سلامت نیوز دکتر آرمین زارعیان طی یادداشتی اختصاصی به سلامت نیوز ضمن تاکید بر اهمیت موضوع پیشگیری که در طرح تحول سلامت مغفول مانده چند سوال کلیدی در این رابطه مطرح کرد : « آیا مردم فقط مراجعین به مراکز درمانی هستند؟ آیا جامعه پزشکی فقط پزشکان محترم هستند؟ سایر مددجویان به ظاهر سالم که حق حصول به ارتقاء سلامت مثبت و کیفیت زندگی بالاتر را دارند و یا مردمی که با هزینه به مراتب کمتر در بخش بهداشت در قالب مراقبت های پیشگیرانه از ابتلا به بیماری ها در امان خواهند بود، در کجای این طرح دیده شده اند؟»
به گزارش سلامت نیوز متن کامل این یادداشت را در زیر بخوانید:
در بین قهرمانان ورزشی جمله ای معروف شهرت دارد قریب به این مضمون" رسیدن به قهرمانی امری دشوار است لیکن حفظ این قهرمانی به مراتب دشوارتر". اکنون مصداق سیاسی این عبارت را بایستی در دولت یازدهم جستجو نمود، چه آنکه به رغم دشواری ها و موانع ادعایی، امروز رئیس جمهور محترم با رأی قاطبه مردم بر مسند قدرت حضور دارند. آنهم با شعار تدبیر و امید و اعتدال؛ مفاهیم که فی الذاته ارزشمندند و البته حصول به آن هوشیاری طلب می کند.
بدیهی است که هر نامزد انتخاباتی در طی دوران انتخابات شعارها و برنامه هایی را عنوان می کند که عمدتاً مخاطب پسند باشد و البته طبیعی است که تنها بخشی از این وعده های جذاب امکان عملیاتی شدن را پیدا می کند. وجود چنین رویه امری غریب نیست و معمولاً کلیه نظام های سیاسی جهان اعم از مردم سالار یا غیر آن به درجاتی مشمول این قاعده نازیبا می شوند.
البته که مردم و مخاطبین این شعارها نیز عموماً از ایده آلی بودن آنها مطلع اند، لیکن دستکم تلاش دارند فردی را برگزینند که مدعای وی با عقاید و باورهای ایشان حداقل مغایرت را دشته باشد. مشکل زمانی حادث می شود که به تدریج تفاوت بین شعارها و اقدامات انجام شده یا در حال انجام، مستدام فزونی یابد که در این صورت به همین منوال از اعتماد مردم نیز کاسته خواهد شد.
در هفته دولت امسال از سه وزیر محترم امور خارجه، نفت و بهداشت به عنوان وزرای برتر قدردانی شد. به مورد های اول و دوم ورودی ندارم چون تخصص چندان عمیقی ندارم هرچند ظواهر امر دال بر این است که این دو وزارتخانه در راستای آنچه قبلاً عنوان شده انحراف معناداری ندارند، اما در خصوص وزیر محترم بهداشت و مجموعه تحت امر ایشان متناسب با بضاعت موجود گفتنی هایی هست.
پیشینه مشحون از سمت های مختلف سیاسی رئیس محترم جمهور این گزاره را تصدیق می کند که " ایشان به قدر کفایت از ضرورت اعتماد اجتماعی و قدرت آن در پیشبرد اهداف و سیاست ها مطلع هستند" و "به ایجاد احساس عدالت و برابری اجتماعی و لزوم شنیدن همه صداها، انتقادات و بعضاً اعتراضات احتمالی ولو اندک و کوچک وقوف دارند."
ایشان به خوبی اشراف دارند که موفقیت دولت در کسب کرسی های قدرت اعم از انتخابات مختلف و سازمان های مردم نهاد از مجرای تعهد و پاسخگویی به صدای ملت و جامعه می گذرد و با آن ربط وثیقی دارد. دولتی که خود را ملزم به پاسخگویی انحصاری به طبقه خاص- که به نظر بنده بالا یا پایین بودن آن تفاوت ندارد و هردو واجد عوارضی است– بداند بالمآل با نزول محبوبیت و زوال گفتمان دولت – ملت می شود. اما سئوال اینجاست که آیا این شرایط در حال حاضر موضوعیت دارد؟ پاسخ آن را می توان در نحوه اجرای طرح تحول نظام سلامت و ابهام مستتر در آن جستجو کرد؛ بدین ترتیب:
بلاشک هر تغییری با مقاوت های روبرو خواهد شد چراکه عده ای با آن موافقند و احتمالاً عده ای با آن مخالف. هنر اینجاست که تعادل بین این دو رعایت شود بدین معنا که اگر تعداد مخالفان در قیاس با موافقان یک طرح بیشتر باشد. ادامه این طرح به مداقه و تأمل بیشتری نیاز خواهد داشت. پروپاگاندای وزارت بهداشت در موافق نشان دادن قاطبه مردم و کارکنان این بخش با واقعیت های ملموس جامعه متفاوت است. اینجاست که گفتمان دولت و ملت مخدوش می شود چه آنکه بین آنچه می بیند و حس می کند با آنچه می شنود و از طریق حضور پررنگ رسانه ای وزیر و همکاران ایشان القاء می شود، بلاتکلیف و متحیر می ماند.
تردیدی نیست که موفقیت دولت یازدهم با دو حوزه سیاست خارجی و طرح تحول نظام سلامت پیوند خورده است. سیاست خارجی به کنار، چراکه سیاسیون اعم از مخالف و موافق به تفصیل داد سخن داده و همایش برگزارکرده اند اما در همین حال این طرح به اصطلاح تحول نظام سلامت است که در سایه سیاست خارجی و به یُمن فعالیت های رسانه ای مسئولین محترم وزارت بهداشت اعم از ملاقات با علما و مراجع عظام و حضور شبانه روزی در بخش های خبری رسانه ملی از نقد های جدی مصون مانده است. عمیق شدن در این ماجرا ابعادی را آشکار می کند که هیچگاه فرصت بروز و ظهور جدی پیدا نکرده است.
این طرح مدعی است پس از اجرایش رضایت مردم و جامعه پزشکی را به دنبال داشت است. اما به راستی مُراد از مردم چه کسانی است؟ آیا صرفاَ بیمارانی است که به مدد همراهی کابینه و مجلس محترم عجالتاً، ظاهراً و به احتمال موقتاً، پرداختی از جیب آنها کم شده است؟ در این صورت این سئوال مطرح است که آیا مردم فقط مراجعین به مراکز درمانی هستند؟ آیا جامعه پزشکی فقط پزشکان محترم هستند؟ سایر مددجویان به ظاهر سالم که حق حصول به ارتقاء سلامت مثبت و کیفیت زندگی بالاتر را دارند و یا مردمی که با هزینه به مراتب کمتر در بخش بهداشت در قالب مراقبت های پیشگیرانه از ابتلا به بیماری ها در امان خواهند بود، در کجای این طرح دیده شده اند؟ بماند که حتی بیماران نیز از این طرح محتملاً نصیبی موقتی و اندک دارند. چرا؟ بخوانید:
- ادامه این طرح منوط به تداوم پایداری اعتبارات تخصیصی است و از آنجا که غنای طرح، بنیادی نیست لذا هر زمان که این اعتبارات قطع شود یا کم شود، شکستی محتوم در انتظار آن خواهد بود.
- پاشنه آشیل این طرح، ارزش گذاری نسبی خدمات است. فاز سوم این طرح اگرچه پزشکانی خاص و نه جامعه پزشکی را راضی نمود، اما دود آن تدریجاً چشمان محترم مردم نیز آزار خواهد داد. آن زمانی را تصور کنید که هزینه های درمان در قالب تعرفه های پزشکی با عنوان پر طمطراقی نظیر واقعی کردن تعرفه ها و برخورد با پدیده زیر میزی به شکلی نجومی افزایش یافته است- و جالب اینجاست که نجومی بودن آن را فعلاً آحاد مردم به برکت یارانه های پیش گفته احساس نمی کنند، چرا که عجالتاً پول چندانی پرداخت نمی کنند و طبعاً از محتوای تخصصی کتاب ارزش گذاری نسبی خدمات نیز بی اطلاع هستند- به تدریج منابع مالی حامی این طرح با توجه به رویداد های سیاسی-اقتصادی جامعه نظیر افت قیمت نفت، شکست احتمالی در مذاکرات هسته ای، تشدید احتمالی تحریم ها و... قطع می شود. اتفاقی که دور از ذهن نیست. اینجاست که چه بخواهیم و چه نخواهیم پول پرداختی از جیب مردم افزایش خواهد یافت. بیمه ها با بحران روبرو شده و برای جبران آن علی القاعده حق بیمه خود را از مردم خواهند ستاند. مجدداً راه جبران کسری پرداختی به جیب همین مردم فعلاً راضی منتهی خواهد شد. زیر میزی گیری این بار با ارقام کلان تر شدت خواهد یافت و کیفیت خدمات دچار افت خواهد شد. خرده نگیرید که این نگاه بدبینانه است! خیر اتفاقاً واقع بینانه است لیکن آنانیکه واقفند به هر دلیلی ساکتند.
- بدنه و شاکله وزارت بهداشت را پرستاران و پیراپزشکان تشکیل می دهند که وفق اتفاقات هفته های اخیر جملگی از این طرح به اشکال گوناگون ناراضی اند. دلایل نارضایتی ایشان نیز که به واسطه اختلاف ده ها برابری دستمزد و مزایا و احساس وجود بی عدالتی است، قابل درک است.
- در حوزه دانشگاه های علوم پزشکی نیز منحصراً اساتید پزشکی بالینی از اجرای این طرح که به مدد آن کارانه های چند صد میلیونی را نصیب شده اند، خوشحال و مسرورند و سایر اعضای هیئت علمی اعم از علوم پایه و غیر بالینی از این بی عدالتی محض معذب و ناخشنودند.
از اینرو به نظر می رسد رئیس محترم جمهور جهت کسب، حفظ و ارتقاء محبوبیت خود به اتخاذ رویکردی جدید ناگزیر خواهد بود، البته اگر به همراهی بدنه اجتماعی در انتخابات پیش رو امید بسته باشد.
نظر شما