سلامت نیوز: اگرچه سابقه مبارزه با مواد مخدر بعد از انقلاب، به بیش از سه دهه میرسد، اما هنوز زمانی که پای درمان معتادان به میان میآید پرسش کهنه « معتاد بیمار است یا مجرم؟» با پاسخهای متفاوتی مواجه میشود. شاید دلیل این چندگانگی پاسخها در این باشد که بسیاری از جرایم نیز از بستر اعتیاد بر میخیزند و همین موضوع باعث شده نگاه مجرمانه به معتادان در محاکم قضایی و حتی قضاوت عمومی به آنها رسوب کند.
با این حال باید در نظر داشت که شیوه برخورد با معضل اعتیاد و درمان معتادان نسبت به 20 سال پیش تفاوت زیادی کرده است. در حال حاضر هیچ قاضی یا درمانگری در برخورد با معتاد نسخه شورآباد یا زندان را نمیپیچد. اختلاف نظرها اکنون بین درمان اجباری یا اختیاری معتاد است. براساس ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر، معتادان خیابانی یا متجاهر پس از دستگیری بوسیله مأموران نیروی انتظامی به مراکزی که با شرایط تعیین شده در این قانون فعالیت میکنند ارجاع داده میشوند تا درمان شوند. با توجه به اینکه نگهداری معتاد در این مراکز اجباری است، احتمال بازگشت به اعتیاد پس از پایان دوره ترک نیز بالاست. در کنار این مراکز، درمانگاههای ترک اعتیاد نیز براساس ماده 15 قانون مبارزه با مواد مخدر فعالیت میکنند. این درمانگاهها محل پذیرش معتادان خود معرف و داوطلب برای ترک و درمان هستند. ماهیت اختیاری بودن این مراکز باعث شده تا خروجی عملکرد آنها نسبت به مراکز تحت پوشش ماده 16 بهتر باشد. به همین دلیل ستاد مبارزه با مواد مخدر با همکاری تشکلهای غیر دولتی طرحی آزمایشی و مطالعاتی را با عنوان درمان و باز پروری معتادان مشمول ماده 16 در مراکز ماده 15را با استفاده از ظرفیتهای قانونی تبصره 2 ماده 16 اجرا کرده است. عباس دیلمیزاده مدیر اجرایی این برنامه در گفتوگو با ایران از جزئیات این طرح میگوید:
با توجه به اینکه چند روزی است برنامه آزمایشی و مطالعاتی «درمان و بازپروری معتادان مشمول ماده 16 (ترک اجباری) در مراکز ماده 15 (ترک اختیاری)» به پایان رسیده است، این برنامه را چطور ارزیابی میکنید؟
با توجه به موانع و مشکلاتی که داشتیم، به نظرم برنامه نسبتاً موفق بود. هدف ما اجرایی شدن تبصره 2 ماده 16 بود که به گمانم به آن رسیدیم. خوشبختانه دیدگاه مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر هم به این برنامه مثبت است و به این فکر میکنند که آن را در کل کشور بسط دهند. اجرای این برنامه مزایای زیادی برای ستاد مبارزه با مواد مخدر و شورای هماهنگی استان تهران داشت و حداقل مزیت آن، کاهش هزینهها بود. نگهداری بیماران در مراکز ماده 15 هزینه کمتری نسبت به نگهداری آنها در مراکز ماده 16 داشت و از طرف دیگر حمایتهای اجتماعی و روانی در مراکز ماده 15 بیشتر از مراکز ماده 16 بود.
برای اجرای این برنامه چه مشکلاتی داشتید؟
وقتی برنامه مطالعاتی آغاز شد درک درستی درباره تبصره 2 ماده 16 وجود نداشت. با وجود اینکه معنا و مفهوم این تبصره قانونی این است که بیمار متجاهر با انتخاب و دلخواه خودش به مراکز ماده 15 وارد شود اما به دلیل مشکلاتی که در ابتدای اجرای برنامه وجود داشت و نبود حمایتیابی کافی، پذیرفتیم که بیماران با اجبار وارد این مراکز شوند. زمانی هم که نوبت به فرستادن بیماران به مراکز اقامتی رسید، متوجه شدیم بسیاری از مراکز اقامتی از نظر کیفیت مناسب نیستند و استانداردهای مورد تأیید را ندارند که برای حل این مشکل، تیم مددکاری و تیم نظارتی ما روی این مسأله تمرکز کردند و با سرکشیهای روزانه و ارائه توصیههای لازم موفق شدند کیفیت این مراکز را تا حد قابل قبولی بالا ببرند.
یکی از موفقیتهای این برنامه، پیوند بیماران با خانوادههایشان است، چرا به این فکر افتادید که بیماران را به خانههایشان بازگردانید؟
بیشتر بیماران این برنامه آزمایشی و مطالعاتی را معتادان خیابانی تشکیل میدادند یعنی کسانی که جایی برای زندگی ندارند و معمولاً در خیابان یا مراکزی که بهزیستی و شهرداری برای اقامت شبانه ایجاد کرده، زندگی میکنند. در چنین شرایطی مسألهای که ذهنم را بسیار مشغول کرد این بود که این بیماران بعد از اینکه دوره درمانشان به پایان رسید به کجا خواهند رفت؟ آیا باید دوباره آنها را رها کنیم تا به پاتوقها و محلهای مصرف برگردند؟ مسلماً پاسخ به این سؤالات منفی بود. منطقی به نظر میرسید که بعد از پایان برنامه نباید حمایت از این افراد فراموش شود و حداقل نیازهای اولیه آنها مانند سرپناه، غذا و پوشاک شان تا مدتی تأمین شود. وقتی هزینه این حمایت را حساب کردم دیدیم برای 1000 معتاد بهبودیافته در مدت 3 ماه باید حدود یک تا دو میلیارد هزینه شود. تأمین این بودجه قطعاً هم بسیار زمانبر و درگیر بوروکراسیهای زیادی خواهد شد بنابراین تصمیم گرفتیم از خانواده این افراد برای نگهداریشان بعد از ترخیص استفاده کنیم. برای رسیدن به این هدف از پتانسیل سیستمهای مددکاری و مددیاری مان و همینطور شبکه اجتماعی گستردهای که سازمانهای غیردولتی در سراسر کشور دارند، استفاده کردیم. استفاده از این ظرفیت برای یافتن خانواده بیمارانی که در خارج از تهران زندگی میکردند خیلی تأثیرگذار بود چون استفاده از این شبکه اجتماعی مانند آن بود که ما در هر شهر ایران نمایندهای داشتیم که میتوانست در یافتن خانواده بیمار آن شهر به ما کمک کند.
از چه زمانی بطور هدفمند تلاش کردید خانواده بیماران را پیدا کنید؟
از زمانی که بیماران دومین ماه درمانشان را میگذراندند پیدا کردن خانواده این بیماران در دستور کار قرار گرفت. در مرحله اول مددکاران و مددیاران با بیماران صحبت میکردند و سعی میکردند آنها را راضی کنند که شماره یا آدرسی از خانوادههایشان بدهند و در مرحله بعد با خانوادهها صحبت میکردند تا آنها را راضی کنند، پذیرای بیماران خود باشند. به نظر من پیوند بیمار به خانوادهاش ارزانترین و کارآمدترین راهی بود که میتوانستیم انتخاب کنیم. با این کار خانواده قبول میکرد که معتادش را که به خیابان انداخته دوباره در خانه پذیرا باشد و برای او سرپناه و غذا و پوشاک تهیه کند. ما روی این مسأله تمرکز کردیم و خوشبختانه به نتایج خوبی هم رسیدیم بطوری که بسیاری از معتادان به خانوادههایشان تحویل داده شدند. به نظر من حالا که خانوادههای معتادان حاضر شدند آنها را بپذیرند، دولت هم باید کاری برای این خانوادهها انجام دهد. پیشنهاد من این است که دولت یک چهارم پولی را که در طی ماه برای نگهداری معتاد خیابانی در مراکز اقامتی یا مراکز ماده 16 هزینه میکند به خانواده فرد معتاد بدهد. در این صورت خانواده ممکن است پذیرای فرزند معتادش باشد و در چنین شرایطی اثربخشی برنامه افزایش پیدا میکند.
برای بقیه بیماران چه اتفاقی افتاد؟
بیمارانی که خانواده نداشتند یا خانواده شان را معرفی نکردند و بیمارانی که خانواده حاضر نشد آنها را تحویل بگیرد اکنون دغدغه اصلی ما هستند و اینکه بعد از ترخیص چه خواهند کرد.
یعنی هنوز برنامه مشخصی برای آنها ندارید؟
اگر بودجه و امکانات کافی مهیا شود من میتوانم قول بدهم که هیچیک از این معتادان دوباره به خیابان بازنگردند حتی اگر بازهم مصرفکننده مواد شوند.
برنامهتان برای معتادان بیخانواده چیست؟ گفتید برای این معتادان هم برنامه دارید؟
بعد از اجرای این برنامه آزمایشی و مطالعاتی 450 معتاد در حال بهبودی داریم - یا خانواده ندارند یا نشانی از خانواده خود ندادهاند یا خانواده پذیرای آنها نبوده است - که برای حدود 150 نفر از آنها برنامه خاصی طراحی شده است ولی ما برای 300 معتاد دیگر برنامهای نداریم و من فکر میکنم باید سریعاً برای آنها برنامه خاص طراحی کنیم.
نظر شما درباره اشتغالزایی برای معتادان چیست؟
بسیاری از مدیران و کارشناسهای مختلف از کلمه اشتغالزایی برای معتادان استفاده میکنند اما من فکر میکنم برای معتادی که سالها کار و شغلی نداشته به کار بردن این کلمه غلط است. من با اطمینان میتوانم بگویم که اشتغالزایی برای معتادی که سالها در خیابان بوده و شغلی نداشته و کار نکرده، کار آسانی نیست. پیشنهاد من این است که به جای کلمه اشتغالزایی از درآمدزایی که کارشناسی شده و درستتر است، استفاده کنیم و با واقعیتگرایی به دنبال آن باشیم که معتادان درآمدزایی داشته باشند. درآمدزایی با اشتغالزایی متفاوت است. درآمدزایی برای معتاد در حال بهبودی یعنی چه؟ یعنی از او بخواهیم که در ازای شرایطی که برای او فراهم شده یعنی خوراک و پوشاک و سرپناه، نخستین شغلی را که به او پیشنهاد میشود، بپذیرد. این شغل ممکن است کاری بسیار دمدستی با حقوقی بسیار پایین و اندک باشد مثلاً ماهی 150 تا 200 هزار تومان. در این مرحله شغل مهم نیست، بلکه درآمد مهم است و رسیدن فرد به یک درآمد سالم و قانونی. مهم این است که معتاد بتواند دوباره به جامعه بازگردد و امکان کارکردن برای او فراهم شود. توانمندی معتاد در حال بهبودی با دو یا سه ساعت کار کردن در روز و انجام کارهای ساده به تدریج بازمیگردد بطوری که احساس میکند که میتواند کارهای بزرگتری انجام دهد و سطح توقعش از نظر مالی هم بالا میرود. چنین فردی در حدود 9 ماه تا یک سال میتواند به فکر اشتغال دائم باشد و روزی 8 ساعت کار کند.
معتادی که با شرایط درنظر گرفته شده در تبصره 2 ماده 16 پاک میشود در صورت لغزش چه سرانجامی خواهد داشت؟
در قانون آمده است که معتادان فقط یکبار میتوانند از فرصت قانونی تبصره 2 ماده 16 استفاده کنند و اگر لغزش کنند مشمول ماده 16 این قانون میشوند اما حرف من این است که تبصره 2 ماده 16 بهدرستی اجرا نشده است که بتوان چنین انتظاری از معتادان مشمول این ماده داشت.
قاضی پرونده این معتادان معتقد است که مشمولان تبصره 2 ماده 16 در صورت لغزش باید به زندان بروند.
فرض بگیریم که آنچه ایشان فرمودند درست اما آیا زندانهای ما ظرفیت آن را دارد که پذیرای معتادان باشد؟ من فکر میکنم که ما باید با واقعیتها زندگی کنیم. واقعیت این است که زندانهای ما پذیرای معتادان نیست. نگهداری بیماران در مراکز ماده 16 هم هزینه بالایی را به دولت تحمیل میکند و مقرونبهصرفه نیست؛ بنابراین در شرایط موجود استفاده از تبصره 2 ماده 16 بهترین شیوه درمانی برای معتادان است.
منبع:روزنامه ایران
نظر شما