سلامت نیوز:«شش تا هفت درصد ایرانیها به افسردگی و درمجموع حدود 20 درصد جمعیت کشور به انواع بیماریهای روانی مبتلا هستند». این آمار که اسفند ماه سال گذشته توسط رضا ملکزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارائه شده است، خوشبینانهترین آماری است که در سالهای اخیر در اینباره ارائه شده است.
هرچند، نمیتوان آمار دقیق از نرخ اختلالات روانی ارائه داد اما، به اذعان اکثر روانشناسان این نرخ در سالهای اخیر افزایش داشته است. این درحالی است که بسیاری از ایرانیان به روانشناس مراجعه نمیکنند و علاوه بر اینکه همچنان در باور بسیاری از شهروندان مراجعه به روانشناس کاری لوکس است، انگخوردن برای مراجعه به روانشناس و همچنین موانع اقتصادی و اجتماعی از دیگر دلایل این عدم مراجعه به حساب میآید. رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با آرمان برخی از این موانع و مشکلات را بررسی میکند. عباسعلی اللهیاری میگوید: بهدلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میزان اختلالات روانی بالا رفته و سلامت روان کاهش یافته است. این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس همچنین درباره گرانبودن خدمات روانشناسی و مشاوره نیز میگوید: واقعیت این است که مردم به خدمات روانشناسی و مشاوره نیاز دارند و از طرف دیگر، در بسیاری موارد وسعشان نمیرسد. دولت باید سازوکاری در این زمینه تعبیه کند تا شهروندان بتوانند به این خدمات دسترسی پیدا کنند.
در سالهای اخیر مدام بر این واقعیت تاکید شده است که مردم آنطور که باید و شاید از خدمات روانشناسی و مشاوره استفاده نمیکنند. این درحالی است که برخی اظهارنظرها حاکی از افزایش اختلالات روانی در جامعه است. برای عدم مراجعه به روانشناس و مشاور دلایل مختلفی مطرح میشود. برای مثال یکپارچه نبودن ارائه خدمات، گرانبودن آنها، نبود بیمه و... البته اینها بهجز مسائل فرهنگی و اجتماعی است که مانع ایجاد میکند. در اثبات اینکه یک سازمان یا نهاد مسئولیت ارائه خدمات روانشناسی و مشاوره را بر عهده ندارد میتوان به اقدام اخیر وزارت بهداشت مبنی بر تصویب رشته فلوشیپ رواندرمانی اشاره کرد. مگر رواندرمانی نباید تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره باشد؟
دقیقا همینطور است. بگذارید برای توضیح مساله به روند تاریخی شکلگیری سازمان نظام روانشناسی و مشاوره اشاره کنم. سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در سال 82 با مصوبه مجلس تشکیل شد و هدف از ایجاد این سازمان اول ارتقای دانش روانشناسی و مشاوره، دوم ساماندهی مشاوران و روانشناسان و سوم حمایت از استفادهکنندگان روانشناسی و مشاوره بود. بر اساس کارویژه دومی که برای سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در نظر گرفته شده است هرگونه مجوز فعالیت برای روانشناسان و مشاوران باید از جانب این سازمان صادر شود. کار سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در اینجا دقیقا مثل نظامپزشکی است و من در دوره مدیریت خودم سعی کردهام تمامی کمیسیونها را فعال کنم و به ساماندهی مجوزها که شرایطی دارد، بپردازم. نص صریح قانون میگوید کسی که بخواهد به ارائه هرگونه خدمات روانشناسی، مشاوره، رواندرمانی، روانکاوی، روانسنجی و ... بپردازد باید قبلا از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایرانی پروانه اشتغال حرفه اخذ کند وگرنه، خدمات او غیرمجاز و غیرقانونی است. ما آنجا مصاحبههای تخصصی انجام میدهیم و بعد از اینکه مجوز را صادر کردیم نیز نظارتهایمان را ادامه میدهیم تا مثلا اگر جایی قوانین نقض شد برخوردهای لازم انجام شود.
بهنظر میرسید آنچه میگویید فقط نوشتهای روی کاغذ است وگرنه، عملا مجوزهای لازم برای فعالیت مشاورهای و روانشناسی از جاهای دیگر صادر میشود یا حداقل اینطور هست که در کنار سازمان نظام روانشناسی و مشاوره سازمانها و نهادهای دیگری هستند که مجاز به صدور مجوز هستند.
بر اساس قانون چنین مجوزی وجود ندارد و عملا نیز در سالهای اخیر صدور مجوزها به سازمان نظام روانشناسی و مشاوره محول شده است. سازمانها و نهادهایی مانند وزارت ورزش و جوانان، وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی در گذشته مجوزهایی صادر میکردند اما، از بعد از سال 82 چنین اجازهای وجود ندارد. بهویژه اینکه در سال گذشته دولت دهم بهمنظور ساماندهی مراکز مشاوره قانون برنامه توسعه، آئیننامه ماده 43 را تصویب کرد که در این قانون، قانون سازمان نظام روانشناسی و مشاوره نادیده گرفته شده است و مصدور مجوز مراکز مشاوره ازدواج به وزارت ورزش و جوانان و مراکز مشاوره اجتماعی به سازمان بهزیستی واگذار شده بود که با پیگیریهای مکرر سازمان و استدلال دلایل قوی در دولت و مجلس ما دولت را به اصلاحات وادار کردیم ولی همچنان خواستههای سازمان تامین نشد و با اعتراض دوباره سازمان در کمیسیون تطبیق مصوبات مجلس این آئیننامه کن لمیکن تلقی شد و در روزنامههای کثیرالانتشار ابلاغ شد و تمام اختیارات اعم از صدور مجوز و نظارت بر خدمات روانشناسی، مشاوره و ... در انحصار قرار گرفت.
پس ماجرای وزارت بهداشت و اینکه اقدام به تصویب رشته فلوشیپ روان درمانی کرده است، چیست؟
با این مبانی که گفته شد مرجعیت سازمان نظام روانشناسی در علم روانشناسی و مشاوره و خدمات روانشناسی و مشاوره در همه گرایشهای آن به اثبات میرسد. اخیرا متوجه اقدام وزارت بهداشت شدیم. از آنجا که محتوای این دورهها بررسی شده، لازم است مجوز این دوره از کمیسیون تخصصی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره اخذ شود. نگاهی ساده به این موضوع مشخص میکند تنها حدود پنج درصد در محتوا به آموزش رواندرمانی اختصاص یافته است و تجربه نشان میدهد پنج درصد از محتوای آموزشی برای رواندرمانی کفایت نمیکند. سازمان برنامه توانمندسازی کسانی را که با شهروندان و افراد جامعه در تماس هستند در دستور کار قرار داده است. مانند پلیس، معلمان، پرستاران، کادر درمانی و... ما مخالف توانمندسازی روانپزشکان محترم نیستیم و از آن حمایت نیز میکنیم ولی توانمندسازی باید بر اساس مبانی علمی، آموزشی، پژوهشی و حرفهای دقیق و در عین حال مبتنی بر ساختار حقوقی و قانونی کشور باشد. درعین حال از وزارت بهداشت انتظار داریم مبتنی بر چارچوب بورد روانشناسی بالینی در وزارت بهداشت و درمان و مرجعیت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره این دورهها را طراحی کنند و این سازمان آمادگی کامل دارد در طراحی محتوا و تامین مدرسان این دورهها و آموزشهای مهارتهای رواندرمانی مطابق با آخرین دستاوردهای علمی دنیا همکاری لازم را به عمل آورد. در واقع، موضوع سلامت شهروندان از چنان حساسیت و اهمیتی برخوردار است که هرگونه برنامهریزی در این مورد باید با دقت نظر کافی و مشارکت همه متخصصان و دستاندرکاران باشد. سلامت یک موضوع چندمولفهای و چندبعدی است که بعد جسمی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی دارد و همه نیروهای متخصص در این حوزهها باید بهکار گرفته شوند. یعنی همان نگاهی که مقام معظم رهبری در سیاست کلان سلامت آن را ابلاغ کردند.
ارزیابی شما از وضعیت سلامت روان در کشور چیست و کدام مشکلات باعث میشود شهروندان به روانشناسان و مشاوران مراجعه نکنند؟
بهدلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میزان اختلالات روانی بالا رفته و سلامت روان کاهش یافته است. ایرانیها با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، خشم، استرس و... دست بهگریبانند و باید تاکید کرد که این مشکلات در سالهای اخیر بیشتر شده است.
نرخ اختلالات روانی چقدر است؟
برای دادن نرخ اختلالات روانی اول نیازمند تعریفی جامع در این زمینه و بعد نیازمند بررسی دقیق آماری هستیم.
یعنی نرخهایی که بعضا اعلام میشود و در برخی مواقع عنوان میکنند که نرخ اختلالات روانی ایرانیها 33 درصد است، درست نیست؟
باید دید تعریفشان چیست و بر چه مبنایی حرف میزنند. استخراج آمار که گام اول برنامهریزی است، نیازمند بررسی دقیق هستیم. باید دید منظورشان از اختلالات روانی چیست.
ظاهرا درصد کسانی را عنوان میکنند که باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنند.
در همین مراجعه به روانشناس حرفهای زیادی هست. نگاه ما این است که مراجعه به روانشناس و مشاور تنها برای افرادی نیست که بیماریشان به مرحله حادی رسیده است بلکه، برای حادنشدن بیماری باید به روانشناس و مشاور مراجعه کرد همانطور که، افراد سالم برای افزایش مهارت اجتماعی، داشتن تفکر منطقی و ... میتوانند به روانشناس و مشاور مراجعه کنند. در سیاستهای کلی سلامت که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده به این امر تاکید شده است. باید به مرحلهای رسید که خدمات روانشناسی و مشاوره فراگیر شود.
این حرفی که شما میزنید البته صحیح است اما، خیلی آرمانی به نظر میرسد. واقعیت این است که خدمات روانشناسی و مشاوره خیلی گران است و وسع خیلی از شهروندان به مراجعه به روانشناس و مشاور نمیرسد.
این واقعیت دارد اما، حتما باید این ملاحظه را در نظر گرفت که همه جا این خدمات گران است چون برای مثال ویزیت یک پزشک 15 دقیقه طول میکشد اما، یک جلسه مشاوره 45 دقیقه است.
برای این 45 دقیقه چقدر باید پرداخت کرد؟
متخصصترین روانشناسان و مشاوران که بالاترین رتبه دانشگاهی را دارند بر اساس تعرفههای سازمان نظام روانشناسی و مشاوره برای یک جلسه حداکثر 56 هزار تومان میگیرند درحالی که همتراز متخصص ما برای 10 دقیقه 35 هزار تومان دریافت میکنند ولی متخصص ما برای 45 دقیقه این مبلغ را میگیرد.
واقعیت جامعه اما چیز دیگری میگوید. روانشناسانی هستند که برای یک جلسه بیشتر از 100 هزار تومان دریافت میکنند.
در مواردی اینطور هست اما، معمولا مربوط به کسانی است که یا اصلا مجوز ندارند یا از جای دیگری مجوز دارند و اگر در مجموعه افرادی که از سازمان مجوز گرفتهاند چنین مواردی مشاهده و یا گزارش شود در کمیسیون تخلفات صنفی و حرفه ای سازمان بررسی و حکم آنها طبق قانون اعلام میشود .
مگر چنین کسانی هم هستند؟ یعنی مگر قرار نیست مجوزها را سازمان نظام روانشناسی و مشاوره صادر کند؟
برخی از افراد قبلا از جاهای دیگر مجوز گرفتهاند و در مواردی هم هست که کسانی بهعنوان روانشناس و مشاور کار میکنند اما، از هیچ جا مجوز ندارند.
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره با این افراد برخورد نمی کند؟ چون چنین مراکزی میتواند مردم را به روانشناسان و مشاوران بیاعتماد کند.
دقیقا همینطور است و ما درحد توان و امکانات نیز نظارت دقیقی داریم. موارد را به نیروی انتظامی گزارش میدهیم و برای پلمب مراکز غیر مجاز تلاش میکنیم. تخلفاتی از قبیل سوءاستفادهها از بیماران معمولا در این مراکز اتفاق میافتد. آنچه از همه اینها مهمتر است، دقتنظر خود شهروندان است و من از خود مردم تقاضا دارم به مراکز مجازی که تابلوی سازمان در آنجا نصب شده است و نیز در دفاتر آنها پروانه اشتغال این افراد نصب شده است، مراجعه کنند.
برگردیم به بحث گرانبودن خدمات روانشناسی و مشاوره. این حرف درست که همه جا گران است اما، مردم چه کار کنند؟
وقتی ما لزوم ارتقای سلامت روانی شهروندان را احساس میکنیم باید فعالیتهایی در راستای ارائه خدمات به آنها نیز انجام دهیم. در این حوزه یک وظیفه دولتی و حاکمیتی هست و آن این است که خدمات روانشناسی و مشاوره باید تحت پوشش بیمه قرار گیرد. کار در حوزه روانشناسی و مشاوره عاشقانه و دلسوزانه است و اصلا نباید گمان کرد که یک کار اقتصادی است. در کنار ارائه خدمات بیمهای باید حمایتهایی هم از روانشناسان و مشاوران انجام شود. در نظام بودجهریزی کشور در دولت و مجلس بودجههای کلانی برای سلامت و بهداشت روانی درنظر گرفته میشود اما، به سازمانها و نهادهایی اختصاص داده میشود که در حوزه سلامت و بهداشت روانی آنچنان که بایسته و شایسته است هزینه نمیکنند و نظارتی بر هزینهکرد آن نیست و بهعبارت روشنتر بودجه حیف و میل میشود. ما انتظار داریم متناسب با نگاه مقام معظم رهبری در ابلاغ سیاستهای کلان نظام سلامت این بودجهها به همه مجموعهها و دستگاههای مرتبط با سلامت از جمله سلامت روان اختصاص داده شود و سازمان نظام روانشناسی و مشاوره از این به بعد در تخصیص بودجه بهحساب آید و نظارت دقیقی در نحوه هزینهکرد این اعتبارات به عمل آید. واقعیت این است که مردم به خدمات روانشناسی و مشاوره نیاز دارند و از طرف دیگر، در بسیاری موارد وسعشان نمیرسد. دولت باید سازوکاری در این زمینه تعبیه کند تا شهروندان بتوانند به این خدمات دسترسی پیدا کنند.
منبع: روزنامه آرمان
نظر شما