کسانی که بر کرسی های سبز قانونگذاری تکیه کرده اند ، باید بدانند که اگر می توانند با تصویب این قانون ، زندگی افرادی را نجات خواهند داد ، ولی این کار را نکنند ، در جنایات بعدی شریک گناه محسوب می شوند. واقعاً تا کی باید مجرمان اسید بپاشند ، دختران بسوزند ، رسانه ها تیتر بزنند و دادگاه ها به همین قوانین موجود بسنده کنند و دوباره و چندباره همین چرخه تکرار شود؟ آیا زمان اقدام فرانرسیده است؟!

اسید پاشی و لزوم تصویب قانون "مقابله به مثل"

سلامت نیوز: کسانی که بر کرسی های سبز قانونگذاری تکیه کرده اند ، باید بدانند که اگر می توانند با تصویب این قانون ، زندگی افرادی را نجات خواهند داد ، ولی این کار را نکنند ، در جنایات بعدی شریک گناه محسوب می شوند.
واقعاً تا کی باید مجرمان اسید بپاشند ، دختران بسوزند ، رسانه ها تیتر بزنند و دادگاه ها به همین قوانین موجود بسنده کنند و دوباره و چندباره همین چرخه تکرار شود؟ آیا زمان اقدام فرانرسیده است؟!

به گزارش سلامت نیوز به نقل از عصرایران، آنچه می خوانید، یادداشتی است که در 15 فروردین1391 در عصرایران منتشر شد؛ متأسفانه ، مسأله غیرانسانی اسید پاشی هنوز در کشور ما وجود دارد و افرادی که از انسانیت، فقط نامی به ارث برده اند، هر از گاهی زندگی دیگران را از بین می برند و مجازاتی در خور نمی شوند.
با توجه به اتفاقات اخیر اصفهان که طی آن چند زن مورد اسیدپاشی قرار گرفته اند، بازخوانی این یادداشت بی مناسبت نیست.

"ساعت 18 و 45 دقیقه نخستین روز سال‌جاری مردمی كه از بلوار اصلی تهرانسر رد می‌شدند، ناگهان صدای فریادهای دختری را شنیدند كه مرتب تكرار می‌كرد: «سوختم سوختم.» این دختر در یكی از آلاچیق‌های بلوار روی زمین افتاده بود و از درد به خودش می‌پیچید. او دقایقی بعد به بیمارستان شهید مطهری منتقل شد و پزشكان بعد از معاینه اولیه متوجه شدند، دختر 18 ساله كه «شیرین» نام دارد، قربانی اسیدپاشی شده است و مایع سوزاننده روی چشمان و صورت او ریخته شده است... ."

این اولین باری نیست که دختران کشورمان قربانی جنایت هولناکی به نام " اسیدپاشی" می شوند و احتمالاً آخرین مورد نیز نخواهد بود. اسید پاشی در سال های اخیر رواج رعب انگیزی داشته است و علاوه بر قربانیان اصلی که عمدتاً از ناحیه سر و صورت و چشم آسیب می بینند ، جامعه نیز جریحه دار می شود.

برغم این ، هنوز قوانین موجود در جامعه ما برای مقابله با اسید پاشی بسیار ناکارآمد و قدیمی است و این "عقب ماندن قانون از وضع موجود" باعث تشدید این جرم شده است.

طبق قوانین موجود ، برای جرم اسید پاشی ، حبس تا 5 سال و دیه و یا قصاص قابل طرح است. با این حال ، عملاً قصاص در اسید پاشی منتفی است زیرا طبق فقه و قانون ، قصاص باید دقیقاً با جنایت برابر باشد و از آنجا که هیچ تضمینی وجود ندارد که در قصاص اسیدپاشی ، فرد مجرم به اندازه قربانی آسیب ببیند ، حکم به قصاص اسیدپاش داده نمی شود.

نتیجه این وضعیت نیز مشخص است: فرد اسیدپاش ، بعد از این که قربانی خود را برای ابد از زندگی متعارف انسانی ساقط کرد ، چند سالی را به زندان می رود و سپس با پرداخت چند میلیون تومان به زندگی عادی برمی گردد ؛ انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد! و این در حالی است که قربانی ، تا پایان عمر ، در عذابی دائمی به سر خواهد برد.

آمنه بهرامی و اسیدپاشی
آمنه ، یکی از دخترانی که قربانی اسید پاشی شد

بنابراین تشدید مجازات اسیدپاشی به عنوان یک "جرم مستقل" ، از الزامات گریزناپذیر جامعه ماست. البته بسیاری از کارشناسان بر لزوم کار فرهنگی و ریشه یابی علل اسیدپاشی و درمان ریشه ها تأکید می کنند که قطعاً نظرات آنها محترم و صائب است اما در کنار عمل به توصیه های آنان - که ضمانت اجرایی هم ندارد - باید قانون نیز در این باره محکم و قاطع باشد.

بدیهی است که "پول" و "زندان" نتوانسته است اسیدپاشی را در جامعه ما از بین ببرد و شاید همین خفیف بودن مجازات باعث شده است افراد با خوف کمتری دست به اسید شوند.
بنابراین باید به سطوح بالاتری از مجازات اندیشید ، آن هم نه صرفاً برای مجازات مجرم که برای بازدارندگی.
در این خصوص دو سطح مجازات بالاتر برای این جرم قابل تصور است: اعدام ، مقابله به مثل.

از آنجا که اعدام سالب حیات است و نیز در مواردی مجرم دست از زندگی هم شسته ، بدان ناامید شده و حتی مرگ را رهایی از زندگی نکبت بار و شکست آلود خود می بیند ، مجازات اعدام توصیه نمی شود. به علاوه باید کوشید تا حد امکان از قوانین اعدام زدایی کرد.


طاهره قربانی اسیدپاشی
طاهره ، یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی

اما "مقابله به مثل" می تواند بازدارندگی قابل توجهی در قبال تصمیم فرد برای اسید پاشی داشته باشد ؛ علت نیز کاملاً مشخص است: فرد اسیدپاش ، سوختن با اسید را فلاکتی بزرگ می داند و درست به همین دلیل است که از میان جنایت های مختلف ، اسید پاشی را انتخاب می کند و به صورت طرف مقابلش اسید می پاشد. حال اگر او بداند که این فلاکت بزرگ گریبانگیر خودش نیز خواهد بود ، در تصمیم خود برای اسیدپاشی مردد خواهد بود و ای بسا به خاطر "حراست از خودش در برابر اسیدپاشی" ، این کار را مرتکب نشود.

ذکر این نکته ضروری است که قانونگذار باید "مقابله به مثل" را نه از باب قصاص که به عنوان یک "مجازات مستقل" ، در نظر بگیرد چرا که در جرم اسیدپاشی ، تساوی آسیب در قصاص میسر نیست.

قربانی اسیدپاشی
یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی
که جواب رد یه خواستگارش داده بود

شاید در نظر برخی ، مقابله به مثل در جرم اسید پاشی ، هولناک و غیرانسانی به نظر برسد ؛ طبیعتاً این مجازات مخوف است و اتفاقاً درست به همین دلیل است که قدرت بازدارندگی دارد.

نکته مهم این است: اگر قانون مقابله به مثل در اسید پاشی تصویب شود ، ممکن است چند "جنایتکار" با این روش مجازات شوند ولی قطعاً تعداد بسیار بیشتری "انسان بی گناه" که با ادامه شرایط فعلی ممکن است قربانی اسیدپاشی شوند ، نجات خواهند یافت و وجودشان در اسید ذوب نخواهد شد.

وانگهی وقتی مجازات مالی و زندان عملاً بازدارنده نیست و قصاص نیز قابلیت اجرا ندارد ، چه باید کرد؟ آیا باید دست روی دست گذاشت و منتظر ماند که کدام انسان بی رحم بر سر و صورت کدام دختر بی گناه اسید می پاشد و او را به خاک سیاه می نشاند؟

اگر اعلام شود که از این پس ، هر کس اسید بپاشد ، خود نیز به همین سرنوشت دچار می شود ، حتماً کاهش قابل ملاحظه این جنایت در جامعه را شاهد خواهیم بود زیرا هیچ کس دوست ندارد با سر و وصورت سوخته با اسید زندگی کند چه آن که در اغلب موارد ، این زندگی ، حتی از مرگ هم بدتر است.

کسانی که بر کرسی های سبز قانونگذاری تکیه کرده اند ، باید بدانند که اگر می توانند با تصویب این قانون ، زندگی افرادی را نجات خواهند داد ، ولی این کار را نکنند ، در جنایات بعدی شریک گناه محسوب می شوند.
واقعاً تا کی باید مجرمان اسید بپاشند ، دختران بسوزند ، رسانه ها تیتر بزنند و دادگاه ها به همین قوانین موجود بسنده کنند و دوباره و چندباره همین چرخه تکرار شود؟ آیا زمان اقدام فرانرسیده است؟!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha