سلامت نیوز: در کشور ما 90 درصد منابع در بخش کشاورزی، 6 درصد صرف شرب و 4 درصد در بخش صنعت استفاده میشود. اختصاص 90 درصد به بخش کشاورزی به هیچ عنوان پذیرفته نیست
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، اغلب جامعه که طبقه متوسط و پایین و کارگر هستند با بروز کمآبی ناچار در مکانهایی ساکن میشوند که بتوانند با درآمدشان دوام بیاورند ولی چون شرایط و امکانات لازم را ندارند به سیل جمعیتی تبدیل میشوند
یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اخیراً با اظهارنظر درباره راهحلهای کاهش اثرات کمآبی در جلسه شورای اداری اصفهان با اشاره به خشک شدن زایندهرود، به مردم اصفهان توصیه کرده است که اگر از کمآبی در رنجند، از این شهر مهاجرت کنند!
درباره راهحلی که این نماینده مجلس پیشپای مردم اصفهان گذاشته است، میتوان سؤالهای جدی و اساسی پرسید.
نخستین سؤالی که باید پرسید، این است که مردم اگر بخواهند از اصفهان کوچ کنند، به کجا باید بروند که دچار مشکل کمآبی نباشند. همچنین آیا راه دیگری برای مدیریت بر منابع آبی نیست؟ سوم اینکه اگر قرار باشد مسئولی درباره مشکلات مردم اظهارنظر کند، تا چه حد اجازه دارد بذر ناامیدی در دل مردم بکارد.
محمد درویش مدیرکل آموزش همگانی و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور ارتباط میان تغییر رفتار با طبیعت و نوع معیشت را ویژگی مهم مدیریت منابع آبی عنوان کرد و گفت: به نظر میرسد مهمترین دلیلی که سبب شده با بحران جدی در منابع آبی روبه رو شویم، این است که بر اساس توانمندیهای بوم شناختی یا ویژگیهای طبیعی سرزمین چیدمان توسعه را طراحی نکرده ایم و در واقع رفتار مردم و مدیرانمان متناسب با سرزمینی که در عرض 35 درجه شمالی واقع شده، نبوده است.
وی افزود: به طور متوسط میزان آب در بخش کشاورزی، شرب و صنعت ما از میانگین معمول جهانی بیشتر است و این در حالی است کشوری که در آن زندگی میکنیم ریزش آسمانی آن یک سوم کمتر و تبخیر آن 20 درصد بیشتر از میانگین جهانی است بنابراین اگر قرار است اتفاق خوشایندی بیفتد و به افق قابل توجه تری برسیم و بحران پیش آمده را کنترل کنیم باید رفتار با طبیعت و نوع معیشت را تغییر دهیم. در کشور ما 90 درصد منابع آب در بخش کشاورزی، 6 درصد صرف شرب و 4 درصد در بخش صنعت استفاده میشود. اختصاص 90 درصد به بخش کشاورزی به هیچ عنوان پذیرفته نیست و باید آن را به 70 درصد کاهش دهیم. علاوه بر این، در گام دوم به جای در اختیار قرار دادن بیشتر آب در بخش کشاورزی، لازم است به سمت افزایش راندمان کشاورزی حرکت کنیم و راندمان آبیاری را از حدود 30 درصد کنونی به حدود 60 درصد برسانیم.
مدیرکل آموزش همگانی سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است: از سوی دیگر، اگر ضایعات بخش کشاورزی را به کمتر از 5درصد کاهش دهیم و میزان استفاده از سموم و کودهای شیمیایی نیز در بخش کشاورزی کاهش یابد و از جایگزین بیولوژیکی آن مانند کود ورمی کمپوست استفاده کنیم و روش کشاورزی به سمت «خاکورزی» پیش رود، میتوان امیدوار بود در عین حال که محصول با کیفیت تولید میکنیم و از منابع بدرستی استفاده میکنیم نیازی هم نداریم مصرف آب شرب را کاهش دهیم زیرا آب شرب تنها 3 درصد از مصرف منابع آب را شامل میشود ولی اگر در کشاورزی مصرف آب را به 60 درصد کاهش دهیم و 50 درصد راندمان را نسبت به وضعیت کنونی بالا ببریم یا به عبارتی به جای اینکه در حال حاضر کشاورزی 100 میلیارد متر مکعب آب مصرف کند با افزایش راندمان ضایعات مواد غذایی نیز کم شود و به سمت کاهش استفاده از کودهای شیمیایی حرکت کنیم، با این روند با نصف مقدار آب هم میتوانیم مواد غذایی تولید کنیم، بنابراین 50 میلیارد متر مکعب آب مازاد خواهیم داشت که میتواند تمام منابع آب را در بخش صنعت تأمین کند و کشور را از بحران نجات دهد.
وی ادامه داد: در بخش آب شرب چیزی بین 6 تا 8 میلیارد متر مکعب آب مصرف میشود که حتی اگر 50 درصد آن صرفهجویی شود، 3 تا 4 میلیارد مترمکعب مازاد آن خواهد بود که در مقایسه با 50 میلیارد مترمکعب قابل صرفنظر است. انتظار دولت و بدنه کارشناسی این است که ابزار و لوازم ارتقای بخش کشاورزی را فراهم کند و کشور را به سمت تقویت زیرساخت، اکوتوریسم، تقویت مرزهای تجاری و جذابیت بازرگانی پیش ببرد زیرا مرزهای آبی کشور 4600 کیلومتر است که این خود مزیت دیگری است. به طور کلی باید به سمت کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین حرکت کنیم تا در عین حال که فشار وارده بر محیط زیست کم میشود، درآمد افزایش یابد. به گفته درویش، سدسازی یا انتقال آب برای تأمین آب کشاورزی کاری بیفایده است زیرا بخش کشاورزی نیاز به آب بیشتر ندارد بلکه به ارتقای بازدهی آبیاری نیاز دارد.
پیامدهای جمعیتی با راهکارهای غیر استاندارد
کم آبی مشکل جهانی است و این مشکل به دلیل موقعیت جغرافیایی کشور ما که بیشتر آن خشک و نیمه خشک است تشدید میشود. با توجه به اینکه در چند سال اخیر میزان بارندگی طبیعی نبوده و از طرف دیگر در طول این سالها استفاده بیرویهای از چاههای زیر زمینی شده، مشکل بیآبی هر از گاهی به بحثهای داغ حوزه محیط زیست کشور تبدیل شده است تا جایی که خشک شدن زاینده رود، هامون و ارومیه را بزرگترین بحران زیست محیطی دانستهاند اما سؤال اساسی این است که این پدیدههای زیست محیطی و کم آبی چه پیامدهای جمعیتی در پی دارد و آیا راهکارهایی مانند تشویق به کوچ کردن از مناطق خشک به معنای عبور از این بحران است؟
دکتر علیرضا قاسمی جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه کرمانشاه در این زمینه میگوید: زمانی که دغدغهای مانند خشکسالی، زلزله یا جنگ و سیل ذهن افراد جامعه را درگیر میکند بخشی از جامعه به فکر پیدا کردن راه حل میافتند در واقع زمانی که بهصورت عملی راه حل ملموس، تعریف شده و عملیاتی از سوی مسئولان وجود ندارد مردم به این نتیجه میرسند که امید زیادی به برنامههای دولتی نیست بنابراین به راحتترین راه حل یعنی مهاجرت به مناطق خوش آب و هوا فکر میکنند تا از این مشکل نجات پیدا کنند. اگر مشکل کم آبی را مثلاً برای شهری مانند یزد درنظر بگیریم میبینیم افراد با مشکلی عینی و ملموس روبه رو هستند که ممکن است تبعات منفی در پی داشته باشد بنابراین کسانی که استطاعت مالی دارند به مناطق بهتر کوچ میکنند و شهری را که از شرایط مبدأ فاصله زیادی ندارد، جایگزین میکنند. این گروه با مشکلات کمتری روبه رو میشوند اما حدود 5 تا 10 درصد از جامعه استطاعت مهاجرت را دارند و میتوانند به خاطر بحران به وجود آمده در منطقه، جابهجا شوند، بنابراین در تغییر ترکیب جامعه مشکل خاصی را ایجاد نمیکنند؛ در واقع بحث حاشیه نشینی برای این دسته از جامعه مطرح نیست ولی اغلب جامعه که طبقه متوسط و پایین و کارگر هستند با بروز کمآبی ناچار در مکانهایی ساکن میشوند که بتوانند با درآمدشان دوام بیاورند ولی چون شرایط و امکانات لازم را ندارند به سیل جمعیتی تبدیل میشوند که به مراکز حاشیهنشین شهرها هجوم میبرد.
وی بروز کم آبی در شهرهای مقصد را از جمله آسیبهای مهم مهاجرتپذیری اعلام کرد و بیان داشت: ورود ناگهانی جمعیتی در فاصله زمانی محدود به حاشیه شهرها، شهر مقصد را با مشکل کم آبی رو به رو میکند زیرا این جمعیت، بار اضافی تلقی شده و علاوه بر مشکلات معیشتی و شغلی به کم آبی نیز دامن میزند. بر اثر این مهاجرت، علاوه بر افزایش نرخ بیکاری در روابط اجتماعی نیز بحران بوجود میآید زیرا جامعه مهاجر بافت فرهنگی خاصی دارد و با شهر مقصد همخوانی ندارد که این مسأله زمینه ساز آسیبهای اجتماعی میشود.
به گفته قاسمی، برای اینکه جامعه مهاجر بتواند با جامعه جدید مجدداً سازگار شود، زمان زیادی لازم است و چون در این فاصله زمانی مشکلات اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد، عملاً مدیریت شهری با مشکل روبه رو میشود. به طور کلی رشد جمعیت ناگهانی، تمام برنامههای اقتصادی، آموزشی و فرهنگی و سرانههای مختلف را تحت تأثیر قرار میدهد.
نظر شما