عربده‌کشی مسلحانه یک مرد خشمگین پرده از راز 11 ساله یک جنایت خاموش برداشت.

سلامت نیوز: عربده‌کشی مسلحانه یک مرد خشمگین پرده از راز 11 ساله یک جنایت خاموش برداشت.
این مرد می‌گوید با دوستش، برادرش را کشته است اما همدستش ادعای بی‌گناهی دارد.
هفتم اردیبهشت ماه سال گذشته مأموران پلیس هنگام گشتزنی در یکی از خیابان‌های شیراز با مرد مسلحی روبه‌رو شدند که کلاشینکف آماده شلیک را به دست گرفته و عربده‌کشی می کرد.
دقایقی بعد پلیس این مرد خشمگین را به آرامش دعوت کرد و خواست تسلیم شود.
مرد خشمگین که «سربیار» نام دارد در محاصره پلیس چاره‌ای جز تسلیم ندید و ماجرای تلخی را پیش روی آنان بازگو کرد.
این مرد هراسان از یک جنایت 11 ساله پرده برداشت و گفت: شهریور ماه سال 82 در محله دروازه‌غار تهران با برادرم «سرافراز» و «مجید» که دوست مشترکمان بود، ضایعات جمع‌آوری می‌کردیم. اواخر شهریور ماه بود که بین من و برادرم به‌خاطر 100 هزار تومان پول مشاجره فیزیکی درگرفت و سرافراز با مشت و لگد به جانم افتاد. از آنجا که مجید نیز حضور داشت از وی خواستم کمکم کند که ناگهان او با میله آهنی یک ضربه به سر برادرم زد و وی نقش برزمین شد. با دیدن خون، وحشتزده شده و با مجید درگیر شدم که چرا برادرم را کشتی! همان لحظه خواستم موضوع را به پلیس اطلاع دهم ولی مجید مانع شد و گفت اگر پلیس را باخبر کنم، خودم نیز گرفتار خواهم شد.
من نیز از ترس زندان، موضوع را پنهان کردم، به مجید گفتم چون برادرم زن و بچه دارد باید دیه او را پرداخت کند. وی نیز پذیرفت و قرار شد 10 میلیون تومان پول به خانواده سرافراز بدهد.
چون عصبانی بودم و نمی‌دانستم چه‌کار کنم، مجید و جسد برادرم را همانجا رها کردم و به سمت ترمینال بعثت حرکت کردم تا بلیت بگیرم و به مجید گفتم ضایعات را به ترمینال بیاورد.
پنج ساعتی از مرگ برادرم گذشته بود که مجید آمد، وقتی گفتم جسد برادرم را چه‌کار کردی گفت کارت نباشد گم‌وگورش کردم.
ساعت 8 شب از تهران به سمت شیراز حرکت کردیم، ساعت 11 ظهر به آنجا رسیدیم، وقتی به خانه رفتم و خانواده جویای حال برادرم شدند، گفتم در تهران مشغول به‌کار است و ماجرای قتل را 11 سال از خانواده پنهان‌کردم تا این‌که سال 86 با پدرزنم درگیر شدم. وقتی برادران همسرم مرا به رگبار بستند از ترس به کوه پناه بردم و برای دفاع‌از خود کلاشینکف خریدم.
پس از یک سال زندگی در کوه تصمیم گرفتم به شهر برگردم تا دیه برادرم را از مجید بگیرم چرا که هر وقت به او می‌گفتم دیه برادرم را پرداخت کند به بهانه‌‌های مختلف طفره می‌رفت. چون می‌دانستم که مجید کارتن‌خواب است و در محدوده ترمینال جنوب تردد دارد به آنجا رفتم، وقتی از وی خواستم دیه برادرم را بدهد ناگهان با من گلاویز شد و مشت محکمی به‌صورتم کوبید و پا به فرار گذاشت.
با اعترافات مرد خشمگین تلاش پلیس برای ردیابی و دستگیری مجید کارتن‌خواب آغاز شد.
سرانجام مجید ردیابی شد و به دام افتاد. این مرد کارتن‌خواب تحت بازجویی قرار گرفت اما خود را بی‌گناه خواند.
این دو مرد در شعبه 2 بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفتند.
مجید در بازجویی‌ها به بازپرس قریشی‌زاده گفت: صحبت‌های «سربیار»، برادر سرافراز دروغ است و من کسی را به قتل نرسانده‌ام. بنابر این گزارش، تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

منبع:روزنامه ایران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha