ازدواج پیرمرد 78 ساله با زن 40 ساله پایان خوشی نداشت. این مرد به صورت پنهانی و بدون اینکه هفت فرزندش را در جریان ماجرا بگذارد، زنی 40 ساله را به عقد خود درآورد، اما این زندگی مشترک یک ماه بیشتر دوام نیاورد و پیرمرد دیروز به دادگاه خانواده مراجعه و درخواست صدور طلاق غیابی کرد.

سلامت نیوز: ازدواج پیرمرد 78 ساله با زن 40 ساله پایان خوشی نداشت. این مرد به صورت پنهانی و بدون اینکه هفت فرزندش را در جریان ماجرا بگذارد، زنی 40 ساله را به عقد خود درآورد، اما این زندگی مشترک یک ماه بیشتر دوام نیاورد و پیرمرد دیروز به دادگاه خانواده مراجعه و درخواست صدور طلاق غیابی کرد.

این مرد روی نیمکت شعبه 268 دادگاه خانواده نشسته بود و وقتی قاضی از او پرسید که چرا می‌خواهد از همسرش به صورت غیابی جدا شود، گفت: همسرم با گرفتن مهریه‌اش از خانه فرار کرده و الان هم مجهول‌المکان است. می‌دانم که رفته و منتظر است تا من بمیرم و ثروتم را بالا بکشد، اما من می‌خواهم این آرزویش را به گور ببرد. پیرمرد عصبانی بود و مرتب داد می‌زد که آقای قاضی من در این سن گول خورده‌ام، حکم طلاق را صادر کنید.

قاضی عموزادی، او را به آرامش دعوت کرد و بعد از چند دقیقه پرسید: همسرت چرا از خانه فرار کرده است؟ پیرمرد پاسخ داد: چون او می‌خواهد ثروتم را بالا بکشد. همه اینها نقشه است. این زن مرا گول زد. او ادامه داد: روزی که در پارک با همسرم آشنا شدم به نظرم زن خوب و محجوبی آمد. آن روز برای اولین بار بود که پروین را می‌دیدم و تصور می‌کردم که زن زندگی‌ام را پیدا کرده‌ام. با وجود اینکه خودم 78 سال داشتم و پروین 40 ساله بود، اما این اختلاف سنی باعث نشد تا از تصمیمم منصرف شوم. یکی، دو بار دیگر هم او را در پارک ملاقات کردم و با اینکه 37 سال اختلاف سنی داشتیم، تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.پروین چند سالی می‌شد که از همسرش جدا شده بود و به تنهایی زندگی می‌کرد. همسر من هم خیلی وقت بود فوت کرده بود، دیگر تحمل تنهایی را نداشتم و می‌خواستم برای خودم همدمی پیدا کنم.

برای همین به او پیشنهاد ازدواج دادم و او هم قبول کرد. پروین هیچ فرزندی نداشت. برای همین من هم تصمیم گرفتم موضوع را از هفت فرزندم پنهان کنم و بی‌سروصدا با پروین ازدواج کنم. اصلا حوصله دعوا و درگیری با فرزندانم را نداشتم چون می‌دانستم اگر بفهمند حتما مخالفت می‌کنند. اما پس از گذشت یک هفته از زندگی مشترک‌مان متوجه شدم که پروین مهریه 50 سکه‌ای خود را به اجرا گذاشته است. برای همین تمام مهریه‌اش را پرداخت کردم تا بتوانیم زندگی مشترک‌مان را ادامه دهیم. پروین بعد از گرفتن مهریه ناگهان ناپدید شد و با جمع کردن وسایلش از خانه فرار کرد. هرچه به دنبالش گشتم فایده‌ای نداشت.

الان دوهفته است که دنبال همسرم می‌گردم، برای همین به دادگاه آمده‌ام تا از او به صورت غیابی جدا شوم.صحبت‌های این پیرمرد که تمام شد قاضی دستور بررسی صحت گفته‌های پیرمرد را صادر کرد تا اگر حرف‌های این مرد صحت داشت، حکم طلاق غیابی را صادر کند.

منبع:روزنامه فرهیختگان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha