سلامت نیوز: نماینده سازمانهای مردم نهاد در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان درخصوص خطراتی که کودکان کار را تهدید می کند، می گوید: کودکان کار مجبور میشوند از بدن خود به عنوان کالایی استفاده کنند تا هم شغل خود را حفظ کنند و هم درآمد بیشتری داشتهباشند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از نامه نیوز،هر سال شاهد افزایش آمار تعداد کودکان بازمانده از تحصیل هستیم که خود نشانه افزایش تعداد کودکان کار است. کودکانی که برای تامین مایحتاج خانواده مجبور به کار میشوند و از جنبههای مختلف مورد آزار قرارمیگیرند. کودک به واسطه کار از رشد و تفریح باز میماند. بسیاری از کودکان زمانی که از دستگاههای تولیدی، استفاده میکنند صدمه می بینند، مثل کودکی که با دستگاه پرس کار میکند، کودکی که با مواد شیمیایی شلوار جین را کهنه میکند و ...
بر اساس پیمان نامه حقوق کودک که مجلس شورای اسلامی ایران در تاریخ 1/12/1372 تصویب و از 22 مرداد 1373 (برابر با 2 آگوست 1994) برای کشور لازم الاجرا کرد، برخورداری از آموزش و پرورش حق هر كودك است و دولتها باید امكان اموزش ابتدایی رایگان و اجباری را برای همگان فراهم آوردند. همچنین كودك حق بازی، تفریح و مشاركت در فعالیتهای فرهنگی و هنری را دارد. بر اساس مواد این پیمان نامه كودك باید در برابر هر كاری كه رشد و سلامت او را تهدید میكند، حمایت شود .
ضرورت قوانین خاص برای كودكان از این اصل اساسی روان شناسی ناشی میشود كه كودكان نه تنها از نظر كمیت، بلكه از نظر كیفیت با بزرگسالان تفاوتهای اساسی دارند و خواستها، نیازها و ویژگیهای خود را دارند . بنابراین از نظر حقوقی نیز، نیاز به قوانین خاصی دارند كه با بزرگسالان متفاوت است .ایران به عنوان عضوی از پیمان نامه حقوق کودک، باید برای هر كودك حق طبیعی زندگی را قایل باشد همچنین بقا و رشد كودك را تضمین كند. اما هر سال به تعداد کودکان کار اضافه میشود.
وقتی خشونت جنسی، کودکان کار را تهدید می کند!
اما یکی از آسیبهایی که سلامت کودک کار را تهدید میکند، خشونت جنسی بر کودکان کار است. محمد لطفی نماینده سازمانهای مردم نهاد در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان با بیان اینکه کودکان کار بیشتر در کارگاهها مورد خشونت جنسی کارفرما یا همکارانشان قرارمیگیرند، به نامه نیوز گفت:" بخش خیلی کمتری از آزار جنسی بر کودکان کار ازسوی خانوادهها و بخشی هم توسط روابط با همسالان و دوستی با بزرگترها برای کودکان اتفاق می افتد. در صورتی که بیشترین آزار جنسی کودکان در کارگاههای بسته اتفاق می افتد. اگر محیط کار کودکان کار را در سه دسته تقسیم بندی کنیم، میتوان به کار در خیابان، کار در کارگاه (صافکاری، نجاری، نقاشی و ...) و کار در کارگاه خانگی اشارهکرد."
وی با بیان اهمیت آگاهی کودکان نسبت به آزار جنسی، بیان کرد:"کودکان باید نسبت به نقاط ممنوع بدن خود آگاه شوند. اما تا وقتی که آموزش مسائل جنسی تابو است این کار به سختی صورت میگیرد. اما در اینجا موضع پایین کودکان به دلیل فقر مطرح است. کودکان وقتی در موضع فقیرانه قرار میگیرند صاحبکار برای پرداخت پول بیشتر از بدن کودکان سوء استفاده میکند. پس باید در نظر داشت بیشتر از ناشناختهبودن مسائل جنسی این بخش قضیه مطرح است."
لطفی تاکید می کند: "خیلی از کودکان مجبورند برای اینکه کار خود را حفظ کنند یا چون میترسند شرایط را تحمل کنند. من کودکی را میشناسم که مورد تجاوزصاحب کار در کارگاه قرار میگیرد و با تعریف این اتفاق، از مادرش کتک میخورد. این کودک باید فردا دوباره سر همان کار برود. وقتی از کودک پرسیده میشود که چرا رفتی؟ جواب میدهد چون اگر نروم از گرسنگی میمیرم. اگر بخواهم تقسیمبندی کنم درصد کمی از آزارهای جنسی بر اثر ناآگاهی کودک اتفاق میافتد ولی بیشترین دلیل این است که کودکان مجبور میشوند از بدن خود به عنوان کالایی استفاده کنند تا هم شغل خود را حفظ کنند و هم درآمد بیشتری داشتهباشند."
خانواده گسترده، حامی یا آسیبساز
این عضو انجمن دفاع از کودکان کار و خیابان در خصوص تاثیر خانوادهها بر کودکان در مواجهه با آزار جنسی، گفت:" خشونت جنسی در محیط کار در خانوادههای هستهای بیشتر از خانوادههای گسترده است. در حالی که تجاوز خانوادگی، در خانوادههای گستره بیشتر از خانوادههای هسته ای است. خانواده گستره یعنی خانوادهای که در آن عمو، عمه، خاله و دایی یعنی بستگان درجه یک و دو در روابط نزدیکی با یکدیگر زندگی میکنند. قبلاً اینطور بود که یکجا زندگی میکردند ولی امروزه یکجا زندگی نمیکنند ولی با هم زندگی میکنند. یعنی روابط تنگا تنگی دارند. خانوادههای هستهای به طور معمول از پدر و مادر و فرزندان تشکیل شده که رابطه وابسته گونه و شدیدی با اقوام ندارند و مستقلتر زندگی میکنند.
وی ادامه داد: در خانوادههای هستهای کودکان بیشتر تحت تجاوز و آسیب از طرف صاحب کار قرار میگیرند چون در شبکه روابط حمایتگرانه قرار نمیگیرند. این کودکان وقتی بیکار میشوند، کسی از آنها حمایت نمیکند پس مجبورند که کار خود را حفظ کنند که موجب میشود موضع کودک پایین بیاید. وقتی موضع کودک پایین میآید و کارفرما هم از این وضعیت آگاه میشود، از کودک سوء استفادههای مختلف میکند. اما اگر کودک در خانواده گستره زندگی کند، عمو، عمه، خاله و دایی میتوانند از کودک حمایت کنند. و اگر یک فرد از خانواده گسترده بیکار باشد، تا زمانی که کار بدست آورد بقیه اعضا کمک میکنند یا کودک را در جایی که خود مشغولند کار میدهند."
لطفی با بیان بالا بودن احتمال تجاوز به دختران در خانوادههای گستره اظهار کرد:" این در حالی است که در محیط کار این آسیب برای دختران و پسران یکسان هست. وقتی سن دختران بالا میرود، کمتر در خارج از منزل کار میکنند. باید دانست کودک خیابانی کودکی است که سرپناه و خانواده ندارد، در خیابان زندگی میکند. بعضی کودکان در خیابان کار میکنند ولی خانواده هم دارند. مثل کودکی که جوراب فروشی میکند یا فال میفروشد ولی شب به خانه میرود. بعضی کودکان در کارگاهها کار میکنند مثل کفاشیها، خیاطیها و لوسترسازیها و مبل سازیها و یک سری کودکان هم در کارگاههای خانگی کار میکنند یعنی خانه آنها کارگاهشان هم هست. در انواع این کارها تجاوزها متفاوت است. آسیبهای کودکی که در کارگاه کار میکند با کودکی که در خیابان کار میکند متفاوت است."
کارگاهها، خطرناکترین مکان برای کودکان کار
وی احتمال آزارجنسی به کودکانی که در کارگاهها کار میکنند را بالاتر دانست و بیانکرد:"معمول به این صورت است که کودکانی (فرقی نمی کند دختر یا پسر) که در کارگاهها کار می کنند چون دور از دسترس هستند، بیشتر مورد خطر تجاوز جنسی قرار میگیرند. برای کودکانی که در خیابان کار میکنند کودک آزاری متفاوتی وجود دارد. کودکانی که در کارگاههای خانگی کار میکنند، محیط خانه امنیت جنسی را تا حدودی نسبت به کودکانی که در کارگاه کار میکنند تامین میکند. ولی در همین نوع هم کودکان از طرف دایی و عمو و در کل اقوام مورد تعرض جنسی قرار میگیرند. شاهد تجاوز عمو و دایی حتی برادر و پدر بر کودک در طول چند سال فعالیت خود بودم. به این معنی که کودک با اینکه در ارتباط با خطرهای محیط بیرون از خانه نیست، اماهنوز در خطر است."
لطفی با اشاره به گستردگی تعریف خشونت برکودک کار که شامل توهین و تحقیر تا مساله کار کودک، گفت:" تعدادی از کودکانی که در خیابان کار میکنند در حین فروش مورد تعرض قرار میگیرند، که این احتمال برای دختران در سن بلوغ بیشتر است. یا به کودکان پیشنهاد میشود، یعنی در محیطهایی هستند که افراد این کودکان را طعمه کرده و به بهانه غذا یا پول اضافی سوار کرده و مورد تعرض قرارمیدهند. یا کودک کاری که برای تمیز کردن به خانه دیگران میرود مخصوصاً دخترانی که به سن بلوغ رسیدهاند، دیدهشده به آنها پیشنهادی برای پول بیشتر در صورت برقراری رابطه جنسی میدهند. یعنی آزار جنسی کودکان کار شکل بندیهای متفاوتی دارد که من وارد شکلهایش که برای مثال مکانیکیها چه شکلی دارد و خیاطیها چه شکلی، نمیشوم."
این فعال حوزه کودکان در مورد رفتار صحیح با کودک آسیب دیده بیان کرد:" رفتار صحیح با کودک آسیب دیده بستگی به مورد دارد. ما با کودکانی که چنین آسیبی میبینند در بخش روانشناسی مشاوره و از طرفی از لحاظ حقوقی پیگیری میکنیم. هر نوع مخفیکاری به این نوع که آسیب را مخفی کنیم چون هویت فرد آسیب دیده نباید مشخص شود، صحیح نیست. ولی به دلیل اینکه این آسیب وجود دارد، لذا کودکان باید آگاه شوند. تا اگر مورد تعرض قرار گرفتند بدانند که مشکل را از خود ندانسته و خود را گناهکار ندانند. در هر صورت مشاورههای تخصصی روانکاوی و مددکاری قطعاً باید در دستورکار قراربگیرد."
حقوق کودکان مهاجر و ایرانی در مورد آزار جنسی یکسان است
لطفی در خصوص حقوق کودکانی که مورد آزارجنسی قرارگرفتهاند، گفت:" کودک آزاری یک مفهوم عام است. اگر این اتفاق برای کودک افغان بدون کارت هم پیش بیاید، میشود بر علیه کسی که این جرم را مرتکب شده شکایت کرد. اینطور نیست که چون کودکی کارت ندارد نمیتوان از او حمایت کرد. میتوان از کودکان مهاجر هم وقتی مورد بزه قرار میگیرند حمایت کرد. معمولاً اینطور فکر میکنند که به کودک کار افغانی که مورد آزار قرارگرفته نمیتوان کمک کرد."
وی افزود:" موردی ریشهایتر وجود دارد. جامعه ما یک جامعه خشن است که ساختار خشن دارد. ساختار خشن، انسان خشن میآفریند. در یک ساختاری که فقر و بیکاری هست و تمایلات جنسی برآورده نمیشود، تاخیر در ازدواج وجود دارد و ... نمیتوان اینها را در نظر نگرفت و خواست که جامعهای بری از هر گونه خشونت جنسی و جسمی داشت. ما خیلی از مواقع، عواملی که موجب این چرخه میشود را در نظر نمیگیریم و معمولاً به معلولها میپردازیم یعنی میرویم روی بلایی که بر سر فرد آمده تمرکز میکنیم ولی نمیبینیم که چه عواملی باعث شده که فردی چنین رفتار کند.
این فعال حوزه کودکان کار تصریح کرد: مثل بیجه و خفاش شب. هیچکس درباره اینکه هر دو این افراد مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند صحبت نکرد و جامعه از آنها حمایت نکرد. چه ساختاری باعث شد که برای این افراد چنین اتفاقی بافتد که بخواهند که انتقامگیرندگان و بزهدیدگان آینده می شوند. ما همیشه یک نگاه فرآیندی و پروسهای داریم که فرض را ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نمیگذراد. فردی که قربانی است و مورد بزه قرار گرفته را مجرم میشناسند . آن هم یا این تفکر که تو بیعرضه بودی که نتوانستی از خود حمایت کنی!"
نظر شما