اگر همین نیم نفس از جان دریاچه ارومیه هم فرو کاهد، تا چند سال دیگر پل میانگذر دریاچه ارومیه شاید مانا‌ترین خاطره عینی از دریاچه «نیست شده» باشد.

سلامت نیوز: اگر همین نیم نفس از جان دریاچه ارومیه هم فرو کاهد، تا چند سال دیگر پل میانگذر دریاچه ارومیه شاید مانا‌ترین خاطره عینی از دریاچه «نیست شده» باشد.

پلی روی خشکی،  روی زمینی مسطح؛ نه دره است نه رودخانه، نه دریاچه؛ 10 سال بعد شاید پرسش کودک 10 ساله‌ای که در مسیر سفر به شهر ارومیه هنگام عبور از پل 1800 متری که بر فراز نمکزاری وسیع ساخته شده است، از پدرش این باشد که « چرا جاده آسفالت را ادامه نداده‌اند، چرا این پل را اینجا کشیده‌اند؟» پدر در پاسخ به این پرسش مکثی می‌‌کند،  تصاویربه گذشته پیوسته سال‌هایی در ذهنش زنده می‌شود که برای گذر از دریاچه، از شناور استفاده می‌شد، هر روز صفی طولانی از خودروهای سواری در اسکله‌ای که در انتهای جاده، بر بستر دریاچه خزیده بود و به سمت ساحل روبه‌رو پیش می‌رفت، تشکیل می‌شد، رانندگان و مسافران ساعت‌ها معطل می‌شدند تا خودروشان روی شناور قرار گیرد و به اسکله مقابل منتقل شوند، معطلی، صف،  شلوغی؛ ماجرای هر روزه‌ای بود که تا سال 1387 ادامه داشت، بعد از آن بود که پل میان گذر دریاچه ارومیه افتتاح شد، مسیر 240 کیلومتری تبریز- ارومیه به نصف رسید و دیگر از آن همه معطلی‌ها و از سختی و رنج عبور از گردنه قوشچی در شمال ارومیه و گردنه‌های ایلانی - قره تپه و عجب شیر در جنوب ارومیه هم خبری نبود؛ این تصاویر از ذهن پدر عبور می‌کند؛ اکنون چه بگوید به فرزندش که افق نگاهش جز نمک چیزی نمی‌بیند، مکثی می‌کند و با صدایی خش دار می‌گوید: «اینجا قبلاً دریاچه بود پسرم، آن موقع که تو نبودی...»
اگر همین نیم نفس از جان دریاچه ارومیه هم فرو کاهد، تا چند سال دیگر پل میانگذر دریاچه ارومیه شاید مانا‌ترین خاطره عینی از دریاچه «نیست شده» باشد. دریاچه‌ای که تا همین سال‌های نه چندان دور در فصل‌های پر باران سال گاه 80 درصد بستر 6 هزار کیلومتری‌اش پر آب می‌شد و در گرمای تابستان و فصل کم آبی و اوج کشت و کار، باز هم نیمی از بستر آن پر آب بود.  اگرچه ایده ساخت این پل قدمتی 67 ساله دارد و در بایگانی طرح‌های توسعه قبل از انقلاب اسناد آن موجود است، اما بعد از انقلاب بود که طرح اتصال شهرستان‌های ارومیه و تبریزاز طریق دریاچه ارومیه، با جدیت بیشتری پیگیری شد.
با این حال این طرح برای این‌که به فرجام برسد در طول 30 سال بعد از انقلاب 10 وزیر راه را به خود مشغول کرد.
طرح‌های مطالعاتی در سال 1357 آغاز و کوتاه‌ترین فاصله برای اتصال دو کرانه غربی و شرقی دریاچه شناسایی و انتخاب شد. هدف؛ ساخت بزرگراه برای اتصال شهرهای تبریز و ارومیه بود و دریاچه هم در مسیر این طرح قرار گرفته بود. عملیات خاکریزی از سال 1358 آغاز شد. با رسیدن خاکریز کرانه‌های غربی و شرقی دریاچه به نقطه میانی آن، به دلیل مشکلاتی مانند عمق زیاد آب، وجود لجن در بستر دریاچه، سرعت زیاد آب و نیز مسائل زیست‌محیطی و اقلیمی، این طرح برای مدتی طولانی متوقف شد. در نهایت تصمیم گرفته شد که انتهای هردو بخش خاکریزی شده و دو اسکله ساخته شود و خودروهای سواری از طریق شناور به آنسوی دریاچه عبور داده شوند. در کنار آن، ایده ساخت پل شناور در حد فاصل دو اسکله هم اجرا شد. عمر این پل اما مدت زیادی نپایید و 4 ماه پس از بهره‌برداری در سال 1368 بر اثر وزش توفانی شدید
 تخریب شد.
پس از تخریب پل شناور، ساخت پل دائمی و ثابت در دستور کار قرار گرفت. 10 سال صرف بررسی طرح‌های کارشناسی، شناسایی و انتخاب پیمانکار مناسب و... شد. مسئولان طرح می‌گفتند دریاچه ارومیه از نظر شرایط اقلیمی و زیست محیطی دارای پیچیدگی‌های بسیار است. کیفیت آب و رسوبات دریاچه، تغییرات تراز آب و شرایط هیدرولیکی و ژئوتکنیکی دریاچه مختصات منحصر بفردی را برای آن به وجود آورده است که این شرایط شناخت کامل از دریاچه را با دشواری روبه رو نموده است و این عدم شناخت کافی تکمیل میانگذر را به خاطر جلوگیری از عوارض پیش‌بینی نشده مستلزم مطالعات دقیق و با حوصله کرده است. هیأت‌های متعدد کارشناسی خارجی برای مشاوره از این دریاچه بازدید کردند و سرانجام پس از سال‌ها طرح نهایی مطالعاتی آماده شد. دستور ساخت پل بزرگراه شهید کلانتری در سال 1379 از سوی رئیس جمهوری وقت صادر و در یک فرایند طولانی از بین 65 پیمانکار، پیمانکار طرح انتخاب شد.
این پل سرانجام در سال 1387 افتتاح شد. یکی از مهمترین دلایلی که هزینه ساخت این پل 120 میلیارد تومانی را توجیه می‌کرد، رونق گردشگری به‌خاطر چشم‌انداز دریاچه بود. به راستی هم عبور از این پل با چشم‌انداز دریاچه ارومیه، دلپذیر و چشم نواز بود. در همان سال اول افتتاح پل اگر از این مسیر عبور می‌کردید، مسافرانی را می‌دیدید که خودروی خود را پارک کرده‌اند و از منظره دلپذیر دریاچه و نسیم خنکی که با بوی نمک آمیخته بود لذت می‌بردند. اکنون 6 سال بیشتر از زمان افتتاح این پل نگذشته اما اقلیم این منطقه درطول این 6 سال به اندازه 60 سال مسیر بحران را طی کرده است. روند خشکی و کاهندگی دریاچه ارومیه سیر صعودی گرفته، آمارها گاه از خشکی 95 درصدی حکایت می‌کنند. عددی که به معنای نیستی دریاچه است.
اکنون پل دریاچه ارومیه راهی است تا مسافران به عمق فاجعه بروند. از ماسه زار‌های روان بگذرند و به نمک زارهای ترک خورده و لب ترکیده برسند و بعد لجنزارهایی را ببینند که در خشکی‌های چند ماهه اخیر رخ نمایان کرده‌اند. در قسمت میانی اما دریاچه دارد نفس می‌زند و در احتضار دردناک و نفسگیر خود، با مرگ می‌جنگد.
 
 چشم‌ها و امیدها به طرح احیای دریاچه ارومیه است
اگر راهکارهایی که عیسی کلانتری، دبیر کارگروه احیا و نجات دریاچه ارومیه که در مصاحبه چندی پیش خود اعلام کرده عملی شود و آبی که قرنها از حوضه‌های آبریز دریاچه وارد آن می‌شد به دریاچه باز گردد؛ «ظرف مدت 10 تا 12 سال آب دریاچه ارومیه به حالت اکولوژیکی خود باز خواهد گشت یعنی حدود4هزار و 200 کیلومتر از آب این دریاچه 5هزار و 300 کیلومتری با غلظت نمک 25 درصد از کل غلظت 50 درصد تأمین می‌شود.»
وقتی برای ساخت پل دریاچه ارومیه 30 سال زمان صرف شود، انتظار 10 تا 12 ساله برای احیای این دریاچه زمان زیادی نیست. برخی کارشناسان می‌گویند که اگر روند خشک شدن دریاچه به همین شکل ادامه یابد تا تابستان امسال، دریاچه ارومیه بطور کامل از بین می‌رود. دریاچه که بمیرد، پل نماد فاجعه می‌شود. ایستاده بر فراز نمکزاری بی‌انتها به همه دهن کجی خواهد کرد و تلخندی آمیخته به حسرت و اندوه را بر لبان مسافران می‌نشاند. آن موقع، کودکی که همراه پدرش از روی این پل عبور می‌کند و چشمان کنجکاوش را به طبیعت مرده اطراف می‌دواند حق دارد از پدرش بپرسد که این پل را برای چه ساخته‌اند؟!

منبع:روزنامه ایران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha