صاحب‌نظران همواره این پرسش را که چه کسانی واجد بهترین شرایط درمان بیماران HIV مثبت هستند به بحث گذاشته‌اند یا سوال را اینطور مطرح کنیم چه کسانی باید مراحل اولیه درمان را انجام دهند؟ پاسخ به اتفاق‌نظر، این است: کسانی که در درمان بیماران HIVدارای تجربه و علاقه هستند، صرف‌نظر از تخصصشان مناسب‌ترین افرادند.

درمان بیماران HIV مثبت به عهده کیست؟

سلامت نیوز: صاحب‌نظران همواره این پرسش را که چه کسانی واجد بهترین شرایط درمان بیماران HIV مثبت هستند به بحث گذاشته‌اند یا سوال را اینطور مطرح کنیم چه کسانی باید مراحل اولیه درمان را انجام دهند؟ پاسخ به اتفاق‌نظر، این است: کسانی که در درمان بیماران HIVدارای تجربه و علاقه هستند، صرف‌نظر از تخصصشان مناسب‌ترین افرادند.

وبلاگ JWATCH وابسته به مجله پزشکی نیوانگلند، مقاله زیر را منتشر كرده و به‌دنبال آن موضوع درمان بیماران مبتلا به HIV به‌وسیله متخصصان بیماری‌های عفونی را به رأی، گذاشته است:

«درمان بیماران HIV مثبت به عهده کیست؟»

به هر جهت اگر به پاسخی هم نرسیم باز هم بررسی موضوع، قابل‌تامل است.

از اول ماجرا شروع کنیم:

در روزهای شیوع HIV تعداد زیادی از متخصصان بیماری‌های عفونی تمایلی به مداخله در درمان بیماران مبتلا به آن نداشتند. اکثر مبتلایان، جوان و فاقد حسن شهرت بودند. بیماری به‌سرعت قربانی را از پای درمیآورد و بار سنگین مسئولیت را به دوش پزشک معالج، می‌گذاشت. برای آنکه مشکلی را که، ابعاد تازهای مییافت به سامان برسد، پزشکان دیگر تخصص‌ها و پزشکان عمومی، درگیر مداوای مبتلایان شدند و حاصل، ملغمه‌ای شد به نام «متخصصان HIV». که این گروه، امروزه متشکل از متخصصان عفونی، داخلی، پزشکان خانواده، دستیاران پزشک و... است.

صاحب‌نظران همواره این پرسش را که چه کسانی واجد بهترین شرایط درمان بیماران HIV مثبت هستند به بحث گذاشته‌اند یا سوال را اینطور مطرح کنیم چه کسانی باید مراحل اولیه درمان را انجام دهند؟ پاسخ به اتفاق‌نظر، این است: کسانی که در درمان بیماران HIVدارای تجربه و علاقه هستند، صرف‌نظر از تخصصشان مناسب‌ترین افرادند.

در سال 1987 من اولین بیمار مبتلا به HIV را معاینه کردم از آن زمان تاکنون سوال به همین شکل مطرح ولی محتوای آن، دگرگون شده است. این مدت زمان را می‌توان به 4 دوره زمانی، تقسیم کرد:

1) 1987-1995 دوره پیشگیری، تشخیص و مدیریت عفونت‌های فرصت‌طلب. درمان‌های تسکینی آسایشی. مثل خاموش کردن آتش به‌صورت پراکنده یا چیدن دوباره صندلی‌ها روی عرشه تایتانیک در حالی که با انگشت جلوی نشت آب را گرفته‌ایم، یک تراژدی بزرگ.

2) 1996-2000 از راه رسیدن درمان چندگانه و با نسل اول داروهای پیچیده و سمی تا 27 قرص در روز به نظر شما روزی چند لیتر آب برای جلوگیری از تشکیل سنگ‌های کلیوی باید نوشیده می‌شد؟ اثرات سوء‌مصرف روزانه ایمودیوم یا لوموتیل چه بود؟ آیا هیچ یک از بیماران می‌توانستند یک دوز کامل، دی‌آدنوزین را بجوند؟

3) 2001-2005 رشد آگاهی در مورد اثرات سمی برخی درمان‌ها در درازمدت، مطرح شدن بحث «زمان مناسب برای شروع درمان»، وقفه دادن در درمان به علل گوناگون، آزمون‌های مقاومت در برابر درمان برای بیمارانی که مدت زمان درازی با داروهای غیرفعال، مداوا می‌کرده‌اند. رژیم‌های درمانی افراطی، مثلا: 2 برابر کردن دوز داروها وMega- HRRT.

4) 2006 تا کنون درمان تعداد بیشتر بیماران با روش‌های سرکوبگر، تمرکز بر پیشگیری و غربالگری با هدف قراردادن بیماری‌های ثانویه غیرمسری مانند سرطان، بیماری‌های قلبی، بیماری‌های استخوانی و... در مورد خود HIV در نظر گرفتن رژیم‌های درمانی ساده‌تر و درمان کامل بیماری، تاکنون ممکن نبوده است. طی دوره‌های اول تا سوم و اوایل دوره چهارم، غالب متخصصان بیماری‌های عفونی علاقه‌مند به HIV به گونه‌ای آرمانی برای انجام مراقبت‌های اولیه مناسب بودند. ما به کلیت موضوع علاقمند بودیم، و هر یک گام به جلو ارزشمند می‌توان گفت: هیجان‌انگیز بود به‌علاوه نمایانگر آن بود که تجربه بیشتر شما منتهی به نتیجه بهتر در مداوای بیمارتان، است. با گذشت زمان پزشکان عمومی تدریجا از درمان مبتلایان به HIV فاصله گرفتند. رژه بی‌پایان عوامل جدید، کدها و پیچیدگی‌های گیج‌کننده مقاومت به درمان، آغاز شده بود و در کنار آن فهرست چندین کیلومتری تداخلات دارویی به نحو ترسناکی قد علم کرد. روزی یک متخصص داخلی صاحب‌نظر می‌گفت که همانقدر که در تحلیل EEG کار کرده با گزارش‌های مقاومت درمان HIV هم کار کرده است، البته از هیچکدام درست سر درنیاورده است.

وضعیت امروز چگونه است؟ درمان که زمانی تحت‌تاثیر مدیریت بحران انجام می‌شد، امروز وارد وضعیتی نسبتا آرام شده است و غالب بیماران تحت‌مداوا در مرحله سرکوب ویروس هستند اگر 80درصد بیماران در وضعیت ثبات باشند سوال مجادله برانگیز اولیه ما موضوعیت می‌یابد. «آیا باید متخصصان بیماری‌های عفونی عهده‌دار درمان این بیماران باشند؟» آیا مناسب‌تر نیست انکولوژیست‌ها، عهده‌دار درمان سرطان‌های ثانویه شوند و درمان بلند مدت بیماران با وضعیت تثبیت شده، زیرنظر پزشکان عمومی باشد؟ آیا پزشکان عمومی در پیشگیری و غربالگری در مورد بیماران غیرعفونی واجد شرایط بهتری نسبت به متخصصان عفونی نیستند؟ متخصصانی که طی آموزش تخصص ظرایف طب عمومی را از خاطر برده‌اند!

حال از منظر مقابل به موضوع نگاه کنیم. آیا این مسئولیت پزشکان امراض عفونی نیست که بیمارانHIV را مداوا کنند؟ چون بصیرتی در این زمینه به‌دست آورده‌ایم به آسانی حاصل نشده است و زمانی که درگیر بحث تداخل داروهای مختلف هستیم بیماران نمی‌فهمند چرا از مداوای آنها دست شسته‌ایم.

منبع:هفته نامه سپید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha