بله! درست خواندید: سازمان ملل متحد سال 2008 میلادی را به منظور تلاش برای كمك به افزایش تولید سیبزمینی در كشورهای جهان و گنجاندن این محصول در سبد غذایی قشرهای مختلف مردم به ویژه قشرهای فقیر، سال بینالمللی سیبزمینی اعلام كرده است.
هدف از این طرح افزایش سطح آگاهی كشورهای جهان درباره قابلیتهای بالقوه این محصول در پركردن سبد غذایی مردم فقیر دنیا، با توجه به افزایش قیمت برنج در بازارهای جهانی اعلام شده است.
براساس آمار و ارقام سازمان ملل متحد در سال 2006 میلادی مردم كشورهای اروپایی، روسیه و آمریكای شمالی حدود 325 میلیون تن از تولید سالانه سیبزمینی جهان را مصرف كردهاند و این در حالی است كه چین، هند و روسیه حدود 40درصد از محصول سیبزمینی جهان را تولید میكنند.
به عقیده كارشناسان، سیبزمینی با میانگین قیمت 15 سنت در هر كیلوگرم، در مقایسه با گندم كه هر كیلو 40 سنت به فروش میرسد، محصولی به مراتب ارزانتر و قابل دسترستر برای عموم مردم است.
در پی اعلام سال 2008 به عنوان سال سیبزمینی در جایجای دنیا برنامههایی به این منظور تدارك دیده شده و جالب است بدانید كه 4 تا 11 اكتبر 2008 در اسپانیا به نام هفته سیبزمینی نامگذاری گردیده و در نقاط مختلف جهان هم كنفرانسها و نمایشگاههای مختلفی در سال 2008 در این زمینه برگزار میشوند.
احتمالا با همین چند سطر به اهمیت «سیبزمینی» پی بردهاید! حالا شاید دوست داشته باشید كه داستان سیبزمینی را از زبان ما بشنوید:
در میان هزاران نوع میوه و سبزى و گیاه موجود، سیبزمینی جایگاه ویژهای دارد. با یك جستوجوی مختصر اینترنتی میتوان دریافت كه این گیاه در سراسر جهان چقدر طرفدار دارد و چه تعداد باشگاههای دوستداران سیبزمینی در كشورهای مختلف به تبلیغ سیبزمینی و تشویق مردم به استفاده آن میكوشند.
سیبزمینی گیاه سختجانی است كه تقریبا در هر نوع ارتفاعی از سطح آب میروید، ریشههای آن در زمین خشك و بایر هم قادر به دویدن است و در سرمای شمال و رطوبت جنگلهای خیس هم دوام میآورد.
هر دانه آن به حدی از ویتامین و مواد معدنی و پروتئین و كالری و سلولوز سرشار است كه مایحتاج روزانه بدن را تامین میكند و یك فرد سالم بزرگسال میتواند صرفا با خوردن سیبزمینی برای مدت درازی زنده بماند.
سیبزمینی، ضامن زندگی
اخیرا درباره تاریخ سیبزمینی در بریتانیا كتابی چاپ شده با نام «خوردنی دلپذیر: سیبزمینى در تاریخ جهان» به قلم جان ریدر كه ممكن است خیلیها آن را ندیده باشند. اما مرور كوتاه این كتاب حقایق جالبی را درباره سیبزمینى آشكار میكند و خود به خود این پرسش در ذهنها بروز میكند كه چگونه گذشتگان ما بدون این گیاه حیاتی دوام آورده بودند.
كتاب جدید هم در مورد چگونگی پیدایش سیبزمینى روی سفرههای ما همه معماها را نگشوده، اما بر پایه دادههای مختلف، تاریخ پیدایش آن را به هشت هزار سال پیش كشانده است.
در آن دوران كهن انسانهای عصر حجر در كوهستان Aand برای نخستین بار سیبزمینی خودرو را كشف كرده بودند كه در آغاز سمیبوده است. اما با درآمیختن و پیوند زدن آن با گونههای دیگر گیاهان، سیبزمینى را برای استعمال غذایی مناسبتر كردهاند.
جالب اینجاست كه فرنگیها در اواخر سده ١٥ میلادی از طریق كریستف كلمب نخست با سیبزمینى شیرین آشنا شدند. 40 سال بعد از آن «فرانسیسكو پیزارو» یكی از فاتحان اسپانیایی آمریكا در فرهنگ مردم بومی آن سرزمینها با خوردنی خوشمزهای برخورد كه بعدا آن با نام «پاتاتا» وارد اروپا شد.
طی سده بعدی سیبزمینی مزارع وسیعی را در هلند به خود اختصاص داد. اما آشنایی فرانسویها با سیبزمینی توسط آنتوآن پارمنتیر صورت گرفت كه طی مدت محكومیتش در زندان پروسیها در زمان جنگ هفتساله، برای سه سال تمام صرفا سیبزمینی خورد و زنده ماند.
وی سال ١٧٨٥ پس از آزادی از زندان سیبزمینى را به درباریان پاریس معرفی كرد. گیاه تازه مورد پسند شاه واقع شد و او به پارمنتیر گفت: «روزی فرانسه بهخاطر یافتن نان برای فقرا از تو سپاسگزار خواهد شد.» گیاه جدید در فرانسه «پوم دو تر» نام گرفت و برگردان تحتاللفظی آن به فارسی «سیبزمینی» شد.
هزاران خانواده بینوا در فرانسه و فراتر از آن زندگی خود را مدیون آورندگان سیبزمینی بودند. جمعیت اروپا پس از كشف سیبزمینی یكباره افزایش یافت. مزرعهای كه قبلا تنها یك نفر را تغذیه میكرد، اكنون وسیله زنده ماندن چهار خانواده شده بود.
جان ریدر در كتاب خود با تحقیق و تفحص در این زمینه تلاش كرده ثابت كند كه حتی انقلاب صنعتی اروپا به نحوی از سیبزمینی نیرو گرفته است. جان ریدر معتقد است كه بدون سیبزمینی بسیاری از ما امروز در قید حیات نبودیم و بدون سیبزمینی نیز قرار نیست جلو برویم.
سیبزمینی كه ما غالبا از آن یك تصور واحد داریم، حدود پنج هزار نوع دارد و تنها در پرو، خاستگاه این گیاه، سه هزار نوع آن با شكلها و رنگهای گوناگون پرورده میشود.
ورود سیب زمینی به ایران
براساس آمار و اسناد قدیمی تاریخ ورود این گیاه به ایران به عهد قاجاریه میرسد. برتهولد لاوفر، مردمشناس آمریكایی مینویسد كه سر جان ملكم، فرستاده دولت انگلیس، در اواسط پادشاهى فتحعلىشاه قاجار، نخستین نفری بود كه سیبزمینی را به دربار ایران معرفی كرد.
از این رو در آغاز به سیبزمینی «آلو ملكم» میگفتند و اكنون هم در بعضی شهرهای ایران سیبزمینی را بنام آلو میشناسند. واژه «سیبزمینی» بعدها بین مردم رواج پیدا كرد، اما در افغانستان به آن «كچالو» میگویند كه احتمالا تركیبی است از دو واژه «كچه» به معنی كال و ناپخته و «آلو». در واقع، تاكید بر روی خام بودن سیبزمینى بیجهت نیست.
چون مثلا هویج را میتوان هم خام و هم پخته خورد. اما سیبزمینى را قبل از تناول حتما باید پخت، تا سم تركیب آن زدوده شود.
شایعترین تركیبات سمیسیبزمینی با نامهای «سولانین» و «كاكونین» شناخته میشوند كه معمولا تحت دمای ١٧٠ درجه سانتیگراد از بین میروند. اگر این مواد زهرآگین در تركیب سیبزمینی باقی بماند، خوردن آن باعث سردرد، اسهال و چنگه یا انقباض ماهیچهها میشود.
نظر شما