سه‌شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۴
کد خبر: 106457

سلامت نیوز :«همسرم مبتلابه سرطان سینه است و باید هرسپتین بخورد. هر بار یك قیمت خریده ام. یك بار 800 هزار تومان، یك بار 750 هزار تومان و یك بار 620 هزار تومان. سال گذشته 400 هزار تومان بود و تمام داروخانه ها هم یك قیمت می دادند. حالاهر داروخانه قیمت خودش را دارد و گران تر هم شده.» پیرمرد، ماهانه حدود یك میلیون تومان برای داروهای همسرش هزینه می كند و با یك حساب عجولانه، می گوید كه در دو سال گذشته بیش از 20 میلیون تومان پول دارو داده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ؛ «هر 21 روز یك بار و برای هر بار تزریق دارو هم باید 650 هزار تومان بدهیم. برای هر نوبت آزمایش پاتولوژی، حدود 600 هزار تومان و برای آزمایش های دائمی خون و چشم هم هر بار حدود 300 هزار تومان پول می دهم.»

سناریوی ارزان شدن داروی بیماران خاص از مهر ماه امسال و دو ماه پس از آغاز كار دولت كلید خورد. پس از دستور صریح رییس جمهوری نسبت به ارزان شدن داروی بیماران خاص و گزارشی كه توسط وزیر بهداشت در یكی از نخستین جلسات هیات دولت ارائه شد، توافق مشتركی برای ارزان تر شدن قیمت داروی بیماران خاص بین دو وزارتخانه متولی و سیاستگذار: بهداشت و تعاون، كار و رفاه اجتماعی منعقد شد تا علاوه بر سهل كردن عرصه بر بیمارانی كه تعدادشان زیاد نبود اما بیش از دو سوم یارانه دارویی را به خود اختصاص می داد، آزمونی هم برای ادای تعهدات دو وزارتخانه باشد

ساعت 10 صبح، صف مقابل ورودی داروخانه سیزده آبان حكایت از پر بودن سالن داروخانه و ازدحام برای خرید دارو دارد : داروهایی كه به درد سرماخوردگی و آنفلوآنزا نمی خورد و باید دردهای قوی تر و استخوان شكن تری را تسكین دهد. بیمارانی كه به این داروخانه نام آشنای شهر مراجعه می كنند هم، جز این داروخانه و یكی، دوتای دیگر كه همتای هم هستند، نمی توانند در محل دیگری داروهای خود را پیدا كنند. داروهایی كه تعدادشان چندان زیاد نیست اما دولت هر سال بیشترین سهم یارانه و كمك هزینه خرید دارویی را به همین داروها اختصاص می دهد. تخصیص سالانه بیش از دو هزار میلیارد تومان برای واردات داروی بیمارانی كه به سبب ماهیت بیماری شان، «خاص» لقب گرفته اند حكایت از آن دارد كه این داروها كه با پیشرفته ترین تكنولوژی ها و پیچیده ترین فرمول ها برای ناتوان كردن عامل بیماری ساخته شده، در تمام دنیا تحت پوشش حمایت های دولتی قرار دارد زیرا بدون وجود چنین حمایت هایی، به علت نیاز به استفاده مداوم، بیمار را دیر یا زود به فقر سوق می دهد.

تست سرطان سینه «فرزانی»، سه سال قبل مثبت بود. این خانم كارمند، از سه سال قبل تا امروز به طور میانگین ماهانه حدود یك میلیون و 500 هزار تومان برای خرید دارو و انجام آزمایش های جنبی هزینه كرده است. او كه مصرف كننده داروی لترزول است قبض تایید دارویش را نشان می دهد كه مقابل كلمات تایپ شده «سهم بیمار»، 26 هزار و 600 تومان به عنوان قیمت دارو ثبت شده است.

«پارسال 20 هزار تومان برای این دارو می دادم اما امروز باید برای همین داروی ساخت ایران شش هزار و 600 تومان هم بیشتر بدهم.»

حساب می كند كه با تزریق هر شش ماه یك بار «زومتا» و هزینه تزریق و آزمایش و سونوگرافی و ماموگرافی و بیوپسی، باید در پایان ماه 900 هزار تومان كنار بگذارد در حالی كه حقوق ماهانه اش بعد از 22 سال كار در یك شركت خصوصی، یك میلیون و 200 هزار تومان است.

داستان خانم فرزانی چندان تفاوتی از روایت آقای پرتوی ندارد. او كه شغل آزاد دارد و هنوز در صف خیابانی خرید دارو ایستاده، از ابتلای همسرش به ام اس می گوید و اینكه برای خرید 12 آمپول ربیف باید در هر ماه 610 هزار تومان پول بپردازد. آمپولی كه اواسط زمستان سال گذشته 400 هزار تومان قیمت داشته و امروز 200 هزار تومان هم گران تر شده است. آقای پرتوی برای مجموع داروهای همسرش ماهانه یك میلیون تومان هزینه می كند.

سناریوی ارزان شدن داروی بیماران خاص از مهر ماه امسال و دو ماه پس از آغاز كار دولت كلید خورد. پس از دستور صریح رییس جمهوری نسبت به ارزان شدن داروی بیماران خاص و گزارشی كه توسط وزیر بهداشت در یكی از نخستین جلسات هیات دولت ارائه شد، توافق مشتركی برای ارزان تر شدن قیمت داروی بیماران خاص بین دو وزارتخانه متولی و سیاستگذار: بهداشت و تعاون، كار و رفاه اجتماعی منعقد شد تا علاوه بر سهل كردن عرصه بر بیمارانی كه تعدادشان زیاد نبود اما بیش از دو سوم یارانه دارویی را به خود اختصاص می داد، آزمونی هم برای ادای تعهدات دو وزارتخانه باشد. هفته دوم مهر ماه بیمارانی كه به داروخانه های عرضه كننده داروهای خاص مراجعه می كردند با كاهش قیمتی نسبت به روزهای قبل تر مواجه می شدند كه البته در آن حجم انبوه و گره خورده هزینه های درمان، چندان قابل توجه نبود. قرار بود بار عمده تامین هزینه داروی بیماران خاص بر دوش بیمه ها بیفتد و نخستین پایه توافق دو وزارتخانه هم حول همین محور بود كه باید با پرداخت رقمی در حدود 1800 میلیارد تومان، این سهم از جیب بیمه های پایه به جیب داروخانه های توزیع كننده داروی بیماران خاص می رفت بدون آنكه مانند گذشته داروخانه مجبور به تحمل زیان ناشی از بدهكاری چند ماهه بیمه های بی پول باشد.

ساختمان معروف داروخانه 13 آبان همانی است كه اگر یك بار گذرتان به آن افتاده باشد، فراموش نمی كنید كه دیوارهای بلندش چه تاثیر مضاعفی در كاهش روشنایی داخل فضا دارد و انگار درد بیماری تان را تشدید می كند. شاید هم برای بیماران مراجعه كننده كه باید تمام دارایی شان را به رقابت با نوسان هزینه های درمان بگذارند این احساس ناخوشایند و شاید كمی اغراق گونه، گریز ناپذیر باشد. این داروخانه، عرصه آشنای بیماران خاص است چون در تمام این سال ها، عمده داروهایش، داروهای گران و كم پیدا بوده است. با چند گیشه برای مراجعه و نوبت گرفتن و تایید وجود دارو و ثبت قیمت. بیماران باید روی نیمكت های سالن بنشینند تا طبق نوبت، شماره شان خوانده شود. در چهره های منتظر، در نگاه ها هیچ امیدی نیست. نگاه های تلخ و نمناك گوش سپرده اند به صدایی كه از بلندگو شماره ها را می خواند. صدایی سرد و غریبه كه هر روز شماره ها را به همان ترتیب روزهای قبل صدا می زند در حالی كه ماهیت درد صاحب شماره، هیچگاه مانند روز قبل نیست. كیسه های انباشته از دارو كه در كیف ها جا می گیرد یا زیر چادرها و كاپشن ها پنهان می شود می تواند یك سوم تسكین درد را بر دوش بكشد.

پیرمردی كه روی نیمكت كنار ورودی داروخانه نشسته یك پاكت بزرگ در دست دارد و چشمش را از قبضی كه نمره و قیمت دارو روی آن ثبت شده بر نمی دارد.

«همسرم مبتلابه سرطان سینه است و باید هرسپتین بخورد. هر بار یك قیمت خریده ام. یك بار 800 هزار تومان، یك بار 750 هزار تومان و یك بار 620 هزار تومان. سال گذشته 400 هزار تومان بود و تمام داروخانه ها هم یك قیمت می دادند. حالاهر داروخانه قیمت خودش را دارد و گران تر هم شده.»

پیرمرد، ماهانه حدود یك میلیون تومان برای داروهای همسرش هزینه می كند و با یك حساب عجولانه، می گوید كه در دو سال گذشته بیش از 20 میلیون تومان پول دارو داده است.

«هر 21 روز یك بار و برای هر بار تزریق دارو هم باید 650 هزار تومان بدهیم. برای هر نوبت آزمایش پاتولوژی، حدود 600 هزار تومان و برای آزمایش های دائمی خون و چشم هم هر بار حدود 300 هزار تومان پول می دهم.»

دفترچه بیمه یی كه در دست دارد ممهور به نشان هندسی سازمان بیمه خدمات درمانی است. همان سازمانی كه امروز در سازمان بیمه سلامت ادغام شده و فقط نوستالژی نامش برای بیمه شدگان باقی مانده است.

«اگر داروهای خاص را تایید كنند 70 درصد هزینه از سوی بیمه پرداخت می شود. قیمت هرسپتین هم شش میلیون تومان است كه بعد از تایید آن توسط بیمه، ما این رقم را می پردازیم. اگر بیمه نبودیم باید كل شش میلیون تومان را می دادیم. باز هم من به قرض افتاده ام. تا امروز 15 میلیون تومان قرض كرده ام و دیگر نمی دانم بقیه هزینه را چطور تامین كنم البته حالاكه می آیم اینجا می بینم وضعیت بدتر از من هم هست. اینها واقعا چه می كنند ؟»

داروخانه 13 آبان یك همزاد هم دارد. ساختمان مجاور كه نمای نو دارد و پله هایی چند می خورد و از همان ورودی اش بوی خوش شامپو و صابون می آید. فضا روشن تر و سالن دل بازتر است. مراجعان به این سالن دنبال داروهای تقویتی و سرماخوردگی و اعصاب و اقلامی آمده اند كه در داروخانه های عمومی منعی برای فروش ندارد. ویترین های پشت گیشه ها چیدمان تمیز و چشمنوازی است از اقلام آرایشی و بهداشتی. رنگ و روی آدم ها هم بازتر است. فاصله این ساختمان با همتای قدیمی اش فقط چند پله است.

سمیه برای تهیه داروهای مادرش آمده است: «سال 74 غدد لنفاوی زیر بغل را جراحی كرد. سال 89 تهاجم به مغز استخوان رسید. در این سه سال درمان رادیو تراپی گرفته و هر ماه، دارویی برای جلوگیری از پیشرفت تومور استخوانی مصرف كرده است. حالاباید زنودا بخورد. یك داروی شیمی درمانی كه در سوییس و ایران تولید می شود. داروی ایرانی را پزشكان تایید نمی كنند و باید نوع سوییسی را بخریم. 42 قرص برای یك هفته. با قیمت آزاد 486 هزار تومان و با بیمه نیروهای مسلح و بیمه تكمیلی 129 هزار تومان. بیمه هم موجودی یك ماهه را تایید نمی كند و هفتگی می دهد. تا شش ماه قبل و زمان تحریم ها، هر بار فقط 11 عدد قرص می دادند. یعنی باید دو روز یك بار می آمدم.»

از بلندگو، شماره سمیه خوانده می شود. دختر جوان به سمت گیشه تحویل دارو می رود و كیسه داروهای مادر را تحویل می گیرد. داروهایی كه قرار نیست بهبود دهنده باشد و فقط امیدی است برای چند روز حضور بیشتر مادر در جمع خانواده.

«پزشكان توصیه می كنند كه داروهای هندی و امریكای جنوبی را نگیریم چون باعث افت گلبول سفید می شود. مادر من علاوه بر داروهای سرطان، باید برای دیابت و فشار خون و یائسگی و اعصاب هم دارو بخورد كه این داروها بیمه نیست. با استفاده از بیمه تكمیلی و شمول بیماران خاص، ماهانه یك میلیون تومان پول دارو می دهیم. مادرم بازنشسته دانشگاه علوم پزشكی ایران است و پدرم، بازنشسته نیروهای مسلح.»

سمیه هنگام خداحافظی یادش می آید كه همسر عمویش حالاو پس از گذشت دو سال از فوت عموی مبتلابه سرطان معده اش، هنوز درگیر پرداخت قسط های شیمی درمانی عموی متوفی است.

«هر 28 روز برای شیمی درمانی دو میلیون تومان پرداخت می كرد. مردی كه فقط یك حقوق بازنشستگی داشت.»

روی دیوار داروخانه كاغذی چسبانده اند درباره مساعدت مالی داروی بیماران خاص: «ساكنان مناطق 10، 11، 16، 17و 19 شهرداری تهران، شهرری و حومه، اسلامشهر و حومه برای دریافت مساعدت های مالی به معاونت غذا و دارو مراجعه كنند.»

در این كاغذ تكلیف كسانی كه ساكن مناطق نامبرده نیستند، معلوم نیست. آنهایی كه از مركز شهر می آیند. از شمال شهر می آیند. همسایه دیوار به دیوار داروخانه هستند یا از شهرها و راه های دور می آیند. از كرمانشاه. مثل خانواده صبرانی كه برای خرید داروی سل آمده اند چون هلال احمر كرمانشاه داروهای خاص ندارد. دو روز در اتوبوس بوده اند و شب را سرگردان پیدا كردن مسافرخانه و از صبح امروز هم پابه پای قدم های صف خیابانی راه آمده اند و از گیشه، نمره گرفته اند و منتظر مانده اند و حالابعد از سه ساعت متصدی تحویل دارو می گوید كه دارویشان موجود نیست و باید بروند داروخانه هلال احمر.

«اگر بخواهیم آزاد بخریم خیلی گران است. با تایید بیمه هم باید هر ماه 180 هزار تومان پول بدهیم. پارسال گران تر بود. هر ماه 500 هزار تومان پول دارو می دادیم. از 25 تیر ماه امسال گفتیم دیگر نمی توانیم پول بدهیم. نامه نوشتند و قیمت دارو را برایمان كم كردند.»

پدر خانواده كشاورز است و باید ماهی یك بار به تهران بیاید چون بیمه خدمات درمانی سهم شش ماهه دارو را تایید نمی كند.

«باید هر ماه دو برابر هزینه دارو، برای بلیت اتوبوس و كرایه مسافرخانه خرج كنیم.»

ارزان شدن داروهای خاص قابل كتمان نیست. دولت داروخانه های مسوول توزیع داروهای بیماران خاص را موظف كرده كه قیمت دارو را به قیمت سال گذشته بازگردانند. اما با وجود همین تغییر، هنوز قیمت دارو برای بسیاری خانواده ها سرسام آور است. دولت هم نتوانسته بیش از این رقم كمكی كند. هنوز نرخ دلار آنقدر گران هست كه دولت مجبور باشد داروهای خاص را با قیمت دو برابر سال گذشته و سال های قبل خریداری كند.

«سوفیان»، كارمند بازنشسته مبتلابه سرطان كولون است كه هنوز حكم بازنشستگی هم ندارد. از دفترچه بیمه اش فقط یك برگ مانده و بعد از چهار ماه پایان خدمت، هنوز حكم بازنشستگی اش را نداده اند و نمی داند نوبت بعدی دارو را چگونه باید تهیه كند. با قیمت آزاد ؟ و در حالی كه هنوز رقم حقوق بازنشستگی اش هم معلوم نیست ؟

«باید اگزلودا بخرم. دارویی كه در جوار شیمی درمانی استفاده می شود. سوییسی است و نسبت به ماه قبل 200 هزار تومان ارزان شده. بعد از كسر 60 درصد تخفیف بیمه باید برای مصرف 40 روزه دارو 593 هزار تومان بدهم. برای خرید سرم های شیمی درمانی هم باید دو میلیون و 800 هزار تومان بدهم كه تا دو ماه قبل سه میلیون و 200 هزار تومان بود و ارزان شده. از فردا هم باید به مدت 25 روز پرتو درمانی بروم كه برای هر نوبت پرتودرمانی با كسر 49 درصدی حق بیمه باید 250 هزار تومان بدهم.»

حساب می كند كه فقط در طول 25 روز باید شش میلیون تومان برای پرتو درمانی بپردازد. تا امروز هم شش میلیون تومان پول دارو داده است. یك بازنشسته كه نه حكم بازنشستگی دارد و نه دفترچه بیمه تكمیلی و از دفترچه بیمه تامین اجتماعی اش هم فقط یك برگ مانده است.

«تا امروز از ارث پدری كه برایم مانده بود خرج كردم. در واقع از پس انداز بچه هایم خرج كردم.»

سالن داروخانه 13 آبان خلوت شده. مردم، دست خالی یا دست پر، كمی امیدوارتر یا ناامیدتر از سه ساعت قبل، سالن را ترك كرده اند. نیمكت های داروخانه هنوز بوی بیماری و یاس می دهد. بوی جیب هایی كه فقیر شده. مسوولان پشت گیشه های تحویل دارو هم دیگر حالی برای جواب دادن ندارند. انگار تمام توان شان را در همان كیسه دارویی كه به دست بیماران داده اند جا گذاشته اند. موتور سواری كه مرا به داروخانه هلال احمر، یك چهارراه پایین تر می رساند و از بیماران سرگردان دارو كه نتوانسته اند دارویشان را در 13 آبان پیدا كنند، پنج هزار تومان می گیرد تا آنها را در كمر خیابان سپهبد قر نی و مقابل مركز فوریت های دارویی هلال احمر پیاده كند از شب های سال گذشته تعریف می كند كه در اثنای گرانی و كمبود شدید دارو، مردم می آمدند و از شب، روی پیاده روی مقابل داروخانه 13 آبان، پتو و لحاف پهن می كردند تا نخستین هایی باشند كه به محض باز شدن داروخانه در ساعات اولیه صبح، بتوانند از موجودی دارویی باخبر شوند كه هفته ها در بازار سیاه و داروخانه های دولتی سراغش را گرفته بودند.

انتظار مردم برای داروهای خاص، اشك های چشم شان، بی تابی شان و هراس شان از شنیدن پاسخ منفی مسوولان داروخانه، از بدترین خاطرات این موتورسوار 50 ساله است. موتور سواری كه حتی روزهای جنگ را هم قابل قیاس با شب های سال گذشته نمی بیند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha