دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۴

سلامت نیوز : بی‌توجه به اطرافم، سرم لابلای صفحات مجله‌ای است که چند دقیقه قبل خریده‌ام. مجله را به آرامی ورق می‌زنم که بی‌اختیار نگاهم بر می‌خورد به دستانش. دستانی که جای سوختگی و زخم چاقو در آن به چشم می‌خورد، با گوشت اضافهٔ زخم‌هایی که بد جوش خورده‌اند. سرم را بالا می‌آورم و به چهره‌اش نگاه می‌کنم. دختر ظریف و کم سن و سالی بنظر می‌رسد. پالتویی به تن، شلوار بدن نمایی به پا و شال کوتاهی به سر دارد. قطره‌هایی آرام بر گونهٔ دخترک فرو می‌ریزند. مثل‌‌ همان قطره‌های که کمی آنطرف‌تر روی شیشه‌های دم کردهٔ تاکسی به پایین سرازیر می‌شوند. شاید اگر نگاهت به دستانش نیافتد، احساس هم نکنی که روزگار این دختر جوان بسیار متفاوت‌تر از روزگار من و شما می‌گذرد، و سهم او از تمام دنیا، تنها سیاهی و ناکامی است. با اینکه ظاهرش هیچ تفاوتی با من و شما ندارد. تلفن همراهش که زنگ می‌خورد، اشک‌هایش را پاک می‌کند و بغضش را فرو می‌خورد. مجال گریه نیست. باید کار کرد. زنده ماندن پول می‌خواهد...

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سلام نو ؛ آنگونه که آمار نشان می‌دهد، بیشتر زنان خیابانی در گروه سنی ۲۰ تا ۲۹ سال قرار دارند. همچنین گفته می‌شود متوسط زمانی که یک روسپی، کنار خیابان منتظر مشتری می‌ماند کمتر از پنج دقیقه است. از تعداد روسپیان نیز آمار متفاوتی بیان می‌شود. اما فارغ از این تناقض در آمار و ارقام، حقیقت آن است که در شرایط اجتماعی کنونی حاکم بر جامعه، که مذهب با عناصر سنت و مدرنیته گره خورده است، برخی از آسیب‌های اجتماعی که در تضاد با ارزش‌های شرعی و عرفی جامعه هستند، در لایه‌های زیرین اجتماع گسیل یافته و به صورت پنهان رشد کرده‌اند و در شناخت و آسیب‌شناسی آن‌ها غفلت شده است. دلیل این غفلت و نادیده انگاری را می‌توان‌‌ همان تئوری کم مایه‌ای دانست که طرح و بررسی یک معضل را مسبب اشاعه بیشتر آن می‌داند. روسپی‌گری، از آن دست آسیب‌های اجتماعی است که بخاطر تضاد آشکار با ارزش‌های اخلاقی و عرف جامعه، هیچگاه مجال طرح و آسیب‌شناسی جدی نیافته و همواره در سایه‌ باقی مانده و اشاعه یافته است.

نگاه غالب جامعه، روسپی‌گری را زاییدهٔ فقر اقتصادی می‌داند اما فراوانند افراد فقیری که تن را به نان نفروخته‌اند و روسپی نشده‌اند. در جستجوی عوامل دیگر گرایش به روسپی‌گری، می‌توان نابسامانی‌های خانوادگی، تاثیرپذیری نادرست از جامعه جهانی، مهاجرت، انحراف و بی‌مسئولیتی والدین، کم سوادی، اختلال شخصیتی و هیجان طلبی و زاغه نشینی را نام برد. بی‌گمان همهٔ موارد مذکور، در بروز و اشاعهٔ این آسیب اجتماعی دخیلند، اما پذیرش واقعیت‌های امروز جامعه و تغییرات اجتماعی دو دههٔ اخیر ایران، باز تعریف در بسیاری از حوزه‌ها را ناگزیر می‌نماید و باید علل اصلی این معضل را در حوزه‌های بنیادی‌تری جستجو نمود.

 در سال‌های اخیر، درآمدهای سرشار نفتی، سوء استفاده از شرایط تحریم، شلختگی و نابسامانی‌های مدیرتی و نیز قانون گریزی‌های مکرر دولتی موجب پیدایش قشری ثروتمند و نوکیسه، بدون پشتوانهٔ فرهنگی از یک سو، و نزول بخش زیادی از طبقه متوسط جامعه به زیر خط فقر، از سوی دیگر گردیده است. بروز چنین عدم تعادلی، گسترش فقر عمومی را ناگزیر ساخته که فحشا یکی از عوارض جانبی آن است. در عصر تکنولوژی که اینترنت و ماهواره جزء تفکیک ناپذیری از زندگی مردمان شده است، ما بعنوان عضوی از جامعه جهانی برخی از ارزش‌ها و تعاملات جهانی را جذب کرده‌ایم که گا‌ها در تضاد با آموزه‌های دینی و ارزش‌های شرعی و عرفی جامعه است. بعنوان مثال، دیر زمانی است که فرهنگ ایرانی و مذهب اسلامی، زهد، تقوا، حیا و قناعت را از ملزومات جامعه بر می‌شمارد. اما کیست که نداند آنجه هر روز وجودش پر رنگ‌تر می‌شود مادیات است و آنچه ارزش‌های نظام جهانی را می‌سازد، پول و ثروت است. در این میان، علاوه بر زنانی که بر خلاف میل باطنی و از سر اجبار برای تامین حداقل‌های زندگی، قدم در این راه می‌گذارند، شماری از زنان نیز که در سال‌های اخیر به زیر خط فقر رانده شده‌اند، به دلیل ترویج لوکس گرایی بی‌پشتوانه و اختلاف طبقاتی موجود در جامعه، در کنار اراده‌ای که برای کسب رفاه اجتماعی بیشتر دارند، انگیزه خود را اینگونه به عمل تبدیل ساخته‌اند، چرا که می‌بینند در جامعه امروزی برخی از مشکلات تنها با پول حل می‌شود. در کنار علل مذکور، اعتیاد، بیکاری و اختلاف دستمزد‌ها نیز می‌تواند برخی زنان را از دستیابی به کانون گرم خانواده دلسرد نموده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشاند.

بخش دیگری از واقعیت تلخ روسپیگری در ایران، بدلیل تعارضات فرهنگی موجود در جامعه است. در جامعه کنونی برخی از هنجار‌ها و ارزش‌ها رنگ باخته‌اند و جایگزین مناسبی نیز برای هنجار‌ها اندیشیده نشده و یا توسط برخی الگوهای رفتاری جایگزین شده‌اند که ریشه در هویت جامعه ندارند، لذا جامعه با نوعی تعارض و ناهمگونی فرهنگی مواجه می‌گردد که منتج به بروز تنش بین فرد و جامعه می‌شود. فرد در مقایسه بین آموزه‌های خود در خانواده و مدرسه با آنچه‌واقعیت جامعه است دچار تعارض شده و این امر زمینه ساز انحراف وی می‌گردد. لذا در این راستا، فرهنگ سازی با اسلوب‌هایی که متناسب با زمان حال باشد، از اهمیت قابل توجه‌ای برخوردار است.

برای کمک به حل این معضل اجتماعی، باید بپذیریم که مناسبات کلان اقتصادی و اجتماعی ما دچار نوعی بحران توسعه نیافتگی هستند و مادامی که اقتصاد و فرهنگ و ساز و کارهای اجتماعی منحصرا در اختیار گروه‌های خاص است، نابهنجاری‌های اجتماعی همواره افزایش می‌یابد و این ناشی از نوع نگاهی است که در سطوح خرد و کلان به آن شده است. همچنین، این رفتارهای انحرافی که در اثر چندین عامل اکتسابی بوجود آمده‌اند، عامل مجازات نمی‌تواند تاثیر چندانی در تقلیل دائمی آن‌ها داشته باشد و تنها در کوتاه مدت موثر است. می‌توان گفت زنانی که امروز حقوق انسانی خود را گم کرده‌اند، در یک سال صد‌ها نفرشان شبی را در خیابان گذرانده‌اند، از انبوه خشونت‌ها وتحجر‌ها گذشته‌اند، و تن به سودایی سپرده‌اند که آمیخته در موج موج تعصب و تباهی است.

وقتی سوار تاکسی شد، گفت صادقیه پیاده می‌شود، اما تلفن همراهش را که خاموش می‌کند به راننده می‌گوید همین جا پیاده می‌شود. هنوز حتی به پونک هم نرسیده‌ایم. کرایه‌اش را می‌دهد به راننده، کوله پشتی‌اش را روی دوش می‌اندازد، مثل من و شما که از تاکسی پیاده می‌شویم که به مدرسه یا دانشگاه برویم... نگاهم دنبالش می‌کند، باید واژه‌ها را از نو نوشت... او بیشتر قربانی است تا روسپی!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha