چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۵

بحث ها و درگیری‌های لفظی و نگرانی بیش از حد از مشکل‌های خانوادگی، منجر به افزایش خطر مرگ در سنین میانسالی می‌شود.

خطرات مشاجرات خانوادگی را دست کم نگیرید

سلامت نیوز: بحث ها و درگیری‌های لفظی و نگرانی بیش از حد از مشکل‌های خانوادگی، منجر به افزایش خطر مرگ در سنین میانسالی می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، درگیری با خانواده، دوستان و همسایگان، بزرگ‌ترین خطر مطرح شده برای سلامت جسمی و روانی افراد است و مردان و افرادی که کمتر در  فعالیت‌های اجتماعی درگیر هستند (مردان بیکار)، بیشتر در معرض خطر  قرار دارند.

 

دکتر رایک لوند، استاد بهداشت عمومی در دانشگاه کپنهاگ که تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام داده است، می‌گوید: «روابط اجتماعی استرس‌زا در زندگی مشترک زمانی که 2 تا 3 برابر افزایش یابد، خطر مرگ را افزایش می‌دهد.
 به عبارتی، زوج‌هایی که شرایط استرس‌زایی را در زندگی مشترک‌شان تجربه می‌کنند، در معرض خطر مرگ زودرس قرار دارند.» 
به گفته این محقق، نگرانی مداوم  در زندگی مشترک  و خواسته‌های متعدد از همسر و فرزندان و به‌طور کلی درگیری و بحث و مجادله مهم‌ترین عوامل خطر هستند.
در این تحقیقات، فاکتورهایی مانند بیماری‌های مزمن، علایم افسردگی، سن، جنس، وضعیت تأهل، حمایت از روابط اجتماعی و موقعیت اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته شد. همچنین همه مردان شرکت کننده در این مطالعه، خارج از محیط‌های کاری بودند و در واقع فعالیتی جهت کسب و کار انجام نمی‌دادند  و در معرض استرس‌های ناشی از روابط اجتماعی آسیب‌پذیر قرار نداشتند.
سیمون رگو، مدیر آموزش روانشناسی کالج پزشکی آلبرت انیشتین در شهر نیویورک می‌گوید: «در حالی که مدت طولانی  است که نقش حفاظتی روابط اجتماعی سالم در زندگی شناخته شده است، نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد که روابط اجتماعی در واقع شبیه به یک شمشیر دولبه است و در صورت ناسالم بودن، اثرات مخربی خواهند داشت.»
برای این بررسی، او داده‌ها را روی 10 هزار زن و مرد در گروه سنی 52-36 سال که در مطالعه بهداشت عمومی و سلامت اجتماعی شرکت کرده بودند، جمع‌آوری کرد.
از شرکت‌کنندگان در مورد روابط اجتماعی روزمره‌شان  بویژه افرادی که علاوه بر همسر در میان شرکا، کودکان، بستگان، دوستان و همسایگان نیز حضور داشتند، سؤال‌هایی درباره خواسته‌ها و تقاضا‌های بیش از حد دیگران و منبع نگرانی عمده و مشکل‌هایی که دیگران  برایشان به وجود می‌آورند و این که چگونه این مشکل‌ها اغلب به وجود می‌آیند، پرسیده شد.
در این بررسی که از سال 2000 تا پایان سال 2011 انجام گرفت، مشخص شد 196 زن (4 درصد) و 26 مرد (6 درصد) فوت کرده‌اند و نزدیک به نیمی از مرگ و میر‌ها ناشی از سرطان بوده است. همچنین بیماری قلبی و سکته، بیماری‌های کبد، تصادف‌ها و خودکشی به ترتیب در جایگاه‌های بعدی قرار دارند.
در این مطالعه از هر 10 شرکت کننده یک نفر اعلام کرد که فرزندان‌شان به واسطه نیازها و خواسته‌های بیش از حد، منبع اصلی نگرانی‌شان بوده‌اند.
 9 درصد از آنها اعلام کرده بودند همسرشان منبع اصلی خواسته‌های متعدد و ایجاد نگرانی بودند. 6 درصد مشکل‌ها را بین اقوام‌شان ذکر کرده و 2 درصد نیز مسائل و مشکل‌هایشان مربوط به دوستان‌شان بود.
با توجه به نتایج حاصل از داده‌ها، مشخص شد این تنش‌ها به هر علتی  به احتمال 50 تا 100 درصد با افزایش مرگ و میر در ارتباط بود. محققان دریافتند در میان این همه تنش، بحث و درگیری لفظی مضرتر از همه است.
بحث‌های مکرر به هر علتی  با همسر، همکاران، دوستان یا همسایه‌ها دو یا سه برابر خطر مرگ را افزایش می‌داد و این نتایج با افرادی که کمتر در ارتباط با این نوع مشکلات بودند، مقایسه شد.
با این حال محققان گمان می‌کنند تجربه استرس ناشی  از درگیری‌های لفظی و نگرانی از وضعیت موجود، خطر مرگ را افزایش می‌دهد. آنها دریافتند زمانی که شرایط استرس‌زا در نمونه‌ها افزایش یافته بود، احتمال مرگ زودرس نیز افزایش می‌یافت.
همچنین افزایش خطر مرگ و میر مربوط به سطح بالای هورمون استرس و افزایش فشار خون در شرایط درگیری‌های لفظی عنوان شده است.
 علاوه بر آن تعامل بین موقعیت‌های استرس‌زا و پاسخ استرس بدن و عوامل  دیگر از جمله ژنتیک، محیط زیست، عوامل اقتصادی و اجتماعی و پاسخ‌های روانی به احتمال زیاد همگی در ارتباط با درگیری‌ها و به دنبال آن  قرار گرفتن در معرض خطر مرگ نقش دارند.
تحقیقات نشان داد یادگیری می‌تواند برای مقابله با درگیری و استرس مؤثر باشد.
 همچنین مهارت متعادل کردن میزان نگرانی و اجتناب از برخی خواسته‌ها در روابط نزدیک اجتماعی و مدیریت تعارض در زوج‌ها و خانواده‌ها و همچنین در خانواده‌های سنتی از جمله استراتژی‌های مهم برای کاهش مرگ و میر زودرس در نظر گرفته شده است.
مدیر آموزش روانشناسی دانشکده پزشکی آلبرت انیشتین می‌گوید: «با توجه به این یافته‌ها به نظر نتیجه‌گیری معقول و منطقی است و ضرورت اجرای دخالت‌های روانی مانند درمان رفتاری- شناختی را بویژه  در بین خانواده‌ها فراهم می‌کند تا افراد بتوانند مهارت‌های خاصی مانند نحوه مدیریت نگرانی‌ها، نحوه مطالبات‌شان از روابط اجتماعی نزدیک و همچنین مدیریت تعارض را یاد بگیرند. 

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha