چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۵

آزمایش دی.ان. ای نشان داد كه نوزاد كشف شده متعلق به زن جوان است. وقتی او با مدارك و شواهد پلیس روبه رو شد، لب به اعتراف گشود و گفت كه نوزاد متعلق به اوست. صاحب قهوه خانه نیز اعتراف كرد كه به خاطر ازدواج با زن جوان، نوزاد او را شب هنگام از كنارش برداشته و در رودخانه لاهیجان انداخته است.

سلامت نیوز: آزمایش دی.ان. ای نشان داد كه نوزاد كشف شده متعلق به زن جوان است. وقتی او با مدارك و شواهد پلیس روبه رو شد، لب به اعتراف گشود و گفت كه نوزاد متعلق به اوست. صاحب قهوه خانه نیز اعتراف كرد كه به خاطر ازدواج با زن جوان، نوزاد او را شب هنگام از كنارش برداشته و در رودخانه لاهیجان انداخته است.
  به گزارش سلامت نیوز،روزنامه اعتماد نوشت: تمام فكر و ذكر مرد ازدواج با زن جوان شده بود. زنی كه جا و مكانی برای ادامه زندگی اش نداشت و با یك نوزاد هشت ماهه به او پناه آورده بود. مرد 40 ساله اما بچه را نمی خواست. بچه مانع ازدواج او با زن بود و باید به نحوی او را از سر راه برمی داشت. این فكر شیطانی یك لحظه هم از ذهنش خارج نمی شد. نقشه یی كشید و منتظر شد تا در زمان مناسبی نوزاد را سر به نیست كند. شب بهترین زمان برای اجرای نقشه شومش بود.
    صبر كرد. شب كه از راه رسید، یك لیوان چای كه حاوی مواد بیهوش كننده بود، برای زن ریخت و برد. زن جوان چای را سر كشید. خیلی طول نكشید كه پلك هایش سنگین شدند و كم كم روی هم افتادند و خوابید. غافل از اینكه قرار است نوزادش قربانی نقشه یی پلید شود. خواب زن كه عمیق شد، مرد نوزاد را كه در خواب كودكانه یی فرو رفته بود، به آرامی از كنار زن برداشت و به سرعت از قهوه خانه خارج شد. به سرعت می دوید و مراقب بود تا كسی او را همراه بچه نبیند. آنقدر دوید تا به رودخانه لاهیجان رسید.
    نگاهی به نوزاد انداخت و با سنگدلی او را با تمام قدرتی كه در بازوانش داشت، به سمت رودخانه لاهیجان پرتاب كرد و در یك لحظه نوزاد در میان موج های خروشان آب ناپدید شد. همه چیز تمام شده بود. دیگر بچه یی سر راهش نبود. مرد دوباره به قهوه خانه اش برگشت و در این فكر بود كه به زودی با زن ازدواج خواهد كرد.
   
    نوزاد مرده متعلق به كیست؟
    آفتاب كه بالاآمد، زن جوان بیدار شد. كمی كه هوشیار شد اطرافش را نگاه كرد تا ببیند چرا نوزادش گریه نمی كند. اما بچه كنارش نبود. هراسان و نگران همه جا را نگاه كرد. آشفته به سراغ مرد قهوه خانه دار كه مشغول انجام كارهای روزانه اش بود رفت و به او گفت كه نوزادش نیست و نگران است. مرد نیز بدون اینكه به روی خودش بیاورد، گفت از نوزادش خبری ندارد و شب گذشته بچه كنار خودش خوابیده بود. در همین گیر و دار كه زن جوان همه جا را به دنبال فرزندش می گشت، اهالی لاهیجان كه از كنار رودخانه رد می شدند، چشم شان به نوزادی افتاد كه بی روح و بیجان روی زمین افتاده بود. اولین سوالی كه در ذهن همه نقش بست این بود كه این نوزاد متعلق به چه كسی است؟ پلیس تنها كسی بود كه می توانست پاسخ این سوال را بدهد. با مركز فوریت های پلیسی 110 لاهیجان تماس گرفتند و گفتند كه نوزادی مرده را در كنار رودخانه پیدا كرده اند. با اعلام این گزارش گروهی از ماموران برای تحقیق در خصوص این موضوع راهی محل حادثه شدند. پلیس پس از تحقیقاتی كه انجام داد، به زن و مردی ظنین شد كه در قهوه خانه بودند.
   
    مادر و صاحب قهوه خانه همدست هستند
    سرهنگ محمود قاسمی، فرماندهی نیروی انتظامی شهرستان لاهیجان در این خصوص گفت: زن جوان در بازجویی ها به ماموران اظهار داشت كه نوزاد مرده بچه من نیست و صاحب قهوه خانه هم گفت از وجود این بچه بی خبر است و زمانی كه این زن به قهوه خانه اش آمد، بچه یی همراهش نبود. اما در مرحله بعد هنگامی كه دوربین مدار بسته قهوه خانه را بررسی كردیم متوجه شدیم كه زن همراه با یك نوزاد وارد قهوه خانه شده است.
    وی در ادامه با بیان اینكه، در تحقیقات مان به دوربین مدار بسته بسنده نكردیم و آزمایش دی.ان. ای هم گرفتیم، اظهار داشت: «آزمایش دی.ان. ای نشان داد كه نوزاد كشف شده متعلق به زن جوان است. وقتی او با مدارك و شواهد پلیس روبه رو شد، لب به اعتراف گشود و گفت كه نوزاد متعلق به اوست. صاحب قهوه خانه نیز اعتراف كرد كه به خاطر ازدواج با زن جوان، نوزاد او را شب هنگام از كنارش برداشته و در رودخانه لاهیجان انداخته است. او در اعترافاتش گفت كه به زن جوان گفته اگر می خواهد با او ازدواج كند، بچه نباید باشد. اما زن كه نمی توانست از بچه اش چشم پوشی كند، با این موضوع مخالفت می كند. در حال حاضر نیز زن جوان به اتهام معاونت در قتل نوزاد و صاحب قهوه خانه هم به اتهام قتل در بازداشتگاه زندان موقت رشت به سر می برند.»
   
    دختر فراری بوده است
    فرمانده نیروی انتظامی شهرستان لاهیجان در خصوص اینكه مادر این نوزاد در این قهوه خانه چه می كرده و چگونه سر از آنجا در آورده است،گفت: «این زن در اعترافاتش گفته كه مادرش، زمانی كه او تنها پنج سال داشته فوت كرده و پس از فوت او، پدرش با زن دیگری ازدواج كرده است.
    اما بدرفتاری های نامادری با این دختر باعث شد تا در سن 15 سالگی از خانه فرار كند و به شهرهای مختلف برود. درطی این مدت چون او جا و مكانی برای زندگی نداشت در خیابان ها به عنوان كارتن خواب زندگی می كرد. این زن پس از مدتی با مردی ازدواج می كند و صاحب همین نوزاد پسر هشت ماهه می شود.
    اما زندگی مشتركش دوام نمی آورد و از هم جدا می شوند و از سوی دیگر چون جا و مكانی برای زندگی نداشت، به لاهیجان و به قهوه خانه این مرد می آید. این مرد چون مجرد بوده تصمیم می گیرد با او ازدواج كند و این مساله را هم با خانواده اش در میان می گذارد، اما آنها مخالفت می كنند. مرد هم كه بچه را مانع ازدواجش با زن می دید، نوزاد را به قتل می رساند.
  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha