فقر؛ مهم‌ترین عامل بازماندن كودكان از تحصیل

سلامت نیوز : «فقر، محرومیت و كار» این 3مورد متهمان اصلی بازماندن نزدیك به 40هزار كودك در كشور از تحصیل هستند. كودكان كار در ردیف اول بازماندگان از تحصیل قرار دارند. محمد نفریه معاون اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام كرد: «برای جذب كودكانی كه محفلی و باندی هستند یا خانواده‌هایی دارند كه از آنها سوء‌استفاده می‌كنند، هنوز دچار مشكل هستیم زیرا هنگامی كه آنها را جمع‌آوری می‌كنیم، خانواده‌هایشان با حكم قاضی آنها را از ما می‌گیرند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ از سال گذشته علاوه بر مكان‌های نگهداری بلندمدت و میان مدت، مراكزی به‌صورت روزانه دائر كردیم تا بتوانیم چند ساعت در روز كودكان كار و خیابان را جذب كنیم. در این مراكز برنامه‌های فرهنگی، آموزشی، مددكاری و بهداشتی برای آنها درنظر گرفته‌ایم و از این طریق به درون خانواده آنها نیز وارد می‌شویم.» به گزارش تهران امروز، البته تنها فقر عامل جلوگیری از تحصیل این كودكان هم نیست. طبق اعلام سازمان بهزیستی بسیاری از كودكان كار حتی خانواده‌های فقیری ندارند و از طبقه متوسط هستند و حتی برخی از خانواده‌های كودكان خانه و ماشین هم دارند اما تحصیل نمی‌كنند. طبق آخرین تحقیقات سازمان بهزیستی 30 درصد از كودكان كار و خیابان در كل كشور و 70 درصد از این كودكان در شهرهای بزرگ از خانواده‌های فقیر نیستند.

چه تعداد كودك محروم از تحصیل‌اند

اما اظهارات معاون اجتماعی سازمان بهزیستی با واكنش برخی فعالان حوزه كودكان همراه شده است.

حمید رضا واشقانی فراهانی در پاسخ به این اظهارات می‌گوید: ارائه این آمار‌ها هدفی جز منحرف كردن رسانه‌ها و افكار عمومی جامعه ندارد. اگر آقای نفریه از پشت میز خود بلند شود و به میان این كودكان بیاید متوجه اشتباه اظهارات خود می‌شود ایشان گفته‌اند كه بیشتر این بچه‌ها به طبقات متوسط تعلق دارند در حالی‌كه باید دید تعریف ایشان از طبقه چیست و خط فقر واقعی را چه میزان می‌داند. این فعال حوزه كودكان ادامه می‌دهد: بسیاری از این كودكان حتی برای تامین هزینه‌های تحصیل خود ناچارند تابستان‌ها و حتی بعد از ساعات مدرسه كار كنند و تعدادی هم به علت تامین معاش خود و خانواده از چرخه تحصیل بازمانده‌اند.

واشقی‌فراهانی در ادامه توضیح می‌دهد: به این مسئله نیز باید توجه داشت كه بیشتر كودكان كار درخیابان كار نمی‌كنند و بسیاری از آنها در كارگاه‌ها و كوره پز خانه‌ها به جمع‌آوری زباله مشغول هستند.

آیا خرید نكردن از كودكان كار معضل این افراد را نیز حل می‌كند؟ آیا این كودكان نیز عضو باند هستند؟ بسیاری از خانواده‌های این كودكان از كار كودك خود راضی نیستند، اماهنگامی كه یك كارگر ۴۵۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد به جز آنكه كودك خود را نیز وارد چرخه كار كند چگونه می‌تواند معاش خانواده راتامین كند این مسئله یك دو دوتا چهارتای ساده است كه هر دانشجوی مددكاری یا علوم اجتماعی نیز می‌تواند آن را درك كند.

۳۹ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در كل كشور

در این میان اما، اظهارات معاون اجتماعی سازمان بهزیستی را محمد دیمه‌ور معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش هم تایید می‌كند و می‌گوید كه بعد از ثبت‌نام دانش‌آموزان با سازمان ثبت احوال تطبیق اسمی‌كردند و بر همین اساس در كل كشور فقط 39 هزار دانش‌آموز از تحصیل بازمانده‌اند.

به گفته محمد دیمه‌ور، دانش‌آموزان استثنایی كه آموزش‌ناپذیر هستند نیز در این 39 هزار شمارش شده‌اند. همچنین دانش‌آموزانی هستند كه خانواده‌هایشان اجازه تحصیل را به آنها نمی‌دهند. این خانواده‌ها به دلیل تعصبات فرهنگی یا مشكلات معیشتی كودكان خود را از تحصیل محروم می‌كنند. دلیل دیگر بازماندن آنها از چرخه آموزشی كمبود امكانات است كه در آن منطقه پوشش تحصیلی وجود ندارد. بخش دیگری هم كسانی هستند كه در تحصیل ناكام مانده‌اند و از این چرخه خارج می‌شوند. از آذرماه تاكنون 4 هزار نفر از این ۳۹ هزار نفر به چرخه آموزش بازگشته‌اند كه این بازگشت به تحصیل با تشویق، كمك اقتصادی و فرهنگی به خانواده‌ها شكل گرفته است.

كودك بازمانده از تحصیل زجرآور است

جلیل جعفری بنه با اشاره به اینكه زشت‌ترین كار در یك جامعه اسلامی دیدن كودكان كار در خیابان‌هاست، به تهران امروز می‌گوید: در جوامع غیراسلامی مشاهده این مسائل حساسیت زیادی ندارد اما در جامعه اسلامی كه هم منابع زیادی دارد و هم اسلامی است دیدن این بچه‌های كمتر از 10-12 سال كه در خیابان‌ها كار می‌كنند واقعا زجر آور است. باید فكری در این مورد كرد. متاسفانه یك عده‌ای سودجو پشت سر این كودكان كار هستند كه باید شناسایی شوند. متولی داشته باشند و آنها و شیادانی كه از آنها سوءاستفاده می‌كنند را شناسایی كنند و حتما مجازات بشوند. زیرا بدترین سوءاستفاده‌ها را از این كودكان می‌كنند. آنها با حداقل امكانات و دستمزدی كه به این كودكان می‌دهند بیشترین استفاده را از آنها می‌برند.

رئیس فراكسیون رفاه و تامین اجتماعی مجلس در ادامه می‌افزاید: دولت باید این كودكان را شناسایی كند و كسانی كه سرپرست خانواده ندارند را مورد سرپرستی خود قرار دهدو آموزش و غذای آنها را كاملا تامین كند. اگر این كودكان خانواده دارند باید با آنها تماس بگیرند و بپرسند كه چه چیزهایی نیاز دارند و خانواده را تامین كنند تا كودكان را به باند‌ها و شیادان نسپارند كه از آنها كار بكشند. تعداد زیادی از این كودكان یا بدسرپرست هستند یا بی‌سرپرست و به دلیل مشكلات اقتصادی كار می‌كنند. بعضی از این خانواده‌ها نیازمند نیستند. فقط كودكان خود را به این باندها می‌سپارند.

او در پاسخ به سوال خبرنگار تهران امروز مبنی بر اینكه چرا خانواده‌هایی كه به حقوق ناچیز كودك خود نیازی ندارند، او را به این باندها می‌سپارند؟ می‌گوید: به نظر من معدود خانواده‌هایی هستندكه برای منابع بیشتر این كودكان خود را به خیابان‌ها می‌فرستند تا كار كنند. این كمال بی‌رحمی است.

جعفری بنه با بیان اینكه گاهی سرپرست خانواده معتاد است یا توانایی كار ندارد، تاكید می‌كند: باید این كودكان شناسایی و طبقه‌بندی شوند. سیستم‌های دولتی باید اینها را تحت پوشش خود قرار دهند تا ساماندهی شوند. اینگونه كه كودكان كار در خیابان‌ها هستند زیبنده كشوری مثل جمهوری اسلامی نیست. دولت موظف است كه این كودكان را به چرخه آموزشی بازگرداند و آنها را توانمند كند تا این نیروها را تبدیل به نیروهای كارآمد در آینده جامعه كند.

نباید دولت را به تنهایی مقصر دانست

جواد هروی نایب‌رئیس كمیسیون آموزش و تحقیقات نیز در این رابطه می‌گوید: بازماندن برخی از تحصیل واقعیتی است كه تنها مختص جامعه ما نیست و در كشورهای پیشرفته هم وجود دارد. یكی از مهم‌ترین دلایل آن مسائل اجتماعی و فشارهای بر خانواده‌ها، اختلاف طبقاتی است. اما تعداد كودكان كار و خیابان كمی است و اصولا كسانی كه بازیچه‌ دست یك گروه و باند هستند تا درآمدی را برای یك شخص یا گروهی ایجاد كنند. اینها غالب‌های خاصی هستند و همه جا‌گیر نیست. چون در شهرهای كوچك و روستاها وجود ندارند چون قابل شناسایی است و این مقوله اخلاقی را نمی‌پسندند.

به گفته نایب رئیس اول كمیسیون آموزش و تحقیقات معمولا خانواده‌هایی هستند كه گرفتاری‌های مالی و مشكلات اجتماعی دارند، به همین سبب می‌خواهند كه كودكان دور از آنها باشند یا منشأ درآمد. به دلیل اینكه فكر اساسی برای پیشرفت آنها نمی‌كنند یا برنامه‌ای برای آینده كودكان تنظیم نكرده‌اند، این كودكان به هر كاری مجبور می‌شوند. این كودكان را در مشاغل مشخص نمی‌بینیم بلكه در مشاغل كاذب هستند. مشكل اساسی ما شغل‌های كاذب برای كودكان سن پایین است.

هروی در پاسخ به این سوال كه وظیفه دولت نیست كه كودكان كار را شناسایی كنند و آنها را به چرخه آموزشی برگردانند. ضمن آنكه می‌گویند آدرس این كودكان را دارند، از طریق آن می‌تواند به این باندهای دست پیدا كنند، می‌گوید: كار دولت هست اما نه در فرایندی با این وسعت. اگر قرار به این باشد كه دولت را مسبب بدانیم كه كوتاهی كرده طبیعتا خیلی از دستگاه‌های دیگر را هم باید مقصر بدانیم. نهادهای مذهبی و آموزشی باید خود را برخلاف ماموریتی كه برایشان مشخص شده ببینند. در وهله اول باید یك برنامه‌ریزی سنجیده و كارشناسانه برای نسل نو و آینده داشته باشیم كه نه تنها در مجاری قانونی بلكه در عمل هم به درس مشغول شوند. قانون‌اساسی وقتی می‌گوید تحصیل باید رایگان باشد به این معنا نیست كه دولت می‌تواند آنها را به زور وادار به تحصیل كند. باید همكاری بین خانواده و دولت وجود داشته باشد. رابطه یكطرفه و یكجانبه راهگشا در این قضیه نیست. نمی‌توانیم خانواده‌ها را وادار كنیم كه چه برنامه‌ریزی‌ای برای فرزندان‌شان داشته باشند. نقش خانواده انكار ناشدنی است.

در جوامع غربی یا كشورهای دیگر دولت برای خانواده‌ها برنامه‌ریزی می‌كند به این دلیل است كه آنها اینقدر در این مقوله برنامه‌ریزی‌های سنجیده كرده‌اند و اعتبارات لازم را در نظر گرفته‌اند كه فرزند را بعد از 18 سالگی تحت تامین اجتماعی خود قرار می‌دهند اما ما هنوز در این زمینه این فرصت را نكردیم كه به این مقطع برسیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha