پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۴

مرحله حساس برای کودکان آسیب دیده درست از لحظه ای آغاز می شود که دوباره قدم در اجتماع می گذارند و همان آدم هایی را می بینند که آن‌ها را به این روز انداخته اند. اگر این کودکان حمایت نشوند برگشت آن‌ها به مسیر اشتباه دور از انتظار نیست.

تاراج کودکی دردام اعتیاد

سلامت نیوز:مرحله حساس برای کودکان آسیب دیده درست از لحظه ای آغاز می شود که دوباره قدم در اجتماع می گذارند و همان آدم هایی را می بینند که آن‌ها را به این روز انداخته اند. اگر این کودکان حمایت نشوند برگشت آن‌ها به مسیر اشتباه دور از انتظار نیست.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه خراسان در گزارشی نوشت: 12 سال بیشتر ندارد. او را همراه خواهر کوچک ترش در حالی که در خیابان های شهر گدایی می‌کرد، گرفتند. هر دو معتاد به کریستال بودند.

برای هفته ها، دردهای شبانه و بی تابی های گاه و بیگاه خواب را از او گرفته بود و حالا بعد از چندهفته غربالگری در بیمارستان، روزهای رهایی از اعتیاد را در نخستین مرکز ترک اعتیاد کودکان کشوردر زاهدان تجربه می کند.

سارا یکی از هزاران دختر بچه ای است که تاوان اشتباهات والدینش را می دهد .تاوانی به قیمت حراج کودکی در پاتوق های مصرف مواد مخدر. 12 سال است که اعتیاد در وجود سارا رخنه کرده است. سارا معنای اعتیاد را به وضوح بهتر از دختران دیگر مرکز درک می کند، او پیش از تولد درگیر اعتیادی ناخواسته شده بود: «مادرم روزی چندبار کریستال می کشید، بیشتر وقت ها من و سمیرا موادش رو می خریدیم بسته ای هزارتومن». آن طور که سارا می گوید غیر از مادر ، برادرش هم اعتیاد داشته است: «برادرم خودش معتاد بود اما چندبار ما رو تو خونه ترک داد، می گفت دخترا نباید چیزی بکشن. الآن هم اون بود که گذاشت ما رو برای ترک بیارن، مادرم از ما خبر نداره.»

وقتی می پرسم چه مدتی است مادرش را ندیده و چرا سراغی از آن‌ها نمی گیرد،پاسخ می دهد:« از وقتی به بیمارستان و بعدش هم به مرکز فرستاده شدیم مادرم نه زنگ زده و نه ...» حرفش را ناتمام می گذارد ،بغضش را فرو می خورد و سرش را پایین می اندازد.

«سمیرا» خواهر10 ساله سارا هم دو سالی می شود که کریستال مصرف می کند اما او از نظر جسمی و روحی وضعیت مناسب تری نسبت به سارا دارد. این را می توان از شیطنت های کودکانه و خنده های گاه و بیگاهش فهمید. دوره درمانی سمیرا خیلی زود تمام شده و او در قیاس با خواهرش روزهای بهتری را پشت سر می گذارد و حالا شب ها بدون اینکه صدای استخوان هایش را بشنود آرام می خوابد.رنج و سختی که این دو کودک در این سال ها متحمل شده اند چهره آن‌ها را تکیده تر از سن و سال واقعی شان نشان می دهد.آن‌ها نمونه کوچکی از کودکانی هستند که بار بی مسئولیتی والدین را به دوش می کشند.

جرم والدین ، جزای کودکان

زیور کودک دیگری است که به مرکز ترک اعتیاد دختران منتقل شده است. او 10 سال دارد و برخلاف سارا و سمیرا، به واسطه پدرش درگیر اعتیاد شده است. دخترک ریزنقش مرکز می گوید:« 2 سال پیش اولین بار پسرعمویم به من یاد داد مواد بکشم ،چند وقت بعد پدرم فهمید که من مواد مصرف می کنم و چون خودش معتاد بود از اون به بعد دیگه با خودش می کشیدم.»

آن طور که زیور می گوید مادر ، خواهر و برادرانش نمی‌دانستند که او مواد مصرف می کند. اما شاید حالا همین وابستگی زیاد به پدر مهم ترین دلیل زیور برای ماندن و بهبود یافتن در مرکز است تا هرچه زودتر بتواند پدر را ببیند: «دوست دارم زودتر خوب بشم تا برگردم پیش پدرم، دلم خیلی براش تنگ شده.» این را می گوید در حالی که از شنیدن نام پدر سرشار از هیجان و شادی شده است.

اما آن طور که مسئولان مرکز می گویند به نظر نمی رسد زیور بتواند بعد از درمان و بهبود کامل پیش خانواده برگردد زیرا صلاحیت آن‌ها برای نگهداری از او تأیید نشده است. دخترک پرجنب و جوش مرکز اکرم 9 ساله است؛ او که کوچک ترین عضو مرکز است به همراه مادر و برادرش در یکی از پاتوق های مصرف مواد مخدر در زابل شناسایی شده است و حالا او و برادرش برای درمان به مراکز ترک منتقل شده اند. اکرم غیرمستقیم درگیر اعتیاد بوده به همین دلیل روند درمان او کوتاه تر از دیگر دختران مرکز است. از زمانی که مادر، اکرم و برادرش را به کارشناسان بهزیستی تحویل داده و خود ناپدید شده است، اطلاع بیشتری از او و دیگر اعضای خانواده در دست نیست.

سرنوشتی نامعلوم

معاون امور پیشگیری بهزیستی سیستان و بلوچستان می‌گوید: از زمانی که کودکان در مرکز ترک اعتیاد درمان می شوند، بهزیستی پیگیر وضعیت آن‌هاست و خانواده این کودکان را رصد می کند و چنانچه صلاحیت نگهداری از کودک را داشته باشند، نزد آن‌ها بازگردانده می شوند.

معصومه راحت دهمرده، اظهار می کند: اما اگر خانواده شرایط نگهداری را نداشته باشد، کودک تحت عنوان بی سرپرست و بدسرپرست به مراکز نگهداری تحت نظارت امور اجتماعی بهزیستی فرستاده می شود تا سرپرستی وی به اشخاص دیگر واگذار شود.

میر خانم جوانی که سرپرستی مرکز ترک اعتیاد دختران را برعهده دارد، می گوید: حال روحی و جسمی دخترها نسبت به روزهای اولی که آن‌ها را به مرکز انتقال دادند، بهتر شده است و در مرکز نیز پزشک،روان شناس و مددکار به وضعیت آن‌ها رسیدگی می کنند. بچه ها در این مرکز علاوه بر طی کردن مراحل درمان، آموزش می بینند، نماز می خوانند، قرآن خواندن یاد می گیرند، بازی می کنند ، کارهای دستی و ده ها مهارت دیگر را فرا می گیرند.

با شیطنت سر به سر بغل دستی اش می گذارد، چیزی در گوش او زمزمه می کند و هردو با هم می خندند. مسئولان مرکز ترک اعتیاد پسران می گویند روزهای اولی که او را به مرکز منتقل کردند با هیچ کس صحبت نمی کرد. به دلیل اعتیاد شدید ساعت ها بی حرکت و بی رمق گوشه ای دراز می کشید. اما حالا حال «سعید» بهتر از قبل است هرچند که هنوز دوره درمانش کامل نشده است، پسرکی 10 ساله که از ابتدا همراه پدر مواد مصرف می کرد و دوره درمانش نشان می دهد چیزی حدود 9 سال درگیر اعتیاد به کریستال بوده است. سعید را هم از یکی از پاتوق های مصرف مواد مخدر در زابل آورده اند. او نه سواد خواندن دارد و نه سواد نوشتن، آن طور که مشخص است آموزش ندیده و به مدرسه نرفته است. حتی نمی تواند کلمات را واضح ادا کند.

اعتیاد با انگیزه چاقی

ایمان 12 ساله تنها کودک در این مرکز است که خود مسبب اعتیادش است. می گوید به پیشنهاد پسری نوجوان در راه مدرسه وسوسه می شود تا کریستال مصرف کند با این انگیزه که چاق شود.

«صبح ها از مدرسه فرار می کردم و با پول تو جیبی که پدرم می داد مواد می خریدم و همانجا استفاده می کردم.» ایمان را در حال خرید موادمخدر با بسته ای کوچک از کریستال در دستش می گیرند و بلافاصله با رضایت خانواده به مرکز می فرستند؛ او بیش از یک ماه دور از چشم خانواده و معلمان مدرسه مواد مصرف می کرده است.

حامد برادر کوچک تر اکرم است. پسرکی شلوغ و پر سروصدا که او هم مانند خواهر با شیطنت هایش دیگران را به وجد می آورد. 8 سال دارد و کمتر از 3 ماه است که درگیر کریستال شده آن هم غیرمستقیم و درست زمانی که مادر ، او و خواهرش را با خود به پاتوق های مصرف می برده است. حامد هم دلش برای خانواده اش تنگ شده ، از اکرم که می‌گوید اشک در چشمانش حلقه می زند او دلتنگ خواهر و مادر است و برای دیدن آن‌ها لحظه شماری می کند.

دلتنگی این کودکان تمامی ندارد، اغلب آن‌ها تاوان گناه و اشتباه والدین را پس می دهند، بی آنکه بدانند جرمشان چیست و چرا باید شب و روز را دور از خانواده و عزیزانشان سر کنند، تک تک آن‌ها برای بازگشت به آغوش خانواده بی تابی می کنند، غم دوری را می توان از نگاه آن‌ها خواند.

اعتیاد در کمین کودکان

«نخعی»رئیس مرکز ترک اعتیاد کودکان پسر زاهدان می گوید: کودکان بسیاری مثل ایمان هستند که اعتیادشان در محیط شلوغ و پرجمعیت خانواده به چشم نمی آید و زمانی خانواده می فهمند که آن‌ها به دام دوستان ناباب افتاده و در این منجلاب غرق شده اند. وی تصریح می کند:تلاش می‌شود با همکاری آموزش و پرورش استان، اطلاع رسانی درباره پیشگیری از اعتیاد در مدارس گسترش پیدا کند. اکنون این کار با آموزش بچه های مرکز آغاز شده است و آن‌ها علاوه بر آموزش خواندن و نوشتن نکات لازم را برای پیشگیری از اعتیاد فرا می گیرند. گفت وگویمان با پسرها که تمام می شود، به سرعت از جا بلند می شوند و به طرف وسایل بازی می روند آن‌ها لذت بازی کردن را با هیچ چیز دیگر عوض نمی‌کنند. بازی که می کنند سرشار از هیجان و شادی می‌شوند بدون دغدغه و نگرانی. گویی در این زمان هیچ چیز را به یاد نمی آورند و تنها می دانند که کودک اند و باید کودکی کنند، کاری که مدت ها فراموشش کرده بودند.

بازگشت به زندگی

این کودکان برای قدم برداشتن در مسیر زندگی نیاز به حمایت دیگران دارند اگر چه پاک شدن و رهایی از دام اعتیاد مسئله حائز اهمیتی است اما مهم تر از آن کمک به آن‌ها برای یافتن مسیر درست زندگی پس از خروج از مرکز و ورود به اجتماع است. مرحله حساس برای کودکان آسیب دیده درست از لحظه ای آغاز می شود که دوباره قدم در اجتماع می گذارند و همان آدم هایی را می بینند که آن‌ها را به این روز انداخته اند. اگر این کودکان حمایت نشوند برگشت آن‌ها به مسیر اشتباه دور از انتظار نیست.

باید پذیرفت برای این کودکان هیچ کانونی گرم تر از خانواده نیست به شرطی که آن‌ها نیز در دام اعتیاد گرفتار نباشند و از لحاظ مالی تامین شوند. بدون تردید اگر دست هایی برای کمک به خانواده این کودکان دراز شود و برای بازگرداندن آن‌ها به مسیر زندگی همت شود، رشد و بالندگی آن‌ها در بستر همین خانواده ها محقق خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha