برعکس تصور عامه مردم، در روستاهای مناطق حاشیه‌ای ایران، خصوصا روستاهایی که بخشی از درآمد خانواده‌ها از راه بافت و فروش فرش است، دختران زود ازدواج نمی‌کنند. بسیار کم اتفاق می‌افتد که زیر 27 یا 28 سال بتوانند با رضایت خانواده، ازدواج کنند. معمولا از سنین بسیار کم فرش‌بافی می‌کنند. حتی تا روز ازدواجشان مجبورند این کار را انجام دهند.

دختران روستایی هم فرار می‌کنند

 سلامت نیوز: برعکس تصور عامه مردم، در روستاهای مناطق حاشیه‌ای ایران، خصوصا روستاهایی که بخشی از درآمد خانواده‌ها از راه بافت و فروش فرش است، دختران زود ازدواج نمی‌کنند. بسیار کم اتفاق می‌افتد که زیر 27 یا 28 سال بتوانند با رضایت خانواده، ازدواج کنند. معمولا از سنین بسیار کم فرش‌بافی می‌کنند. حتی تا روز ازدواجشان مجبورند این کار را انجام دهند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسکانیوز، کفش‌های کوهنوردی‌ات را به پا کرده‌ای. چند کیلومتری مانده تا تخت سلیمان. با خودت فکر می‌کنی اینجا آخر دنیاست. میان دره‌ها اما، روستایی است. چند خانه دور هم جمع شده‌اند. داخل یکی از خانه‌ها که می‌شوی، صمیمیت خانه درگیرت می‌کند. دار قالی بر پاست. دخترانی با پیراهن‌های کردی رنگارنگ نشسته‌اند پشت دار و گره به گره می‌بافند. از مردان کسی در خانه  نیست. پچ پچه‌هایشان بالا می‌گیرد. خواهر بزرگشان چند ماه قبل از خانه فرار کرده‌است. به هوای چه؟ نمی‌دانی. می پرسی با که فرار کرده؟ جواب می دهند: «با کارگر مرغداری در تبریز.» حرف نگوست. خودت هم می‌دانی. اما دوباره می پرسی: « پسره را دوست داشت؟» لبخند تلخی روی لبان دختر چشم سبز جمع نقش می‌بندد. «چه پسری! زن و بچه هم داشت.» راه می‌افتی به سمت جاده. با خودت فکر می‌کنی: « فرار به خانه‌ای که جز سیاهی با خودش هیچ نخواهد داشت؟!»

فرهودی، زنی خانه‌دار و بزرگ‌شده یکی از روستاهای کردستان است. درباره وضعیت دختران در روستاهای کردنشین می گوید: « برعکس تصور عامه مردم، در روستاهای مناطق حاشیه‌ای ایران، خصوصا روستاهایی که بخشی از درآمد خانواده‌ها از راه بافت و فروش فرش است، دختران زود ازدواج نمی‌کنند. بسیار کم اتفاق می‌افتد که زیر 27 یا 28 سال بتوانند با رضایت خانواده، ازدواج کنند. معمولا از سنین بسیار کم فرش‌بافی می‌کنند. حتی تا روز ازدواجشان مجبورند این کار را انجام دهند.» او درباره وضعیت این دختران بعد از ازدواج نیز می‌گوید: « اگر شانس بیاورند و با پسر خانواده نسبتا پولداری ازدواج کنند، دیگر نیاز نیست فرش ببافند. اما اگر نه، این فرش‌بافی تا همیشه ادامه خواهد داشت.»

وقتی از فرهودی درباره اوضاع عمومی زنان در روستاهای کردنشین آذربایجان شرقی می‌پرسم، می‌گوید: « هر روز فرش می‌بافند. از صبح تا شب. کارهای خانه و طویله هم که به آن اضافه می‌شود. » او درباره تمایل دختران در این روستاها به فرار از خانه نیز می‌گوید: « حتی وقتی خواستگار خوب هم باشد و با معیارهای خانواده هم بخواند، پدر یا برادر دختر پاسخ رد می‌دهند.» او ادامه می‌دهد: « دلیلش مشخص است، بخشی از درآمد خانواده از راه فروش فرش است. معمولا هر سال دختران یک خانواده، به‌طور متوسط یک فرش 12 متری می‌بافند و این یعنی 10 یا 15 میلیون پول نقد. درآمد خوبی است برای یک خانواده روستایی. خب اگر دختران زود ازدواج کنند، این درآمد به مرور زمان حذف می‌شود و خانواده را با مشکلات جدی روبرو می‌‌کند.» او ادامه می‌دهد: «برای همین پدر یا برادر دختر تا لحظه آخر، مانع ازدواج می‌شوند. دخترها هم خرج چندانی ندارند و از صبح تا شب کار می‌کنند. همین می‌شود که فرسوده می‌شوند. این دخترها مریض‌اند و به نزدیک سی سال که می‌رسند دیگر از کار افتاده‌اند. آن‌وقت شوهرشان می‌دهند.»

فرهودی درباره دخترانی که فرار را بر ماندن ترجیح می‌دهند نیز می‌گوید: « بعضی از این دخترها دیگر طاقت نمی‌آورند. با اولین نفری که طالب آنها بشود، فرار می‌کنند. هیچ پشتوانه‌ای هم ندارند و دیگر راه برگشتی هم نیست.»

محبی، فعال حوزه زنان، درباره این موضوع می‌گوید: « در اغلب روستاهای دورافتاده کشور، امکان تحصیل و پیشرفت در مقاطع بالای تحصیلی برای دختران مهیا نیست. این موضوع هم به‌دلیل شرایط فرهنگی این جوامع است و هم به‌دلیل شرایط اقتصادی خانواده‌های روستایی است. همینطور نگاه غالب در مناطق روستایی به فرزندان، نگاه منبع درآمد است.» او در این‌باره ادامه می‌دهد: « موضوع فرار دختران روستایی، موضوعی است که نباید دست‌کم گرفته شود. زیرا هم تعداد این فرارها بالاست و هم عاقبت این دختران، عاقبت چندان مناسبی نیست.» او درباره عدم پرداختن جامعه‌شناسان به این موضوع نیز می‌گوید: «معمولا مسائل شهرنشینی در رویکرد جامعه‌شناسان و فعالان حوزه زنان، برجسته‌تر است. من فکر می‌کنم این عدم تمایل به پرداختن به موضوعات زنان روستایی، ناشی از ایزوله بودن فضای روستاهاست. فعالان نمی‌توانند به راحتی در این محیط‌ها رفت‌وآمد کنند.»

محبی درباره حمایت نشدن فعالان زن از سوی دولت برای تحقیق و بررسی وضعیت زنان روستایی نیز می‌گوید: « دولت در ایران علاقه‌ای برای تغییر فضای سنتی روستایی ندارد. بنابراین دلیلی هم ندارد که از فعالان زنان در این‌باره حمایت کند.»

این فعال زنان، همچنین درباره وضعیت این دختران نیز می‌گوید: « وضعیت دختران روستایی در پاره‌ای از موارد، حتی بدتر از وضعیت دختران شهری است که دست به فرار می‌زنند. درست است که دختران فراری در شهرها ممکن است به روسپی‌گری و اعتیاد دچار شوند، ولی دختران روستایی نیز نهایتا به اشکال دیگری امید به ادامه حیات را از دست می‌دهند.»

از تعداد دختران روستایی که در مناطق حاشیه‌ای ایران که دست به فرار می‌زنند، آمار دقیق و رسمی در دست نیست. اما به گفته بومیان، تعداد این افراد کم هم نیست. در اغلب موارد، کار سخت در خانه پدری و محرومیت از امکانات یک زندگی سالم و انسانی، این دختران را مجبور به فرار می کند. این دختران بعد از فرارعمدتا به شکل غیر رسمی ازدواج می‌کنند و تقریبا تمام ظرفیت‌های حقوقی و قانونی حمایتی از زنان را از دست می‌دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha