یک دندانپزشک با بیان اینکه :«طبق اعلام مقامات رسمی فقط 5 درصد از پزشکان کشور درآمدهای نجومی دارند. با این حال جامعه پزشکی بالاترین میزان پرداخت مالیاتی را در سال 91 داشته است.» یاد آور شد :« حیثیت جامعه پزشکی، نباید بازیچه مسایل سیاسی و سوء مدیریتها شود».

حیثیت جامعه پزشکی، بازیچه مسایل سیاسی و سوء مدیریتها/جامعه پزشکی بالاترین میزان پرداخت مالیاتی را داشته است

سلامت نیوز : دکتر محمدهادی یارایی دندانپزشک و دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد طی یادداشت اختصاصی برای سلامت نیوز نوشت : این روزها ،صحبت از افزایش تعرفه های پزشکی است. هرساله با فرارسیدن روزهای پایانی سال، افزایش تعرفه های پزشکی تیتر اصلی روزنامه ها و رسانه ها شده و خواسته یا ناخواسته موجی از اضطراب و استرس را به جامعه تحمیل میکنند.


در دنیا، بسته سلامت به عنوان کالایی عمومی از طرف دولتها ارایه میشود و سعی بر آن است تا این بسته از نظر کیفی، روز به روز ارتقا یابد.

تحقیقات مختلف در کشورهای مختلف، همسویی اهمیت به سلامت را با رشد اقتصادی کشورها نشان میدهد و دولتها ی بزرگ ،هرگز به سلامت ،به چشم هزینه ،نگاه نمیکنند ،بلکه آن را سرمایه ای میپندارند که دچار استهلاک شده و نیاز به حفظ و نگهداری دارد تا به رشد اقتصادی بیشتر دست یابند.

اما متاسفانه، وضعیت سلامت در ایران وضعیتی بغرنج دارد و یک نگاه سیستمیک ،استراتژیک یا عمیق به آن وجود ندارد. در حالی که در تمام دنیا بخش سلامت جزو اولویت‌های نخست در تخصیص بودجه است، اما در ایران این موضوع در رتبه دهم و یازدهم قرار می‌گیرد.

در حال حاضر ایران در رتبه صد و چهلم کشورهای دنیا در برخورداری سرانه سلامت از بودجه سالانه است و متاسفانه حاشیه ها همواره مانع از پردازش صحیح به این موضوع مهم شده اند!

در زیر به برخی از واقعیتهای حوزه سلامت در ایران اشاره میکنیم:

حدود 10 الی 20 میلیون ایرانی نه بیمه دارند و نه پولی برای درمان بیماریشان و این در حالی است که هزینه‌های درمان بیماری‌های سخت و صعب‌العلاج در کشور، روزبه‌روز سنگین‌تر می‌شود .

ماده ۳۲ قانون برنامه پنجم توسعه کشور، تاکید دارد که سهم هزینه‌های مستقیم مردم تا پایان این برنامه، به حداکثر ۳۰ درصد در بخش سلامت کاهش یابد، این در حالی است که در حال حاضر سهم مردم در پرداختی‌های سلامت بیش از ۷۰ درصد است(گفته میشود در برخی موارد به نود درصد رسیده است)، که اینها همه از سهم ناکافی بخش بهداشت و درمان در بودجه حکایت دارد. به عبارت دیگر دولت و بیمه های درمانی کمتر از 30 درصد هزینه های بهداشت و درمان را تقبل و تامین می کنند.( نقش خانواده ها در تامین مالی هزینه های درمانی و بهداشتی در میانگین جهانی در حدود 18 درصد است. و 82 درصد هزینه های بهداشت و درمان توسط بیمه ها و دولت پرداخت می گردد.) برخی بررسیها نشان میدهد که حدود 90درصد افراد زیر خط فقر، بابت هزینه های درمان و بهداشت به زیر خط فقر رانده شده اند.

به گفته وزیر بهداشت و درمان، در حال حاضر، کسر بودجه ای که وزارتخانه با آن دست به گریبان است، بین 8 تا 11 هزار میلیارد تومان است و گفته میشود این کسری اعتبار، رقم کمی نیست و حدودا به اندازه بودجه یک سال وزارتخانه بهداشت است.

براساس آمار تخمینی داخلی، به ازای هر۱۰۰۰-۲۰۰۰ نفر یک پزشک ، در کشور وجود دارد که از این نظر ،رتبه ۱۳۰ در جهان را حایز هستیم.در صورتی که در ۱۰ کشور برتر جهان از نظر این شاخص، به ازای جمعیت کمتر از ۳۰۰ نفر یک پزشک وجود دارد.

همچنین در کشور،به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت 1/38 تخت بیمارستانی وجود دارد که از این حیث رتبه ۱۲۶ جهان را داراییم. در ده کشور نخست جهان از نظر این شاخص، تعداد تخت بیمارستانی به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ،بالای 7/5 تخت میباشد.

در حال حاضر حدود ۱۵۰,۰۰۰ پزشک(اعضای سازمان نظام پزشکی،شامل پزشک، دندانپزشک و ...) در کشور وجود دارد که حدود نیمی از آن پزشک عمومی هستند.

رئیس سازمان نظام پزشکی ایران ،از غیرفعال‌بودن و یا بیکاربودن ۴۰ هزار پزشک عمومی در کشور خبر می‌دهد و می‌گوید: “هم‌اکنون بیش از هشت‌هزار پزشک عمومی در کشور بیکار هستند و چیزی در حدود ۱۰هزار و ۵۰۰ پزشک عمومی در نظام آماری ما ثبت نشده‌اند و از طرف دیگر ۲۰هزار پزشک عمومی فاقد مطب هستند و در بخش‌های اداری کشور در حال فعالیت هستند که آمار نگران‌کننده‌ای در نوع خود است”.

این درحالیست که سالانه هزینه های زیادی صرف آموزش پزشکان جدید میشود و بسیاری از آنها به علل مختلف به خارج از کشور مراجعه میکنند و کشور به منبع تامین کادر پزشکی برخی کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. طبق جدیدترین آمار،در حال حاضر ،حداقل هزار و 92 پزشک ثبت شده ایرانی در ۱۷ کشور اروپایی رسما مشغول طبابت هستند و بیم آن میرود با توجه به شرایط نابسامان داخلی در حوزه سلامت ،این آمار روز به روز افزایش یابد.( براساس گزارش صندوق بین المللی پول، ایران رتبه اول را در آمار مهاجرت نخبگان از میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته دنیا کسب کرده است و سالانه حدود 180 هزار ایرانی تحصیلکرده به امید زندگی و یافتن موقعیت های شغلی بهتر از کشور خارج می شوند)

از سوی دیگر در برخی اخبار اعلام شده که ما 300 پزشک در کشور داریم که بالای یک میلیارد تومان در ماه، درآمد دارند و بخش اعظمی از آنها مالیات هم پرداخت نمی کنند و همچنین حدود 2 هزار پزشک داریم که بالای 500 میلیون تومان در ماه درآمد دارند و پزشکانی هم داریم که به صورت معدود و شاخص که به شهادت برخی افراد مطلع و امین روزی 100 میلیون تومان درآمد دارند.

درآمد بسیار بالای پزشکان متخصص در ایران که بیش از 30 برابر درآمد سرانه کشور و چندین برابر درآمد پزشکان عمومی است، منجر به افزایش شکاف طبقاتی، تخصص گرایی و درمان - محور شدن نظام سلامت شده است. یکی از وزرای سابق بهداشت در سال 1385 می گوید: « تفاوت درآمد دو دهك پایین جامعه با دودهك بالای جامعه 40 برابر است، در حالی که تفاوت درآمد پایین ترین و بالاترین درآمدهای پزشكان 1000 برابر است، در بین پزشكان متخصص نیز با تفاوت 400 برابری درآمد مواجهیم. »

این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته درآمد پزشکان متخصص حداکثر 6 برابر درآمد سرانه و حداکثر 2 برابر درآمد پزشک عمومی است.

مقایسه آمار فوق با سایر کشورهای توسعه یافته ، موجبات دلسردی روز افزون آحاد جامعه پزشکی را که از نخبگان کشور هستند را فراهم میسازد،مثلا میزان درآمد پزشکان عمومی در آمریکا به ازای هر ساعت کار به طور میانگین 80 دلار در ساعت و حداقل این میزان برای پایین‌ترین دهک درآمدی پزشکان آمریکایی حدود 40دلار در ساعت است.

براساس اطلاعات منتشر شده در سایت جی پی استرالیا، درآمد سالانه پزشکان عمومی استرالیایی به بیش از 200 هزار دلار میرسد. نکته مهم این است که برای کسب این درآمدها لازم نیست یک پزشک در کشورهای پیشرفته، در هر شیفت 100 بیمار را ویزیت کند بلکه اکثر آنان اصولا شیفت‌های خلوتی را پشت سر می‌گذارند که طبیعتا باعث افزایش دقت و کاهش خطاهای پزشکی می‌شود. علاوه بر این در بیشتر کشورها، پزشکان تنها حدود 40 ساعت در طول هفته مشغول به کارند و در کنار آن از مزایای قانونی همچون مرخصی سالانه (حدود یک ماه) نیز برخوردارند.

طبق اعلام مقامات رسمی فقط 5 درصد از پزشکان کشور درآمدهای نجومی دارند. با این حال جامعه پزشکی بالاترین میزان پرداخت مالیاتی را در سال 91 داشته است.

با وجود تمام موارد فوق، حیثیت جامعه پزشکی، همواره بازیچه مسایل سیاسی و سوء مدیریتها گشته و مسوولان به جای رسیدگی به مشکلات 95 در صد جامعه پزشکی که در رنج به سر میبرند، گناه 5 درصدی که درآمد سرسام آور دارند ، زیر میزی میگیرند و مالیات نمیدهند را همچون چماق بر سر سایرین کوبیده و به جای پاسخگو بودن در جایگاه مسوولیتشان، خود را در مقام طلبکار قرار داده اند.

بیمه ها که خود خریداران خدمت در نظام سلامت کشور هستند، تعرفه گذاران قیمت خدمات سلامت در کشور میباشند و حتی تعرفه های دولت را هم در بخش خصوصی قبول ندارند! و به وضع تعرفه های سوم، غیر از تعرفه دولتی و خصوصی میپردازند!

در بین جامعه پزشکی سوالاتی به صورت جدی مطرح است که خود دنبال پاسخ آن هستند:

آیا 95 درصد افراد پاک و صادق در جامعه پزشکی باید پاسخگوی بیکفایتی حاکمیت در حل مساله زیر میزی باشند؟

به راستی با توجه به اینکه سلامت ،تنها حوزه ای از اقتصاد است که تکنولوژی جدید در آن باعث،کاهش قیمت نمیشود و باعث افزایش قیمت میشود! دولت در سالهای اخیر در برابر نوسانات نرخ ارز چه حمایتی از عرضه محصولات و تجهیزات پزشکی کرده است؟

دولت در اخذ مالیات چه فرقی بین پزشکی که یک شیفت در هفته، کار میکند با پزشکی که 10 شیفت در هفته کار میکند قایل است؟

دولت در حمایت از فارغ التحصیلان و پزشکان جوان چه اقدام شاخصی انجام داده است؟

در حوزه سلامت چقدر به کیفیت ارایه خدمات اهمیت داده میشود ؟

آیا مسوولان و مدیران ارشد،وزرا و نمایندگان مجلس از همین دفترچه های بی ارزش در دست مردم برای درمان خود استفاده میکنند؟یا از بیمه های تکمیلی اختصاصی بهره مندند؟

با این نابسامانی در حوزه سلامت آیا دیواری کوتاه تر از دیوار پزشکان دیده میشود ؟

در چنین شرایطی مردم بزرگترین آسیب را میبینند و پزشکان یارانه سلامت را پرداخت میکنند و سلامت جامعه به عنوان بزرگترین سرمایه دچار استهلاک جبران ناپذیر میگردد.

به نظر میرسد پایبندی به قانون در میان تمامی تاثیر گذاران نظام سلامت، تنها راه رفع مشکلات است و همه مسوولان ،دولتمردان،پزشکان ،بیمه ها و حتی مردم باید خود را ملزم به اجرای قانون بدانند.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha