واگویه‌های فرشتگان سفید پوش از تلخ و شیرین‌ حرفه پرستاری

سلامت نیوز : شیفت شب از ساعت ۱۹ شروع شده است و در این بخش که معمولا بیماران وضعیت بحرانی و وخیمی دارند، تنها ۲ پرستار حضور دارند که تا صبح ساعت 7.30 که پایان شیفت شب است باید از بیماران مراقبت  کنند. ولی آن شب، یک شب عادی و آرام نبود ...

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ؛ ظاهرا یکی از بیماران که ناراحتی قلبی دارد، دچار حمله شده است، پرستاران خودشان را به او می رسانند. آن ها اجازه ندارند بدون اطلاع  پزشک کاری بکنند، بیمار افت شدید فشار پیدا کرده است، بعد از گفت وگو با پزشک مثل اسپند روی آتش، بی تاب و بی قرارند.بیمار را در وضعیت شوک قرار می دهند، یکی از پرستارها با سرعت داروی تزریقی را آماده می کند، در تمام لحظات وضعیت بیمار چک می شود. شب است، هر کدام از بیماران دیگر هم ناراحتی های خاص خود را دارند، صدای ناله می آید، آن طرف تر همراه بیمار دیگری روی زمین نشسته و سرش را میان دست هایش فرو برده است، بخش تنها دو پرستار دارد و آن ها در تکاپوی رسیدگی به بیماری هستند که ضربان قلبش پایین و پایین تر آمده، وضعیت بحرانی است، این شرایط ممکن است به ایست قلبی بیمار منجر شود، این دو فرشته سفیدپوش همچون مادری که از تب کودک ناتوانش در التهاب و بی تابی است، دور بیمار می چرخند... به خیر گذشت، به او سرم وصل می کنند و با همه خستگی و آثار نگرانی که در چهره شان هویداست، می شود احساس رضایت و آرامش را از این که تلاش های شان از ایست قلبی مریض پیشگیری کرده است در آن ها دید، هنوز دارند درباره وضعیت بیمار با هم صحبت می کنند و مطالبی را در پرونده او می نویسند که همراه بیمار دیگر، همان که سرش را در دست هایش فرو برده بود، آن ها را صدا می زند. بیمار، زن ۳۵ ساله ای است که دچار تشنج شده است.

هر دو می دوند، وضعیت خطرناک است، یکی بالای سر مریض می ماند، چون ممکن است به خاطر تشنج و تکان شدید از روی تخت بیفتد دیگری می دود تا هرچه زودتر با پزشک صحبت کند و دستورات لازم را بگیرد، پرستار دوم پشت سر هم شماره تلفن را می گیرد، قطع می کند، دوباره، سه باره و ... پزشک به تلفن جواب نمی دهد... ساعت از ۱۰ شب گذشته است. پرستارها اجازه ندارند خودشان کار خاصی انجام بدهند به جز کارهای معمول ولی الان وضعیت بیمار بحرانی و خطرناک است... پزشک اورژانس! شاید او بتواند کمک کند، با او تماس می گیرند... بیمار تکان های شدیدی می خورد و ... بیمار کمی آرام می شود... نفس راحتی می کشند و می روند تا در پرونده بیمار گزارشی بنویسند، ده دقیقه می گذرد و دوباره ... حمله تشنج دوباره زن جوان را تکان می دهد... پزشک جواب تلفن را نمی دهد... وضعیت بیمار چک می شود از پزشک اورژانس می پرسند که با توجه به وضعیت بیمار و دسترسی نداشتن به پزشک خودش آیا از داروی همیشگی با همان میزان مصرف باید در این شرایط به بیمار بدهند یا باید داروی او را تغییر دهند.پزشک اورژانس تنها توصیه ای که می کند این است که از همان داروی همیشگی با همان مقدار مصرف را بدهید ولی برای تغییر دارو یا تغییر میزان مصرف آن حتما باید با پزشک خودش صحبت کنید. دقایق، جانکاه و سخت می گذرند... تکان های شدید زن، پرستار را خسته کرده است، ولی آرام می شود و پرستارها با کوهی از التهاب و نگرانی می روند تا سری به بیماران بزنند که از درد و ناراحتی نتوانسته اند بخوابند، ده دقیقه دیگر هم گذشت و حملات تشنج باز هم فرشته های خسته را به کنار تخت بیمار می کشاند... آن ها به چهره جوان زن نگاه می کنند و برای جوانی او دل می سوزانند، زیرا به خوبی می دانند این حملات و تشنج ها، آسیب  زیادی به مغز او می رساند، آن ها خوب می دانند باید اکسیژن به مغز زن جوان برسد... پزشک پاسخ تلفنش را نمی دهد. می خواهند مجوز داروی تزریقی را از او بگیرند چون بیمار مدام بالا می آورد، پرستارها تلاش می کنند تا مبادا ترشحات معده، مجرای تنفسی زن را مسدود کند، با این شرایط اصلا نمی توان داروی خوراکی به او داد... پرستارها می دوند، می روند و می آیند، بیمار نباید روی زمین بیفتد، همسر بیمار مدام سوال می پرسد... او را آرام می کنند، همان طور که بی تابانه می دوند... و پرستار دیگر راهی به ذهنش می رسد، با یکی از بیمارستان های معروف شهر تماس می گیرد و ملتمسانه می خواهد تا پزشک متخصصی که شرایط این بیمار را درک می کند اگر در کشیک بیمارستان به سر می برد، او را راهنمایی کند... بیمار آرام می شود... و باز ۱۰ دقیقه بعد... سرانجام با پزشک خودش ارتباط برقرار می شود و او توصیه داروی همیشگی را می کند. پرستارها اجازه ندارند خلاف دستور او عمل کنند، اما چطور با تماس تلفنی تشریح کنند که چه بر سر بیمار آمده است و تقریبا در فاصله هر ۱۰ دقیقه یک بار دچار تشنج می شود و اصلا نمی توان به او داروی خوراکی داد زیرا توانایی بلعیدن را ندارد و ...

۱۷ بار تشنج بیمار در 3.5 ساعت

می خواهید بدانید ساعت چند است؟ شب از نیمه گذشته است، وقتی ما خواب بودیم، زنی ۳۵ ساله در بخش حساس یکی از بیمارستان ها در فاصله ۱۰ شب تا یک و نیم بامداد حدود ۱۷ بار دچار تشنج شده است، دو پرستار هنوز از تب حمله قلبی بیمار قبلی آرام نگرفته اند، گرد بالین زن می گردند، خود را به آب و آتش می زنند... آن ها برای اعزام بیمار اقدام لازم را انجام می دهند تا بیشتر از این به مغز زن جوان آسیب نرسد... در این بین یک بار همسر زن را که گمان می کند شرایط زن عادی است و قبلا هم دچار چنین وضعیتی شده است، توجیه می کنند که به نظر او شرایط عادی است، ولی با هر حمله، صدمات شدیدی به جسم زن وارد می شود. همسر زن، ساعتی است که جای خود را به پدر او داده است و حالا پرستارها باید همان توضیحات را برای پدرش بدهند و او را آرام کنند با بیانی ملایم و ...

ساعت از یک و نیم بامداد می گذرد... پرستارها؛ در سکوت در این فکرند که هر کاری از دستشان برمی آید، انجام می دهند، آن ها خوب می دانند مریض ناتوانی که روی تخت خوابیده و همراهانش به امید مراقبت های پزشکی تخصصی او را در بیمارستان تنها گذاشته اند، کسی را جز آن ها ندارد ولی آن ها حس دیگری را هم در ژرفای دل و جان خسته خود تجربه می کنند، در این شب پرالتهاب ناآرام، زهرا یکی از آن هاست می گوید: من و همکارم آن شب از بی کسی خودمان در این شرایط سخت خسته شدیم...

دعای نیمه شب بیمار و یک صبح پرامید

حرف های دیگر زهرا هم شنیدنی است، وقتی سر صحبت را با او باز می کنم، می گوید: بگذارید همین اول صحبت به شما بگویم پرستاری، شغلی است که به لحاظ اخروی و معنوی آثار زیادی دارد و دعای خیری که مریض ها نیمه شب، نثارمان می کنند، پشتوانه محکمی برای ماست که اگر این پشتوانه نبود، سختی های این کار ما را ناتوان می کرد ولی دعای بیماران بسیار امیدبخش است.

بار مراقبت از بیمار بر دوش پرستاران است

او ادامه می دهد: در نظام بهداشتی کشور ما، پزشک سالاری حاکم است در حالی که بار بسیاری از اقدامات درمانی و مراقبت از بیمار بر دوش پرستاران است، با این وجود تنها یک بار در سال آن هم روز پرستار مسئولان به یاد این قشر می افتند، شعارهایی می دهند و باز می رود تا سال بعد، البته نظام پرستاری کارهای خوبی انجام داده است اما تناسب نداشتن کار و حقوق پرستاران موضوع و مسئله بزرگی است که همواره وجود دارد. حجم زیادی از مراقبت بیمار به عهده پرستار است اما پای حقوق مادی که می رسد تفاوت های حتی ۱۰برابری بین حقوق پزشکان و پرستاران وجود دارد که اصلا قابل قبول نیست. پزشکان ویزیت و یا عملی انجام می دهند ولی بعد تمام مراقبت ها با پرستار است، وجود درصدی تفاوت حقوق متناسب با تحصیلات و تخصص قابل درک و پذیرش است ولی تبعیض های بیشتر از این قابل تحمل نیست.

معضلی به نام کمبود نیرو

این پرستار از کمبود نیروی پرستار به خصوص در بیمارستان های دولتی گلایه می کند و می افزاید: تأمین سلامت بیمار تا حد زیادی وابسته به کار پرستار است، اگر پرستار به خاطر خستگی زیاد از کارها و شیفت های طولانی شبانه دچار خطایی بشود، یک خطای کوچک او، پیامدهای سهمگینی خواهد داشت، این اضافه کاری های اجباری که تحمیل می شود به ازای هر ساعت ۳۵۰۰تومان محاسبه می شود، در واقع حقوق از خدمات مان کمتر است.

همه از پرستار توقع دارند

او تصریح می کند: همه این مسائل را بگذارید در کنار این که همه از پرستار توقع دارند، همه از او پاسخ می خواهند، همراهان بیمار، پرستاران را می شناسند، گاهی حتی کمبود پرستار را هم به حساب کم کاری ما می گذارند، نبود ملحفه و دمپایی را که هیچ ربطی به ما ندارد هم از کم کاری ما می دانند و ما باید برای همه توضیح بدهیم و پاسخگو باشیم، به این ها اضافه کنید که هر مسئله و شکایتی اگر از سوی بیمار یا همراهانش صورت بگیرد، توپ ها از میدان برخی پزشکان به زمین پرستاران شوت می شود و ... همین طور که زهرا صحبت می کند، یاد شب و روزهایی می افتم که یکی از نزدیکانم در بیمارستان بستری بود و من و همراهان دیگر مطالبات مختلفی از پرستاران داشتیم.

زهرا به قانون ارتقای بهره وری یا کاهش ساعت کار پرستاران اشاره می کند و ادامه می دهد: در طول شیفت شب که از ساعت ۱۹ شروع و تا 7:30صبح تمام می شود، استراحت نداریم و در قبال این ۱۲ساعت، برایمان ۱۸ساعت کاری محاسبه می شود. از خودم می پرسم پس خانه و زندگی و همسر و فرزند و سلامتی پرستاران چه می شود؟

مردم فکر می کنند کار پرستاران فقط تزریقات و پانسمان است

علی، پرستار دیگری است که نزدیک به ۱۲سال است در این حرفه به بیماران خدمت می کند. او مسئله اصلی را در این می داند که مردم آن طور که باید و شاید حرفه پرستاری را نمی شناسند و گمان می کنند کار پرستاران فقط انجام تزریقات و پانسمان است، در حالی که کار پرستار در برخی بخش ها مثل اورژانس، ICU و CCU بسیار تخصصی تر و حساس تر است. علی به شیفت های سنگین پرستاران اشاره و تصریح می کند: گاهی در یک بخش که ۲۰بیمار بستری هستند، تنها ۲ پرستار حضور دارند که فقط برای تزریق دارو وقت دارند و حتی فرصت صحبت کردن هرچند کوتاه با بیمار را هم پیدا نمی کنند. او از این که نگاه به حرفه پرستاری حتی از نیروهای اداری کمتر است، گلایه می کند و می گوید: برای نیروهای اداری ۶۰ساعت کیفی در حقوق محاسبه می شود ولی برای پرستاران ۶ساعت کیفی هم محاسبه می شود و در مقابل طرح این خواسته ها، مسئولان پاسخ می دهند که ۱۰۰نیروی اداری با ۱۰۰۰نیروی پرستار قابل مقایسه نیست و اگر بخواهیم این کار را بکنیم، سقف اضافه کاری ها زیاد می شود و بودجه کافی وجود ندارد.

۱۶ماه است کارانه پرستاران پرداخت نشده است

این پرستار از وظایف متعدد پرستاران یاد می کند و می افزاید: این مسائل در حالی است که پرستار باید به بیمار، به پزشک و به خانواده بیمار پاسخگو باشد.وی نیز از کارانه های چند برابری پزشکان سخن می گوید و ادامه می دهد: از محل درآمدهای بیمارستان کارانه ای به پزشکان و پرستاران پرداخت می شود که در حال حاضر حدود ۱۶ماه است که کارانه پرستاران پرداخت نشده است ولی کارانه پزشکان به موقع پرداخت می شود. علی تصریح می کند: ما پرستاران، مریض را همانند یکی از اعضای خانواده خود می بینیم و از او مراقبت می کنیم. حتی گاهی در برخی شیفت ها کمک پرستار حضور ندارد و پرستار به تنهایی کارهایی را که وظیفه اش نیست، انجام می دهد. این پرستار به تأثیر کار سخت، شیفت های سنگین، طولانی و پی در پی بر خانواده و زندگی مشترک پرستاران اشاره و خاطرشان می کند: مخصوصا برای بانوان پرستار مشکلات زیادی به وجود می آید، ای کاش برای آن ها سابقه خدمتی لازم را کمتر کنند و سن بازنشستگی پایین تری برایشان در نظر بگیرند و شیفت های اضافه تعیین نکنند تا آن ها بتوانند به زندگی و همسر و فرزندانشان برسند.

فرشته ها بیدارند...

شب ها وقتی ما خوابیم و بیمارانمان در بیمارستان ها بستری هستند، فرشته های سفیدپوش به دور از خانواده بدون ساعتی استراحت با احساس تبعیض، خستگی، فشار و ... در دل بیمارانمان امید می کارند. راستی حواسمان به آن ها هست تا مبادا غبار ناامیدی خسته شان نکند؟! ولی من و شما می دانیم دعای سبز بیماران پشت سر فرشته های سفید پوش است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha