سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۹

پیرمرد چند بار چشم هایش را باز و بسته كرد، باور صحنه یی كه می دید برایش خیلی تلخ و ناراحت كننده بود. پسرش در مقابل چشمان او در حال كشیدن مواد بود، آن هم با پولی كه او از مقنی گری به دست می آورد. نمی دانست چه كاری باید انجام دهد، دست هایش هنوز از ضربه هایی كه با چكش و بیل به خاك زده بود می سوخت. تاول های روی دستش حكایت از سختی كارش داشت و پسرش در عوض قدردانی به مواد مخدر روی آورده بود. دیگر تحمل نیاورد شروع كرد به داد و بیداد اما پسرش به جای آنكه از كارش شرمنده باشد در مقابل پدر قد علم كرده و با مشت به او حمله كرد تا جنایتی تلخ رقم بخورد.

سلامت نیوز: پیرمرد چند بار چشم هایش را باز و بسته كرد، باور صحنه یی كه می دید برایش خیلی تلخ و ناراحت كننده بود. پسرش در مقابل چشمان او در حال كشیدن مواد بود، آن هم با پولی كه او از مقنی گری به دست می آورد. نمی دانست چه كاری باید انجام دهد، دست هایش هنوز از ضربه هایی كه با چكش و بیل به خاك زده بود می سوخت. تاول های روی دستش حكایت از سختی كارش داشت و پسرش در عوض قدردانی به مواد مخدر روی آورده بود. دیگر تحمل نیاورد شروع كرد به داد و بیداد اما پسرش به جای آنكه از كارش شرمنده باشد در مقابل پدر قد علم كرده و با مشت به او حمله كرد تا جنایتی تلخ رقم بخورد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، هفته گذشته مرد جوانی به كلانتری رفت و از ناپدید شدن پدرش خبر داد. او به پلیس گفت: پدرم مقنی است و هر روز صبح اول وقت برای كندن چاه به زمین های كشاورزی می رود و غروب برمی گردد اما دیروز از خانه خارج شد دیگر بازنگشت. او همیشه با برادر كوچكم برای این كار می رفت كه برادرم هم دیشب به خانه آمد و لباس های نوی پدرم را گرفت و گفت می خواهد به مهمانی برود و از سرنوشت پدرم بی خبر است. با اعلام این خبر پرونده یی در این خصوص در دادسرای مشهد تشكیل و تحقیقات به دستور بازپرس جواد حسینی آغاز شد. در بررسی های صورت گرفته، كارآگاهان جنایی موفق شدند جسد پیرمرد را داخل چاه پیدا كنند. درحالی كه سنگ و خاك زیادی روی پیرمرد ریخته شده بود و شواهد حكایت از مرگ مرد مقنی بر اثر ریزش چاه داشت. این درحالی بود كه خانواده پیرمرد هیچ شكایتی در رابطه با مرگ او نداشتند و مرگ او را حادثه می دانستند. با حضور بازپرس جنایی به محل حادثه و بررسی وضعیت چاه به نظر می رسید كه ریزش چاه طبیعی نبوده است و از طرفی سنگ هایی كه داخل چاه كشف شد متعلق به دیواره چاه نبود. با این حال برای اطمینان بیشتر در این خصوص بازپرس از مرد مقنی كه در این رابطه تجربه دارد خواست كه به داخل چاه برود و مساله را بررسی كند. مرد مقنی زمانی كه وارد چاه شد اعلام كرد كه هیچ ریزش دیواره یی در كار نبوده است و همان طور كه بازپرس پرونده حدس زده بود سنگ های داخل چاه برای آنجا نبوده و از سوی فرد یا افرادی به آن محل انتقال داده شده است.
    به این ترتیب فرضیه جنایت از سوی بازپرس پرونده و كارآگاهان جنایی مطرح شد و تحقیقات برای رازگشایی این جنایت ادامه داشت تا اینكه مشخص شد پسر كوچك پیرمرد كه همراه او برای چاه كنی می رفت اعتیاد به مواد مخدر دارد و بعد از جنایت به مدت سه روز ناپدید شده بود.
    دوباره تحقیقات از خانواده مقتول صورت گرفت و همسر مقتول در تحقیقات به پلیس گفت: شب حادثه پسر كوچكم به نام حامد به خانه آمد و از من لباس های مهمانی پدرش را خواست. من هم به او دادم، حامد بعد از سه روز به خانه برگشت. شوهرم عادت داشت كه مقداری پول به عنوان پس انداز داخل لباس های مهمانی اش نگهداری می كرد اما زمانی كه حامد آمد اثری از پول ها نبود. به نظرم او تمامی پول ها را خرج كرده است.
    باتوجه به مدارك به دست آمده دستور بازداشت حامد صادر و پسر جوان بازداشت شد. پسر جوان در تحقیقات اولیه منكر جنایت بود اما زمانی كه با مدارك و شواهد مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: «معمولامن با پدرم برای حفر چاه می رفتم و روز حادثه هم همین اتفاق افتاد. با پدرم در خارج از شهر مشغول حفر چاه بودم كه پدرم به داخل چاه رفت و من هم از فرصت استفاده كردم و مشغول كشیدن مواد مخدر شدم. ناگهان پدرم از چاه بیرون آمد و من را در حال كشیدن مواد دید. پدرم كه از این موضوع بی خبر بود با دیدن این صحنه شوكه شد و شروع به داد و بیداد كرد. پیرمرد از اینكه من معتاد شده بودم ناراحت بود و به همین دلیل هم شروع به فحاشی كرد اما من كه بر اثر مصرف مواد حال خوبی نداشتم و دچار توهم شده بودم به طرف او حمله كردم و او را كتك زدم. پدرم به ناچار به داخل چاه رفت و من كه خیلی عصبانی بودم چند تكه سنگ بزرگ به داخل چاه پرتاب كردم و بعد از آن نیز مقداری خاك روی او ریختم و پدرم را در چاه دفن كردم. بعد از آن به خانه آمدم و به بهانه مهمانی لباس های پدرم را گرفتم، می دانستم او داخل جیب های لباسش پول دارد. با پول های او در مسافرخانه یی اتاق گرفتم و شروع به مصرف مواد كردم. زمانی كه پول هایم تمام شد به خانه برگشتم.
    با اعتراف متهم به جنایت او با قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس حسینی روانه زندان شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha