متاسفانه انتشار آمارهای غیرقابل استناد و غیرعلمی در حوزه آسیب های اجتماعی که به طور گسترده در رسانه‌ها به آنها استناد می‌شود تبدیل به رویه‌ای شده است که ته آن ناپیداست.

تجربه آزار جنسی نیمی از جمعیت دختران ایرانی؟!

سلامت نیوز: متاسفانه انتشار آمارهای غیرقابل استناد و غیرعلمی در حوزه آسیب های اجتماعی که به طور گسترده در رسانه‌ها به آنها استناد می‌شود تبدیل به رویه‌ای شده است که ته آن ناپیداست.

مسائل و موضوعات اجتماعی همیشه در جامعه ما مظلومند؛ مظلومند چون یا اصلا متولی ندارند یا عمدتا متولی خوبی ندارند؛ پس وقتی خود موضوع در جامعه‌‌ای مظلوم واقع شده باشد، وای به حال قربانیان آن!
در این میان،‌ کافی است به خاطر نبود نگاه درست علمی، آماری منتشر شود که از شدت فاحش بودن نادرستی یا عدم تبیین درست جوانب گوناگون آن، توجه همگان به جای اصل موضوع،‌ به حواشی غیرقابل استناد جلب شود.
 
در خبری که روز گذشته در سایتها منتشر شده، آماری  به نقل از یک عضو انجمن حقوق کودکان اعلام شد: «در حال حاضر گزارش‌هایی مبنی بر کودک‌آزاری شده است  و 32 درصد دختران راهنمایی و دبیرستان تجربه کودک‌ آزار جنسی داشته‌اند و به طور کل نیمی از جمعیت دختران تجربه آزار جنسی داشته‌اند که در مکان‌هایی مانند پل هوایی، ‌اتوبوس، و به طور کل در فضاهای بی‌دفاع شهری اغلب توسط یک مرد غریبه صورت گرفته است»
 
وقتی صحبت  از کودک‌آزاری جنسی و نیز آزار جنسی آن هم به همراه عدد و رقم می‌‌شود کارشناسان و به تبع آنها رسانه‌ها باید برای خواننده اولا روشن کنند که منظور از آزار جنسی که دامنه وسیعی را به لحاظ تعریف دربرمی‌گیرد چیست که نیمی از دختران ایرانی، تجربه آن را دارند؟

اگر به ارائه تعریف درستی از این آسیب اجتماعی به هنگام اعلام آمار و ارقام بی‌‌تفاوت باشیم، طبیعی است که در نگاه اول،  و بدون نیاز به آمار مستند – اگر آمار مستندی در کار باشد – صرفا با یک ادعای شوک‌آور مواجه خواهیم شد؛ چرا که عموم مردم از آن برداشت تعرض جنسی می‌کنند؛ آن گاه در این برداشت، هر طور حساب کتاب کنید نمی‌توانید بپذیرید که نیمی از دختران جامعه ما در کودکی، آزار جنسی به معنای تعرض جنسی را تجربه کرده باشند و ما قاعدتا از یک طرف بام افتاده‌ایم؛ اما اگر تعریف ما از آزار جنسی مفهوم وسیع‌تر آن است و باز قصد ارائه آمار داریم باید گفت این بار از آن طرف بام افتاده‌ایم چرا که تقریبا تمام زنان و دختران مثلا مزاحمت خیابانی ، کلامی و متلک ، مزاحمتهای چشمی و ... را تجربه کرده‌اند.

هر چند از نوع بازتاب این خبر این طور برداشت شده که حتی رسانه‌ها منظور از آزار جنسی را همان نوع شدید آن برداشت کرده‌اند و الا مزاحمت و سایر انواع آزار جنسی که به شکلی عادی‌تر در عیان قابل مشاهده است که پدیده جدید نیازمند بازتاب رسانه‌ای در این حد نیست.
 
 این آمار و ارقام نامشخص، درحالی اعلام می‌شود که به گفته عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان،‌ هنوز هیچ نهادی به عنوان بانک اطلاعاتی برای ثبت و ضبط اطلاعات کودک‌‌آزاری در کشور وجود ندارد و همچنین هیچ بانک اطلاعاتی برای ثبت اطلاعات کسانی که آزار جنسی رسانده‌اند در دست نداریم، و در شرایطی که هنوز نیازمند ایجاد این بانک‌ها هستیم چگونه می‌توان ادعا کرد که نیمی از دختران جامعه آزار جنسی را تجربه کرده‌اند؛ آن هم در فضاهای یاد شده!
 
متاسفانه انتشار آمارهای غیرقابل استناد و غیرعلمی در حوزه آسیب های اجتماعی که به طور گسترده در رسانه‌ها به آنها استناد می‌شود تبدیل به رویه‌ای شده است که ته آن ناپیداست و گویا قرار نیست که جملات و عباراتی که می‌خواهیم به واسطه آنها به داد آسیبهای اجتماعی برسیم، ‌بار معنایی درست، علمی، قانونی و منطقی لااقل برای روشن شدن ذهن خواننده داشته باشند.
 
در نقد این آمار اولا باید گفت منظور از دختران (که برخی سایتها از آن تحت عنوان زنان یاد کردند و جمعیت این دو در کشور کاملا  با یکدیگر متفاوت است) کدام گروه سنی است؟ دختر در عرف و فرهنگ ما ، معنای فرد باکره می‌دهد. وقتی می‌گوییم نیمی از دختران ما دقیقا منظورمان چه کسانی است؟
 
 آیا گروه سنی زیر چهار سال جمعیت زنان منظور است با سه میلیون و چهل هزار نفر؟ گروه سنی 5 تا 9 ساله‌ها هدف آمار بوده با جمعیت دو میلیون و 760 هزار، یا 10 تا 14 ساله‌ها با جمعیت دو میلیون و 783 هزار ، 15 تا 19 ساله‌ها با جمعیت سه میلیون و 260 هزار ، 20 تا 24 سال با جمعیت 4 میلیون و 212 هزار، 25 تا 29 سال با جمعیت چهار میلیون و 318 هزار، 30 تا 34 ساله‌ها با جمعیت سه میلیون و 456 هزار نفر (سالنامه آماری سال 90) و یا جمعیت‌های فراوان دیگری که شاید حتی بالای 34 سال سن  دارند؟ یا این که منظور ما هم زنان است و هم دختران که آن گاه جمعیت بیشتری را دربرمی‌گیرد.
 
اگر قرار باشد این آمار مورد ادعا در خبر منتشره، واقعیت داشته باشند تنها با در نظر گرفتن این نکته که بسیاری از زنان زیر 35 سال ازدواج نکرده‌اند، درگیر این آمار می‌شوند.
 
پس به طور واضح مشخص نیست کدام گروه سنی جمعیت دختران یا حتی زنان مد نظر است و چنین اغراقی با به کار بردن واژه  دختران که باز هیچ تعریف روشنی برای متفاوت شدن از جمعیت زنان به دست نمی‌دهد، بی‌پایه و اساس خواهد بود.
 
علاوه بر این اعلام شده که 32 درصد دختران راهنمایی و دبیرستانی که بر اساس آمار منتشره رسمی، این دو جمعیت بیش از 3 میلیون نفر را در برمی‌گیرد تجربه کودک‌آزاری جنسی داشته‌اند. یعنی تقریبا یک سوم دختران راهنمایی که این نیز دور از منطق و واقعیت به نظر می‌رسد که بیش از یک میلیون نفر از دختران دانش‌آموز راهنمایی و دبیرستانی کودک‌آزاری جنسی را تجربه کرده‌ باشند؛ چراکه باز دربیان موضوع هیچ تعریفی ارائه نکرده‌اند.
 
کارشناسان محترم و دلسوزان حوزه  اجتماعی که تلاش و زحمت فراوانی را در رسیدگی به این موضوعات متحمل می‌شوید، قصد این نوشتار به هیچ وجه زیر سوال بردن اصل وجود چنین معضلی در جامعه نیست بلکه منظور آن است که موضوعات اجتماعی که در شرایط موجود هم رنگ مظلومیت در جامعه گرفته‌اند را نباید به پای آمار و ارقام بی‌چارچوب و بی‌تعریف، ذبح کرد و فرصت پرداختن درست به اصل موضوع را به دلیل ظهور حواشی ناشی از آمار پرت، به کلی در جامعه گرفت و خطوط قرمز احتمالی آن را برای آینده پررنگ‌تر کرد.
 
پسندیده است اگر چنانچه خود در خبر عنوان کرده‌اید که هیچ بانک اطلاعاتی در خصوص این موضوعات در دست نیست،‌ به همان چرتکه‌هایمان بسنده کنیم تا به این نتیجه غیرقابل باور نرسیم و نیمی از جمعیت دخترانمان را درگیر گذشته‌ای با کودک‌آزاری جنسی نکنیم. اگر قرار است صحبت از آزار جنسی کنیم باید به طریق علمی اولا دامنه این آزار را برای خواننده روشن کنیم که طبق قوانین از تهیه تصاویر مستهجن را دربر گرفته تا تشویق به فحشا و تعرض جنسی و ... در حالیکه حتی هیچ تعریف درستی از آزار جنسی و چارچوب آن ارائه نمی‌کنیم آماری این چنین را بر اساس کدام مبنا ارائه می‌کنیم؟

بزرگنمایی های ، به همان اندازه آسیب رسان است که کتمان و ناچیز شمردن آسیب های اجتماعی.

منبع:عصرایران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha