آنان حفظ شود. در غیر این صورت دود بی اعتمادی مردم نسبت به جامعه پزشکی به چشم خود مردم می رود زیرا بیماری که به پزشکش اعتماد نداشته باشد در سیر درمان آسیب می‌بیند.

دومین استدلال جامعه پزشکی این است که تعرفه‌های پزشکی در کشور ما غیر واقعی است و در واقع این پزشکان هستنتد که به علت پایین بودن، تعرفه‌های پزشکی و ضعف بیمه‌ها دارند سوبسید سلامت مردم را می پردازند.

غیر واقعی بودن تعرفه های خدمات پزشکی توجیه مناسبی است برای اینکه آنان، با طیب خاطر دست در جیب مردم کنند و حق خود را از مردم بگیرند. مردم هم که در هنگام بیماری و استیصال چاره‌ای جز اطاعت از پزشک ندارند. هر چقدر پزشک طلب کند می پردازند، تا جان عزیزشان حفظ شود و از فروش خانه و نقدکردن اموال که هیچ، از وام و قرض و نزول گرفتن هم دریغ نمی‌کنند. پس باید از این بازار استفاده کرد.

مدافعان در جامعه پزشکی استدلال می‌کنند که فقط گروه کوچکی از پزشکان که به قول آنان حدود یک درصد جامعه پزشکی هستند، زیرمیزی می‌گیرند و اکثریت جامعه پزشکی از این اتهام مبرا هستند و این کار موج آفرینی و عقده گشایی رسانه‌هاست و واقعیت ندارد.

در این مدت کوتاه از اعلام مخفف اسامی تعداد انگشت شماری از پزشکان زیرمیزی بگیر، کمتر مقامی از جامعه پزشکی بوده است که در این مورد اظهار نظر نکرده باشد و این استدلالها را تکرار نکرده باشد اما حتی یک رسانه نیز در این مدت نبود که صدای یک بیمار مستضعف را که برای درمان بیمارش باید میلیونها تومان جور بکند و ندارد را منعکس نکرد.

هیچ کس نگفت کارگری که با زحمت شغلی پیدا کرده و با حداقل حقوق ماهی 500 هزار تومان زندگی می‌کند،‌چگونه می‌تواند برای عمل قلب همسرش دهها میلیون تومان را قبل از عمل بپردازند یا فرد دیگری چگونه باید برای درمان بیماری سرطان کودکش میلیونها تومان خرج دارو،شیمی درمانی و جراحی بدهد.

درست است پزشکان قشر فرهیخته‌ای هستند، بسیاری از آنان با استعدادترین فرزندان همین آب و خاک هستند که سالها درست خوانده‌اند و شاید به نا حق به دوره دو ساله اجباری طرح فرستاده شده‌اند و باید سالها درس بخوانند تا بتوانند به شغل مناسب برسند. حتی در بین همین گروه، دهها هزار پزشک عمومی بیکار وجود دارند که از حداقل حقوق هم برخوردار نیستند.

اما مسئله پزشکانی هستند که اتفاقاً اکثریت مردم به دنبال درمان نزد آنها هستند و اگر از بیماریهای ساده و روزمره بگذریم هنگامی که بیماری وارد مرحله‌ای شد که نیازمند خدمات پزشکان متخصص، فوق تخصص و جراحان است مسئله آغاز می‌شود.

همین پزشکان هستند که بسیاری از آنها برای عبور از سد آزمون تخصص( دستیاری) سختی‌های زیادی کشیده‌اند، میلیونها تومان خرج کرده‌اند، تا متخصص شوند، اما امروز در کسوت پزشک متخصص خودشان را با پزشکان اروپایی و آمریکایی مقایسه می‌کنند. می گویند اگر به دیار فرنگ بروند برای کار طبابتشان فلان مبلغ را به عنوان دستمزد دریافت می‌کنند که در ایران 3 تا 10 برابر کمتر است و حتی اعدادی از تعرفه‌های پزشکی برخی کشورهای همسایه را اعلام می‌کنند.

آنان گاهی فراموش می‌کنند که در کدام جامعه زندگی می‌کنند و همسایه و دوست و نزدیکانشان در چه شرایطی و با چه درآمدی زندگی می‌کنند و به جای مقایسه سطح درآمد خود با سطح متوسط درآمد ایرانیان، خودشان را با سطح درآمد پزشکان اروپا و آمریکا و البته بعد از چنج کردن آن به ریال مقایسه می‌کنند و شکوه می‌کنند.

پزشکانی که در جامعه ایران متولد شده‌اند و در دانشگاههای ایران درس خوانده‌اند یا با پول ایرانی به فرنگ رفته و به کشور آمده‌اند، فرزندان همین آب و خاک هستند، چرا خودشان را با کشورهای دیگر مقایسه می‌کنند، حاصل همین رویکردها این شده است که فاصله سطح زندگی جامعه پزشکی با عموم مردم یک فاصله معنادار باشد.

اگر نخواهیم کمترین درآمد یک کارگر ایرانی با ماهی 500 هزار تومان (حداقل حقوق) را با درآمد پزشکان پردرآمد که به ماهی بالغ بر یک میلیارد تومان می‌رسد و فاصله 2 هزار برابری آن را معیار قرار دهیم. بر اساس آمار یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی فاصله متوسط درآمد پزشکان با سطح درآمد ایرانیان حدود 37 برابر است.

اکثر مردم به چشم سر می‌بینند که پزشکان به طور عموم از زندگی متوسط به بالایی برخوردارند و خانه، زمین، خودرو و مسافرت خارج آنها برقرار است و مشکل خاصی ندارند اما با گوششان هر روز می‌شوند که این گروه نسبتاً مرفه بیش از سایر اقشار جامعه از واقعی نبودن درآمد گله دارند.

هر روز نماینده این انجمن پزشکی یا فلان انجمن جراحی از غیر واقعی بودن تعرفه‌های پزشکی گله می‌کند و شرط می‌گذارد، تا زمانی که تعرفه‌ها واقعی نشود، اوضاع همین است و چون مردم به پزشکان نیاز دارند، نباید به این قشر فرهیخته توهین شود چون اگر اعتماد بین پزشک و بیمار از بین رفت،چه ها که نمی‌شود.

حتی می‌گویند برای پرهیز از اساعه ادب به این جامعه فرهیخته به جای عبارت نامأنوس زیرمیزی از عبارت محترمانه« پرداخت های خارج از تعرفه» استفاده کنند. اسمی که عوض می‌شود برای یک مسمی.

حال باید دید چه کسی می‌خواهد به صدای میلیونها بیماری که در اقصی نقاط کشور به پزشک دسترسی ندارند و باید شال و کلاه کنند و برای درمان به شهر یا حتی به کلانشهر بیایند و دار و ندار خود را خرج پزشک و بیمارستان و دارو کنند، گوش کند. از سال 83 قرار بود سهم مردم از هزینه‌های درمان به زیر 30درصد برسد اما به بالای 70 درصد رسید و در مواردی به گفته وزیر بهداشت به 80 تا 90 درصد.

قرار بود، تعداد افرادی که به خاطر هزینه‌های کمرشکن درمان به زیر خط فقر می‌روند از 3 درصد جمعیت به یک درصد برسد اما به گفته مسئولان وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت مجلس تعداد این افراد به 7 درصد جمعیت رسید و در تهران بیش از این.

ای کاش انجمنهایی باشند که صدای بیماران را به گوشها برسانند تا هر روز پزشکان که اکثراً خود مجریان نیز هستند،یک طرفه به قاضی نروند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • morteza ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
    0 0
    سلام شما دیگه چرا این اراجیف خبر گزاری فارس رو منتشر میکنید؟ چرا کسی جرات نداره از درآمد میلیاردی یه مداح یا فوتبالیست یا دلال و واردکننده ها صحبت کنه که دست چپ و راستشونو بلد نیستن؟ اگه بیمه پول نمیده مشکل پزشکاست اگه تورم 44 درصده مشکل پزشکاست اگه پروتز ارتوپدی گرونه مشکل پزشکاست اگه ویزیت یه پزشک از یه آرایشگر کمتره، مشکل پزشکاست فقط پزشکا از پول این مردم درس خوندن لطفا درباره ی موضوعاتی که توش تخصص ندارید، نظر کارشناسی ندید