دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲

سلامت نیوز : طلبه جوان در جریان عیادت از بیماران تصمیم گرفت یکی از کلیه های خود را به پسربچه ای 8 ساله اهدا کند؛ تصمیمی که به سرعت به آن جامه عمل پوشاند و حالا به واسطه ایثار این طلبه، سجاد 8ساله جانی دوباره گرفته است و دیگر نیاز نیست تن نحیفش را به دستگاه دیالیز بسپارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ؛ حجت الاسلام کمیل نظافتی طلبه پایه هشتم حوزه علمیه بابل است که علاوه بر تبلیغ دین ،ایثارگری را نیز پیشه خود کرد.

عیادت از بیماران هر شب جمعه

او در گفت وگو با خبرگزاری رسا آنچه را رخ داده است این گونه شرح می دهد.«در طول دوران طلبگی ام یکی از کارهایی که انجام می دهم عیادت بیماران در بیمارستان های مختلف در هرشب جمعه است. مدتی قبل مادرم دچار بیماری کلیوی شد و هر دو کلیه خود را از دست داد. مشغول رسیدگی به بیماری مادرم بودم و صبح روز پنجشنبه به منظور عیادت از بیماران بخش دیالیزی به بخش دیالیز بیمارستان شهید بهشتی بابل رفتم.»حجت الاسلام کمیل نظافتی در عیادتی که از بیماران بخش دیالیزی داشته است با سجاد ۸ ساله آشنا می شود که برای ادامه حیات نیازی مبرم به پیوند کلیه داشته است.

خانواده سجاد به دلیل وضعیت و شرایط خاص مالی امکان خرید کلیه پیوندی برای فرزندشان را نداشتند و همین مسئله موجب شد تا حجت الاسلام کمیل نظافتی به فکر یافتن اهدا کننده کلیه برای سجاد بیفتد. او در ادامه می گوید: «درنهایت دیدم که مشخصات اهدا کننده کلیه به خود من نزدیک تر است و به همین دلیل تصمیم گرفتم که یکی از کلیه های خود را برای نجات جان سجاد اهدا کنم.» طلبه جوان برای آزمایش های اولیه راهی بیمارستان می شود تا ببیند می تواند کلیه اش را به سجاد اهدا کند یا خیر. اولین آزمایش ها هفتم دی ماه انجام می شود و آن طور که وی می گوید گیرنده و اهدا کننده کلیه در دو مرحله در بیمارستان بستری می شوند اما هر دو بار به دلیل تب و عفونت گیرنده کلیه، از بیمارستان مرخص می شوند و درنهایت 23 بهمن در بیمارستان شهید بهشتی بابل بستری می شوند و دو روز بعد پیوند کلیه انجام می شود.

می خواستم خنده را روی لب های سجاد ببینم

وقتی درباره هدفش از اهدای یکی از کلیه هایش سوال می شود و اینکه آیا نگران سلامتی خود نشده است،می گوید: «من طلبه طرح هجرت هستم و کارم تبلیغ دین است. چیزی که آن لحظه به مادر آقا سجاد گفتم این بود که من به دنبال بهشت نیستم و اصلاً هم به ذهنم خطور نکرده بود که ممکن است این مسئله روزی رسانه ای شود و حتی در این اقدام به هیچ عنوان در پی مطرح شدن هم نبودم. مادر سجاد به من گفت که من پولی ندارم بابت کلیه به شما بدهم و من به ایشان گفتم من پولی نمی خواهم که در جواب من گفت: خدا اجرتان دهد. پس چرا می خواهید این کار را انجام دهید؟ گفتم می خواهم روزی خنده را روی لب های سجاد ببینم.» این طلبه جوان و ایثارگر معتقد است تا جایی که می توانیم باید از افرادی که نیازمند کمک هستند دستگیری کنیم.

او می گوید: وقتی من می توانم با یک کلیه جان کسی را نجات دهم تا دیگر درد و مشقت های ناشی از دیالیز را تحمل نکند چرا باید کوتاهی کنم. به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم کمک کنم و حتی یک گروه مستند ساز نیز از اول تا به انتها مراحل مختلف کار را تصویر برداری کردند تا این حرکت ماندگار شود.

همسرم خیلی از من حمایت کرد

حجت الاسلام نظافتی متاهل است و یک فرزند دو ساله دارد.وقتی درباره نحوه برخورد همسرش با تصمیمی که گرفته بود از او سوال می شود می گوید: «وقتی که تصمیم به اهدای کلیه گرفتم، با اولین نفری که موضوع را در میان گذاشتم همسرم بود. وقتی این موضوع را به ایشان گفتم، از ابتدا تا انتهای مراحل پیوند خیلی به من روحیه می داد و همواره پشتیبان و همراه من بود.»

او حتی برای پرداخت بخشی از هزینه های عمل جراحی مجبور به فروش بخشی از وسایل خانه اش نیز شده است؛چون خانواده سجاد از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستند و به هیچ عنوان امکان پرداخت هزینه های بیمارستان و آزمایش های پیش از پیوند را نداشتند. اما اقدام این طلبه جوان بازخورد های زیادی در شهر بابل به همراه داشته است. او در ادامه از واکنش مردم درباره این حرکت خداپسندانه می گوید:«بعد از پیوند وقتی در بستر نقاهت بودم گروه های مختلف مردمی، کسبه، بازاری، طلاب و روحانیان، دانشجوها و... به ملاقات من آمدند.

وقتی این جمعیت کثیر را دیدم متوجه شدم که شخص کمیل نظافتی اصلا مهم و ملاک نیست و این لباسی که بر تن ماست قوه جاذبه دارد و موجب شده است که این جمعیت مشتاق به منزل من بیایند او به تمام مردم توصیه می کند: وقتی می توانیم کسی را چه از نظر مالی، چه جانی و حتی آبرو نجات دهیم نباید درنگ کنیم و باید هر آنچه که در توان داریم در این راه به کار گیریم. جامعه روحانیت و کسانی که در سلک روحانیت هستند نیز همواره از همه چیز خود گذشتند و وقتی که جامعه از جان و مال خود می گذرد ما باید هم از جان و هم از مال و هم از آبروی خود بگذریم که ان شاءا... بتوانیم در راه دین قدم بگذاریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha