براساس آماری که سازمان‌های جهانی اعلام کرده‌اند در حال حاضر به‌طور متوسط از هر هفت نفر جمعیت کره زمین یک نفر حاشیه‌نشین است که این آمار در کشورهای در حال توسعه یک نفر به ازای هر سه نفر را نشان می‌دهد.

حاشیه نشینی چالش هزاره سوم

سلامت نیوز: براساس آماری که سازمان‌های جهانی اعلام کرده‌اند در حال حاضر به‌طور متوسط از هر هفت نفر جمعیت کره زمین یک نفر حاشیه‌نشین است که این آمار در کشورهای در حال توسعه یک نفر به ازای هر سه نفر را نشان می‌دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان،دیدار با احمد، جوان معتاد به هروئین پایان غم‌انگیز سفری چند ساعته به محله «اسلام‌آباد»، واقع در منطقه ده ونک تهران بود؛ منطقه‌ای خوش آب و هوا که در حوالی آن ساختمان‌های میلیاردی جا خوش کرده‌اند و وجود افرادی مثل احمد و هم‌قطارانش و حتی خود اسلام‌آباد وصله‌ای ناجور برایش به حساب می‌آید. او امور خود را از طریق جمع‌آوری ضایعات می‌گذراند و یک سالی است که زن و تنها فرزندش را در روستایشان به امان خدا رها کرده و با اینکه به گفته خودش چند بار درد ترک را تجربه کرده  اما روی بازگشت به زادگاهش را ندارد و مدت‌هاست فرزندش را حتی از شنیدن صدای پدرش محروم کرده است. از او خواستم محل زندگی‌اش را نشان‌مان بدهد؛ جایی که جوانانی همانند احمد زیادند و همگی مشغول مصرف مواد مخدر. حضور افرادی به غیر از خودشان در آنجا برای آنان ناخوشایند بود. تنها کاری که باید چشمان‌مان می‌کرد؛ تفکیک آدم‌ها از زباله‌هایی است که همه جا ریخته شده است. تازه وارد این محوطه شده‌ام که مردی از آلونکی بیرون آمد و گفت: «آبجی اینجا جای شما نیست، زودتر از اینجا بروید وگرنه دعوا راه می‌افتد.» وقتی متوجه چشمانی که از زیر پل به ما زل زده بود شدم فرار را بر قرار ترجیح دادم. معتادان در بخشی زیر اتوبان شهید چمران شهر کوچکی را تشکیل داده‌اند و تا چند صد متری آن را ملک خصوصی خود قلمداد می‌کنند که هیچ فرد دیگری حق گذر از آنجا را ندارد چراکه با کتک بدرقه‌اش می‌کنند. خوشبختانه در آن لحظه مصرف مواد رمقی برای دویدن‌شان نگذاشته بود وگرنه شاید این گزارش هیچ‌گاه نوشته نمی‌شد.
با عبور از پل مدیریت، به سمت پایین گاردریل‌های اتوبان چمران که حرکت کنی روی تابلویی نوشته است «اسلام‌آباد».وارد محله که می‌شوی افرادی با ظاهری متفاوت نمایان می‌شوند. چهره متفاوت‌شان مهاجر بودن‌شان را آشکار می‌کند. خیابان تنگ با کوچه‌هایی تنگ‌تر و خانه‌هایی که متراژشان از 50 متر فراتر نمی‌رود. البته بودند کسانی که می‌گفتند ما بچه تهرانیم و 40 سال است اینجا زندگی می‌کنیم و قصد رفتن از اینجا را نداریم.چند سالی است که شهرداری به ساکنان اسلام‌آباد اعلام کرده این منطقه در طرح است و قیمت‌هایی برای زمین‌هایشان تعیین کرده است.

[quote-left] می‌گوید، شوهر سرطانی و فرزندان مریضش که حاصل ازدواج فامیلی هستند باعث شده است آواره خیابان‌های تهران شوند.خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردند در نداشت و یک پارچه ضخیم حریم خانه‌شان را مشخص می‌کرد.[/quote-left]

فاطمه دختر خانواده‌ای اردبیلی است که مدتی است به این محله آمده‌اند. مادر فاطمه برای فرار از بوی نم خانه‌اش فرش رنگ و رو رفته‌اش را در خیابان پهن کرده است و بنای شستن‌ آن را دارد. خانه کوچکش که با وساطت همولایتی‌اش اجاره کرده است با سابقه خانه‌داری‌اش جور در نمی‌آید. خانه‌ای 50 متری که از در خانه با پله‌های سیمانی به سمت پایین شروع می‌شود. آنجا محل زندگی فاطمه، مادرش، پدر مریضش و تنها نان‌آور خانه برادر 15 ساله‌اش است که با فروش گل در چهارراه‌ها خرج چهار نفر را تامین می‌کند. خانه‌ای کوچک با کمترین امکانات و ابتدایی‌ترین وسیله‌های ساخت‌وساز ساختمانی. مادرش می‌گوید: «بعد از مریض شدن شوهرم به تهران آمدیم تا پسرم با گل‌فروشی بتواند زندگی‌مان را بچرخاند. البته سهم یارانه هم هست و بهزیستی هم قول داده کمک‌مان کند. فاطمه را به مدرسه می‌فرستم، اما پسرم را نمی‌توانم چون او نان‌آور خانواده است.» کمی که بیشتر وارد محله می‌شوم و به سمت قسمت‌هایی پایین‌تر می‌روم، زنان و مردان و جوانانی را می‌بینم که در گوشه‌ای جمع شده‌اند و تخریب خانه‌ای را به تماشا نشسته‌اند. کسی حاضر شده است خانه‌اش را به شهرداری بفروشد. وقتی از مردان و جوانان درباره شغل‌شان می‌پرسی، همه آنهایی که آنجا بودند می‌گویند که در چهارراه‌ها گل‌فروشی می‌کنند. اما می‌گفتند: «بالاتر از اینجا کسانی هستند که شغل‌های دولتی مثل کارمند یا معلمی نیز داشته باشند.»


فریده که به همراه فرزندانش در گوشه‌ای نشسته بود شروع به صحبت کرد. او می‌گوید، شوهر سرطانی و فرزندان مریضش که حاصل ازدواج فامیلی هستند باعث شده است آواره خیابان‌های تهران شوند. او ادامه داد که امکانات درمان شوهر و فرزندانش در شهرشان وجود نداشت و آنها مجبورند اینجا زندگی کنند. خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردند در نداشت و یک پارچه ضخیم حریم خانه‌شان را مشخص می‌کرد.

   یک نفر از هر هفت نفر
براساس آماری که سازمان‌های جهانی اعلام کرده‌اند در حال حاضر به‌طور متوسط از هر هفت نفر جمعیت کره زمین یک نفر حاشیه‌نشین است که این آمار در کشورهای در حال توسعه یک نفر به ازای هر سه نفر را نشان می‌دهد. تاکنون پیش‌بینی‌های زیادی درباره میزان افراد حاشیه‌نشین در دهه‌های آینده صورت گرفته است. برخی از این پیش‌بینی‌ها تعداد افرادی را که تا سال 2020 به‌عنوان حاشیه‌نشین معرفی می‌شوند 1400 میلیون نفر اعلام کرده است که از این میزان 1355 میلیون نفر آن در کشورهای در حال توسعه و پنج میلیون نفر آن در کشورهای توسعه یافته خواهد بود. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد نیز با توجه به رشد جمعیت در سراسر جهان، جمعیت حاشیه‌نشینان در سال 2030 را حدود دو میلیارد نفر پیش‌بینی کرده است. در ایران نیز وضعیت حاشیه‌نشینان همگام با آمار‌های جهانی در حال رشد است. براساس آماری که در سومین کنگره مددکاری ایران در گناباد اعلام شد، تعداد حاشیه‌نشینان در ایران بیش از 10 میلیون نفر است.

  

مهاجرت عامل حاشیه‌نشینی
لیلا ارشد از مددکاران اجتماعی درباره معضل حاشیه‌نشینی می‌گوید: «حاشیه‌نشینی به‌گونه‌ای که ما در حال حاضر در کشور با آن روبه‌رو هستیم تنها در کشورهای در حال توسعه و توسعه‌نیافته اتفاق می‌افتد. دلیل عمده آن هم مهاجرت تهیدستان به شهرها برای داشتن زندگی بهتر است. در این کشورها به دلیل ساختار ناکارآمد، سیستم‌های مدیریتی و مشارکتی آنچنان که باید صحیح عمل نمی‌کنند. مافیای نامشروع زمین‌ها مردم را ناعادلانه از آنها می‌گیرد و این افراد مجبورند برای گذران زندگی در سکونتگاه‌های غیررسمی در حاشیه شهرهای بزرگ عمر بگذرانند. «گتو» در کشورهای توسعه‌یافته به محلات فقیر‌نشینی اطلاق می‌شود که اغلب در مناطق مرکزی شهرهای بزرگ ایجاد شده است. این مناطق پس از انقلاب صنعتی به دلیل استقرار کارخانه‌ها در این مناطق مرغوبیت خود را از دست داده و مختص فقیرنشینان شده‌اند. در کشورهای در حال توسعه افراد فقیر در حاشیه شهرها سکونت می‌کنند. حاشیه‌نشینی در کشورهای در حال توسعه بیشتر به دلیل مهاجرت افراد از شهرهای کوچک و روستا‌ها به پایتخت و شهرهای بزرگ صورت می‌گیرد.»

[quote-right] در سال 85 مجلس شورای اسلامی با تشکیل کمیته‌ای ویژه برای رسیدگی به این مساله، این موضوع را به تصویب رساند.هیچ‌کدام از این طرح‌ها تاکنون نتوانسته گره‌ای از مشکلات را باز کند.[/quote-right]
ارشد ادامه می‌دهد: «وقتی شما گروهی از مردم را می‌بینید که از بعد جغرافیایی خارج از محدوده قانونی و نقشه شهری زندگی می‌کنند حاشیه‌نشین به حساب می‌آیند.» آمارها بر حسب موقعیت جغرافیایی نشان می‌دهد 65 درصد از سکونت‌ها در محدوده قانونی و 35 درصد آنها در محدوده غیرقانونی است. براساس گروه‌بندی‌های جمعیتی نیز، 34 درصد از کل جمعیت حاشیه‌نشینان در کلانشهرها، 44 درصد در شهرهای بزرگ و 22 درصد در شهرهایی با جمعیت کمتر از 100 هزار نفر است.طبیعتا زندگی در محیط‌های اینچنینی تعلق‌خاطر کمتری برای افراد آن دارد و این مساله به دلیل آن است که افراد در این مناطق از لحاظ روحی و جسمی امنیت لازم را ندارند و مدام با ترس زندگی می‌کنند.»

لیلا ارشد می‌گوید: «این افراد به دلیل اینکه شناسنامه‌ای ندارند از تحصیل محروم هستند. بیماری‌های مختلف در این مناطق بسیار شایع است و آن هم به دلیل عدم وجود امکانات بهداشتی مناسب است. تمامی این مسائل باعث زمینه‌سازی مناسب این مناطق به‌عنوان حیاط خلوت جرم‌ها می‌شود و ازجمله اقداماتی است که با قوانین اجتماعی ناسازگار بوده و معارض آن است و نوعی رفتار ضداجتماعی به حساب می‌آید. در واقع این مناطق به فضایی امن برای افراد ناسالم تبدیل می‌شود و آنان می‌توانند بدون هیچ محدودیتی به رفتارهای نابهنجار خود ادامه دهند.»


تاکنون طرح‌های فراوانی برای سروسامان دادن به حاشیه‌نشینان و تهیه امکانات زندگی برای آنان به تصویب رسیده است. در سال 85 مجلس شورای اسلامی با تشکیل کمیته‌ای ویژه برای رسیدگی به این مساله، این موضوع را به تصویب رساند. همین‌طور در ماه گذشته در جلسه‌ای در شورای شهر تهران که وزیر کشور نیز در آن حضور داشت از تشکیل کارگروه ویژه‌ای برای سرو سامان دادن به اوضاع حاشیه‌نشینی خبرهایی مخابره شد. لیلا ارشد در این‌باره این‌گونه است: «هیچ‌کدام از این طرح‌ها تاکنون نتوانسته گره‌ای از مشکلات را باز کند. در واقع هیچ اتفاقی نیفتاده است و آمارها کاملا نشان‌دهنده کارساز نبودن این طرح‌ها هستند.»

   چاره کار چیست؟
لیلا ارشد می‌گوید: «هر کس از زاویه‌ای به این داستان نگاه می‌کند. در این مورد به اندازه کافی به مسائل اجتماعی توجه نشده است. شاید مهم‌ترین راه چاره پیشگیری از افزایش حاشیه‌نشینی است. در این باره باید برنامه‌ریزی‌های مدونی توسط رسانه‌ها و سازمان‌های متولی انجام گیرد. پیشنهاد من این است که امکانات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به صورت عادلانه در کل کشور گسترده شود تا مردم مجبور به مهاجرت نشوند. مطمئنا اگر شرایط زندگی به سمت بهتر شدن برود، رفتار افراد جامعه نیز تغییر می‌کند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha