سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۱

این که در سال های اخیر مسئولان آموزش و پرورش بارها و بارها بر ممنوعیت تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس تاکید کرده اند، اما هر از چند گاهی خبرهای عجیب و غریبی در این حوزه به گوش می رسد. خبرهایی که گاهی باور کردنش، سخت است.

سلامت نیوز: این که در سال های اخیر مسئولان آموزش و پرورش بارها و بارها بر ممنوعیت تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس تاکید کرده اند، اما هر از چند گاهی خبرهای عجیب و غریبی در این حوزه به گوش می رسد. خبرهایی که گاهی باور کردنش، سخت است.

در ادامه گوشه ای از برخی اخبار درباره تنبیه های بدنی دانش آموزان در مدارس را می خوانید:

تنبیه بدنی همه دانش آموزان کلاس به دستور مدیر: مدیر یک دبستان در یک اقدام مدیریتی تمام دانش آموزان کلاس پنجمی دبستانش را به تنبیه بدنی عمومی محکوم کرد. مادر یکی از دانش آموزان اظهار داشت: «پسرم دیروز در حالی که اثر ضربه لوله پولیکا (پی وی سی) بر سر و برخی دیگر از نقاط بدنش مشاهده می شد، به خانه برگشت.» او به نقل از فرزندش درباره چگونگی و دلیل این اتفاق اظهار داشت: «دانش آموزان معلم نداشته اند و به اقتضای سن و سال شان سر و صدا می کرده اند که مدیر وارد کلاس شده و چون دانش آموزان حاضر نشده اند فرد خاصی را به عنوان عامل شلوغی معرفی کنند، همه به صورت گروهی مورد تنبیه بدنی قرار گرفته اند.» (ایرنا، 16 مهر 93)

در حاشیه: مدیر دبستان یاد شده نیز با تایید گفته های والدین از عمل خود دفاع کرد و آن را لازمه کنترل و مدیریت دبستان دانست. او با نشان دادن یک لوله لاستیکی حدود 50 سانتیمتری سفید رنگ، تاکید کرد که از این وسیله برای تنبیه دانش آموزان استفاده کرده است.

مشت و لگد معلم پرورشی در سر صف:خبر کوتاه است. «تنبیه بدنی دانش آموز پسری در یکی از شهرستان های جنوبی کشور». نخستین کار پیگیری موضوع از مدیر مدرسه شهرستان است. در نخستین واکنش می گوید: «کذب محض است، دارند جوسازی می کنند.» توضیح دیگری نمی دهد و گوشی را قطع می کند. چند دقیقه بعد مدیر مدرسه خودش با خبرنگار تماس می گیرد: «موضوع را پیگیری کردیم، از معاونان هم پرس و جو کردیم، چنین اتفاقی در مدرسه ما نیفتاده است.» می گوییم ما اطلاع موثق داریم، خبر درست است. معلم پرورشی در مدرسه شما در مراسم صبحگاهی، دانش آموز سوم متوسطه را زیر مشت گرفته و کتک زده است. شماره دانش آموز را از یکی از شاهدان ماجرا می گیریم. تمایلی برای صحبت ندارد. با لهجه کرمانی چندین بار می گوید: «چیزی نشده، اتفاق کوچکی بود.» از او می پرسیم یعنی یک مشت کوچک زد، فقط همین؟ می گوید: «دو سه تا مشت زد، البته ما چند نفر بودیم، من را بیشتر زد، بقیه را کمتر. دلیلش هم این بود که ما در صف سر و صدا کردیم.» (روزنامه اعتماد، 7 آذر 92)

حبس در انباری مدرسه :بعد از این که پسربچه های بازیگوش در زنگ ورزش به جان هم افتادند و با هم درگیر شدند، خانم مدیر با دیدن این صحنه خود را به حیاط رساند و با در نظر گرفتن تنبیه حبس در انبار مدرسه برای یکی از دانش آموزان به دعوای بچه ها پایان داد. حمیدرضای 9 ساله به انباری انتقال یافت اما هرچه گذشت خبری نشد. حتی زنگ تعطیلی مدرسه به صدا درآمد و همه رفتند و فقط حمیدرضای کوچک ماند و مدرسه ای که انگار در نظرش وحشتناک ترین جای دنیا بود. حمیدرضا خود را به در و دیوار کوبید تا از این زندان رهایی یابد و سرانجام با شکستن قفل در انباری به راهروی مدرسه دوید و در حالی که به شدت ترسیده بود از پشت نرده های پنجره شروع به فریاد زدن کرد تا رهگذران صدایش را بشنوند و به او کمک کنند. پدر حمیدرضا بعد از این اتفاق گفت: وقتی پسرم را بیرون آوردم او به شدت گریه می کرد و وحشت زده بود به طوری که دهان بچه از ترس کف کرده بود. در حاشیه: عصر همان روز مدیر این مدرسه از سوی آموزش و پرورش استان مربوطه عزل شد. (تابناک، 3 آذر 92)

تنبیه با خط کش و لوله پولیکا:دانش آموزان مدرسه ای در پایتخت مدعی هستند که ناظم و بعضی معلم هایشان، آن ها را با خط کش و لوله پولیکا می زنند. با حضور بازرسان آموزش و پرورش در مدرسه، چند دانش آموز دست هایشان را نشان می دهند که از شدت ضربه باد کرده است. یکی از آن ها دلیل کبودی دست هایش را این گونه توضیح می دهد: امروز 5 دقیقه دیر به مدرسه رسیدم که ناظم مان برای تنبیه 3 مرتبه با شیلنگ گاز، کف دست هایم زد.

در حاشیه: ناظم این مدرسه در توجیه تنبیه هایش گفت: اگر پدر حق دارد، چنین تنبیه هایی بکند ناظم و معلم هم پدر دوم دانش آموز هستند. مدیر این مدرسه هم از ناظم و معلم هایش دفاع کرد و گفت: گاهی ما به سراغ پزشک می رویم، به ما آمپول می زند و ما باید از او تشکر کنیم! البته در این ماجرا بازرسان آموزش و پرورش قبل از خروج از مدرسه، ناظم خاطی را اخراج کردند. (بخش خبری 20:30، 28 آبان 92)

کوبیدن کتاب به فرق سر دانش آموز:آن روز صبح زمانی که سعید، خانه را به قصد رفتن به مدرسه ترک می کرد، حتی به ذهن پدر و مادرش هم نمی رسید که این آخرین باری است که پسرشان را می بینند. سعید به مدرسه رفت و زمانی که کیفش را برای یافتن کتابش جست و جو می کرد، متوجه شد که کتاب را درخانه جا گذاشته است، معلم به کلاس آمد و از دانش آموزان خواست که کتاب هایشان را روی میز بگذارند، اما سعید کتابی به همراه نداشت. معلم که متوجه سهل انگاری دانش آموز شده بود، با عصبانیت به سمت میز سعید رفت و با شدت کتاب سنگینی را که در دست داشت بر سر این طفل کوبید. سعید که تحمل این ضربه مرگبار را نداشت، بر زمین افتاد و پس از یک هفته کما از دنیا رفت. (خبر آنلاین، 14 دی 91)

تنبیه دانش آموز با سیلی دانش آموز دیگر!: علاوه بر خبرهای مذکور، گاهی برخی کلیپ ها از تنبیه دانش آموزان در فضای مجازی منتشر می شود که تماشای آن هر بیننده ای را متاثر می کند. در یکی از جنجالی ترین کلیپ ها معلمی را می بینیم که بعد از این که چندین بار به 2 دانش آموز می گوید چرا درس های تان را نخوانده اید؟ سیلی محکمی به آن ها می زند و در ادامه از آن ها می خواهد که برای تنبیه بیشتر، خودشان به یکدیگر سیلی بزنند. معلم در حین تماشای سیلی های دانش آموزان، آن ها را تشویق می کند که این کار را محکم تر انجام دهند. البته حمیدرضا حاجی بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش با بیان اینکه فضا و جو آموزش و پرورش مناسب است این کلیپ را ساختگی دانست و از همه فرهنگیان بابت فیلم مشکوک و ساختگی تنبیه دانش آموزان که در شبکه های ماهواره‌ای و اینترنتی پخش شده است، عذرخواهی کرد.(تابناک، 18 تیر 91)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • اندیشه ۱۴:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
    22 9
    جنابعالی که نشستی واسه خودت تیتر می زنی و نظر مفت می دی اگه وجودشو داری بیا و یک هفته با همین دانش آموزان سر و کله بزن وگرنه لطفا خفه. البته من از همه ی این کارها دفاع نمی کنم ولی شدیدا معتقدم تنبیه لازمه لازمه لازمه. همون طور که شخص خطاکار توسط دادگاه نیروی انتظامی و مردم تنبیه میشه. آیا شما ابزاری در دست معلم برای کنترل باقی گذاشتین ؟ نه کسی از نمره ندادن حساب می بره نه از والدین ترس داره و نه هیچ. می دونم نمی ذارین رو سایت ولی می دونم که می خونیدش.
    • منتقد ۲۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
      9 21
      آقا یا خانم نه چندان محترم اندیشه،تو ادب و نزاکت اولیه نظر دادن رو نداری متأسفم که وظیفه تعلیم و تربیت دانش آموزان رو بر عهده افراد بی صلاحیتی مثل تو گذاشتن،متأسفانه بسیاری از اولیا از حقوق قانونیشون آگاه نیستند وگرنه اگه برن شکایت امثال تو رو بکنند و به جرم کودک آزاری یه مدت حبس با جهات مشدده بکشی و همچنین به چند ده میلیون تومان دیه محکوم بشی،دیگه اینجوری حق به جانب اراجیف ردیف نمی کنی! یادت باشه :نزن بر سر ناتوان دست زور،که روزی درافتی به پایش چو مور با زندگی پر استرس فعلی خیلی از اون بچه ها مشکلاتی از قبیل بیش فعالی-کم توجهی ،شیزوفرنی و انواع افسردگی دارن و باید به فکر درمان اونها بود،ریشه مشکلات اعصاب روان خیلی از مردم یا بوجوذ بزهکاران در جامعه رفتار امثال تو با اونها در مدرسه بوده،یادت باشه که یه روز میرسه یکی از اونهایی که گوششون رو میپیچونی و با لگد از کلاس بیرون می کنی،با عقده ای چند ساله سراغت میاد و اون موقع اون هیکلش از تو خیلی قوی تره و دیگه هیچ رحمی بهت نمیکنه
  • اندیشه ۰۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۱
    14 3
    راستی منتقد جان یادم رفت بگم که این نظر من نوعی نیست و نظر خیلی از معلماس می گی نه برو بپرس می خوای بیا من میبرم نشونت می دم .اثباتش زیاد سخت نیست در ضمن هیچ کس مرض نداره که کسی رو بی جهت تنبیه کنه اگه بچه باشه که دیگه جای خودشو داره.
    • منتقد ۲۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
      5 9
      من خودم 12 سال پشت همون میز و نیمکتها نشستم و درس خوندم و در چند مدل مدرسه مختلف از مدارس عادی تا خاص تحصیل کردم،چند نفر از نزدیکانم معلم هستند چه در شهر و چه در روستا خاطرات زیادی از محصلین شنیدم،الان خیلی از بچه ها به علت جو اجتماع مشکلات فراوان دارند از کودکان اوتیستیک،سایکوتیک و هایپر اکتیو گرفته تا فرزندان طلاق که الی ماشاالله خیلی زیادن و خیلی هاشون قربانیان کودک آزاری در منزل هستند،وظیفه قانونی و حرفه ای تو تعلیم و تربیته و تأدیب جزئی از تربیت محسوب میشه ولی قانوناً تو حق نداری کودکی که بی دفاع ترین مخلوق روی کره زمینه تقریباً یک متر از تو کوتاه تره و وزنش حداقل 50 کیلوگرم از تو کمتره رو وحشیانه کتک بزنی،علم جرمشناسی اثبات کرده بالای 90 درصد زندانیان قربانیان معصوم کودک آزاری بوده اند،در قوانین فدرال ابالات متحده تعقیب جرم کودک آزاری با صرف اطلاع کودک به پلیس شروع میشه ولی در قوانین ایران کودکان بشدت مظلومند،صغیری که در منزل تحت ضرب و شتمه جرئت نداره به اولیا یا قیمش از رفتار وحشیانه مدرسه بگه،ضعف عزت نفس ایجاد عقده حقارت و تحویل موجودات آنتی سوشیال به جامعه که جانیانی مثل خفاش شب،علی بیجه و مطمئناً همین اسید پاش ها از این قسمند ،محصولات آموزش و پرورش ما هستند،بیشتر جاعلین حرفه ای کودکان معصومی بودند که برای اولین بار امضای پدرشون رو برای فرار از کتک پای ورقه درس ریاضی جعل کرده اند،به هر حال اشخاص مثل تو با افتخار از کودک آزاری تعریف می کنند و عملاً کسی جلو دارشون نیست و من اون روز رو می بینیم یک نفر با همون فحش هایی که خودت یادش دادی با دلی پر سراغت خواهد اومد ولی نه یک بچه معصوم بلکه آنتی سوشیالی که هیچی برای از دست دادن نداره به هرحال می فرماید: درس معلم ار بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
    • روح الله ۱۷:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
      2 0
      ما دست آخر نفهمیدیم شما با عمل زشت وغیر انسانی و هزینه بر برای جامعه موافقی یا مخالف ولی امیدوارم بدانی هر ضربه ای که بر جان روح دیگران وارد می کنی باعث رجش خداوند خواهی شد و هر عملی را عکس العملی است
  • اندیشه ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۳
    4 6
    چرا بقیه حرفامو نذاشتی و سانسورش کردی ؟؟؟؟ سایت .... پس امانتداری خبرنگاریتون کو؟؟؟
  • ناشناس ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۲
    7 4
    توی آمریکا همین افکار رواج داده شد وتنبیه بدنی برداشته شد و حالا نتیجش هفتیر کشی دانش آموزان توی مدرسه است
    • روح الله ۱۷:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
      2 0
      اجازه بدهید دو سئوال از جنابعالی داشته باشم اول : الکوی ما امریکا نیست رهبر ما پیامبر مهربان اسلام است دوم: دلیل افزایش جرم و اعدام در کشور خود ما چیست
  • منتقد ۰۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۰
    4 3
    العاقل یکفی بالاشارهTبا صغری و کبری منطقی به جایی نمیرسیم مطالعات جنابعالی هم به اندازه ای نیست که محل بحث علمی باشه چون تفهیم یکسری مفاهیم به چندین ساعت کلاس درسی نیاز داره،جواب شما در این قصیده است: جهل است نوای تو،از سر درون گویا تا هست چنین باشد،در نقش سخن پیدا هرچند تو ز اندیشه ،بر خود بزنی چسبی از طرز ادب هر واج،راز تو شود رسوا از جهل مرکب تو،غرقه شده ای مملو در برکه بی افکار،از کوری فهم دریا هستی قوی قامت،با هیکل و پر هیبت تنبیه کنی کودک،از گریه طفل غوغا روزی شود گردون،پیر و خم و نا همگون یک شیر ژیان اوژن،پر کینه و بی پروا یابد تو را مسکین،از بهر دلش چرکین آن کینه دیرین را،بر جان و تنت امحا آن ترکه محکم کو؟،آن خم کمربند کو؟ آن کودک بی کس شد،پر قدرت و بی یارا گشتی معلم تو،بی علم و ادب ناچار این شغل سزا نبود،بر قامت تو زیبا آن شغل پیمبر را،بر کسوت استادی هرکس نبود لایق،تکیه بزند هرجا آن شخص معلم بود،در یک شب پر باران همچون پدری دلسوز،از درد ولد جویا آبش ببرد چند روز،نومید ز احوالش اجرش سعادت شد،باشد ز ازل رویا در موسم تاسوعا،پیدا بشد آن جسمش آرام گرفت آخر،در شورش عاشورا هرچند به سنگ اصرار،میخی نرود پر زور گردی تو عذاب بر حق،بر سنگ سیه بُرّا!! والسلام