سلامت نیوز: از بین رفتن درختان شهری و کمبودن سرانه فضای سبز منازل مسکونی در کنار پایین بودن سرانه فضای سبز شهری چه تبعاتی برای ساکنان یک شهر میتواند داشته باشد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، چشمتان را ببندید. میخواهیم سفری به گذشتهها کنیم. گذشته گذشته که نه. همین یکی، دو دهه پیش. میخواهیم به محله کودکیهایمان برویم. آنجا که همه یک خانواده بودند. آنجا که همه همدیگر را میشناختند. دروازههای گلکوچک و یک توپ پلاستیکی و پسران غرق در عرق و دختران گرم در بازیهای عروسکی کودکانه. سک،سک و هفتسنگ طلایی. بازیهایی که با عکس آدامس فوتبالی اختراع کرده بودیم. سانت گل و تیلهبازی. اما یک تفریح بود که لذتش میچربید به همه بازیها. ناخنک زدن به درخت باغ همسایه. آن روزها محل ما پر بود از خانههایی که حیاط داشتند به وسعت دریا؛ پر از درختهای میوه، از هر نوع که دلت بخواهد. میوههایی که آنقدر زیاد بودند که شاخه درختان را خم میکردند و سرمیخوردند به پشت دیوار خانه تا انگار بخواهند صدایتان کنند که قلاب بگیرید و از کول هم بالا بروید و بچینید مرا... و چه ضیافتی برگزار میکردیم مایی که خسته شده بودیم از ساعتها بازیکردن و ولچرخیدن در کوچهها.... اما زیاد طول نکشید که همهچیز عوض شد. خودمان هم نفهمیدیم که چه شد. همینطور در حال بازیکردن و بزرگ شدن بودیم که محلهمان هم بزرگ شد. همهچیز از خانواده آن دخترک دماغو که همیشه در حال گریه بود، شروع شد. وقتی دیدیم پای یک تریلی بزرگ به محل باز شده باز نفهمیدیم جریان از چه خبر است تا اینکه یک روز صبح وقتی ماشینهای بزرگ آمدند و در چشم برهم زدنی خانه را خراب کردند آغاز همهچیز شروع شد. چند سالی بیشتر طول نکشید که هم ما بزرگ شدیم و هم خانهها یکی، یکی فروریختند و جایشان را آپارتمانهای بیقواره زشت یکشکل گرفتند. ما که گرفتار دانشگاه و تفریحات دیگری شده بودیم در محلهمان هم غریبه شدیم. دیگر نه از آدمهای قدیمی خبری بود و نه خانههایی که باغ داشتند به وسعت دریا و شاخه درختانشان به کوچه خم شده بود و میخواست بگوید که بیا و مرا بچین... انگار وقتی سنگ جای درخت نشست، دل آدمها هم سنگتر شد و عشق از کوچه ما رخت بربست... امروزه وقتی به کوچه کودکیهایم سر میزنم دلم میگیرد و میخواهم آن پیرمرد بداخلاق را ببینم که همیشه با یک عدد چماق از در خانهاش بیرون میآمد و دنبالمان میکرد تا از میوههای درختش نخوریم. همان که همیشه زن مهربانش به فصل میوه دادن مانند تمام همسایههای دیگر یک بشقاب را پر از میوه نوبری و در سراسر کوچه پخش میکرد و همسایهها هم هرکس به نوبه خود چیزی داخل بشقابش میگذاشتند به نشانه تشکر...
مقامات کلانشهرهای ما افتخار میکنند به عنوانی که شهرشان یدک میکشد. واژه «کلان» را میگویم. واژهای که در ایران فقط به معنای بزرگی است. بزرگی بیدروپیکر، بزرگی بیقاعده. بزرگی بیحساب و کتاب. این «کلان» افتخاری ندارد. کلمهای است که روح شهرها را با خود برده و فقط چندتا بزرگراه و دوربرگردان و مترو و البته آلودگی و ترافیک با خودش آورده است. درختها را قطع کرده و سنگها را بر جایش نشانده است. یکی از بدترین نشانههای شهرسازی بیحساب کتاب ما آپارتمانهای بیقوارهای است که سریعا از هرجایی سربرمیآورند و حتی بعضا رعایت قانون و سهم فضای سبز منازل مسکونی را هم نمیکنند. محلهها آنقدر بیترکیب و بیریخت شدهاند که تازه کمکم مقامات شهری دارند به این فکر میافتند که باید فکری به حال آپارتمانهایی کرد که هیچ درختی ندارند. ظاهرا دریافتهاند که دیگر اثری از رنگ سبز در شهرهایمان نیست. حتی کلانشهرهای شمال ایران مانند رشت که دارند با رنگ سبز خدادادیشان خداحافظی میکنند. حال بعضی از شهرها آمدهاند قوانین ساختوساز را سفت و سختتر کردهاند یا بعضیها آمدند و نوآوری کردند و با طرحهای تشویقی شهروندان را وادار به ساختن فضای سبز در حیاط آپارتمانهایشان کردند یا حتی بر بام خانههایشان و دیواره ساختمانهایشان. یکی از آنها شهر اصفهان است. محسن رنجبر، معاونت خدمات شهری اصفهان چندی پیش با بیان این مطلب که اصفهان فقط ٥هزار هکتار فضای سبز دارد خبر داد که شهرداری اصفهان درصدد است علاوه بر توسعه فضای سبز عمومی، از فضای خصوصی نیز در جهت افزایش کیفیت زندگی شهروندان استفاده کند. نام طرحش «محلههای پایدار» است و براساس این طرح باید ٢٠درصد از عرصه مسکونی به فضای سبز ریشهدار اختصاص یابد. وی با تأکید بر ایجاد محلههای پایدار میگوید: «در حال حاضر شاخصههای پایداری در محله امیریه بهعنوان پایلوت اجرا میشود که در این شاخصهها ۱۰درصد فضای سبز منازل مسکونی و آپارتمانها افزایش مییابد. به منظور افزایش سرانه فضای سبز محلات و رسیدن به محله پایدار گونههای گیاهی در اختیار شهروندان قرار داده میشود، همچنین نحوه نگهداری، آبیاری و گیاهپزشکی گونهها نیز به آنان آموزش داده میشود. همچنین برنامههای متنوعی نیز برای آبیاری فضای سبز و استفاده از پساب فاضلاب داریم که به مردم آموزش داده میشود در عین حال ایجاد بام سبز و بالکن سبز نیز به آپارتماننشینان آموزش داده میشود چون شهروندان و مردم نقش مهمی در حفظ پایداری فضای سبز دارند.شورای شهر بندرعباس هم طرحی را تصویب کرد که از این پس منازل مسکونی ١٥درصد از حیاطشان را باید به فضای سبز اختصاص دهند وگرنه پروانه ساخت صادر نخواهد شد. طرحی که حتی به این نکته اشاره دارد که قرار دادن گلدان یا نهال در حیاط منازل بهعنوان رعایت این مصوبه محسوب نمیشود.
کامیاب شادمان، شهردار سنندج هم درباره تبدیل فضاهای سبز شهر به منازل مسکونی که موجب خشک شدن شهر سنندج شده ابراز نگرانی کرد و گفت: باید به سمت احیای فضای سبز در منازل مسکونی رفت. همانند مدیرعامل سازمان پارکهای کرمانشاه که ظاهرا طرحی را تصویب کرده که براساس آن باید ١٢درصد از مساحت عرصه منازل مسکونی بهعنوان فضای سبز در نظر گرفته شود تا با ایجاد کمربند سبز شهری جلوی آلودگیهای ناشی از توسعه بیرویه شهری گرفته شود.
در تهران اما ظاهرا طرحهایی قرار است که به اجرا دربیاید. یکی از آنها مربوط به اداره فضای سبز منطقه ١١ است که میخواهد اقدام به احداث فضای سبز در پشتبام منازل مسکونی کند و شروعش هم توسط یکی از شهروندان بوده که ١٢مترمربع از پشتبام خانهاش را با گیاهانی چون کامسی پاریس، رز و نازگوشتی پوشاند. در کرج هم مدیر منطقه ٦ از طراحی فضای باز منازل مسکونی توسط شهرداری خبر داد. ظاهرا قرار است شهرداری منطقه ٦ کرج با اهدای گلهای رایگان به ساکنان آپارتمانها، فضای سبز حیاط منازل مسکونی را با طراحی رایگان احیا کند. حق محمدلو هدف از این طرح را طراحی فضای سبز در حیاط منازل، آپارتمانها و مجتمعهای مسکونی جهت بالابردن سرانه فضای سبز و زیباسازی مبلمان شهری منطقه عنوان کرد و حتی شماره تماسهایی را جهت تماس مالکان برای همکاری ارایه کرد.
با یکی از این شمارهها تماس میگیرم. فریبرز پورمولایی از مدیران سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری کرج آن طرف خط است. از وی درباره طرح جالب شهرداری منطقه ٦ کرج میپرسم و میگوید: «قدیمها جمعیت کمتر بود و ملک بیشتر و همه هم ویلایی اما الان جمعیت زیاد شده و ویلا جایش را به آپارتمان داده. اینک در یک فضای کوچک تعداد بالایی خانواده زندگی میکنند با خودروهایی که برایشان پارکینگ باید ساخته شود. از اینروست که سطح فضای سبز کم شده است. مالکان هم در توانشان نیست که هزینهای برای قشنگکردن حیاط و درستکردن فضای سبز زیبا خرج کنند. به همین دلیل شهرداری به این فکر افتاد که به مالکان گلوگیاه بدهد و برایشان بهصورت رایگان فضای سبز را طراحی کند. این طرح در یک منطقه اجرا شد و در مناطق دیگر هم مورد استقبال قرار گرفت چون مردم دوست دارند که شهرداری چنین کمکهایی بکند اما این طرح باید ادامه پیدا کند تا نتیجه بدهد.»
وی میافزاید: «باید بهصورت قانون دربیاید هرکس که میخواهد آپارتمان بسازد وقتی به مرحله حیاطسازی رسید شهرداری بیاید و برای احداث فضای سبز به مالک کمک کند. حتی باید نوع گیاه را شهرداری مشخص کند تا بلکه گیاهانی که آب زیاد مصرف میکنند کاشته نشوند. شهرداری باید به مردم آموزش بدهد و دید مردم را نسبت به فضای سبز ارتقا دهد. مردم باید بدانند که نباید درخت را قطع کنند و جایش گل بکارند. باید فرهنگ علاقه به محیطزیست را در آنها ایجاد کنیم تا خودشان برای گلکاری فضای سبزشان به گلفروشیها بروند اما خب اعتبارات کم است و باید برایش فکری کرد وگرنه ما طرحهایی داریم که میتوان حتی فضای سبز عمودی داشت یا روی دیوار محصور دور حیاط این کار را کرد.»
ظاهرا مقامات بعضی از شهرهای بزرگ ایران متوجه بحران شدهاند اما بهواقع از بین رفتن درختان شهری و کمبودن سرانه فضای سبز منازل مسکونی در کنار
پایین بودن سرانه فضای سبز شهری چه تبعاتی برای ساکنان یک شهر میتواند داشته باشد. این سوالی است که با کاظم نجاریون از فعالان بنام محیطزیست ایران درمیان گذاشتم.
وی معتقد است با افزایش جمعیت و ساخت آپارتمانهای بیشتر و از بین رفتن باغها و درختان اولین اثر منفیاش افزایش مصرف آب است. وقتی شهری دچار کمبود آب شود آن وقت دیگر چیزی برای آبیاری درختان باقیمانده هم نمیماند. وقتی مخصوصا در تابستانها بخواهیم به فضای سبز خانهمان آب دهیم فردایش اخطار میآید که مصرف آبتان زیاد است. از طرفی اخیرا مد شده که به جای درخت چمن میکارند و نهایتا درختچه و گل رز که البته آب بیشتری هم مصرف میکنند و در عین حال مانند درخت نمیتوانند اکسیژن تولید کنند. همین عدمتولید اکسیژن توسط درختانی که قطع شدهاند و جایشان را گلهای تزیینی یا سنگ گرفتهاند اثر منفی دوم آپارتمانسازیهای بیقاعده ما است. اثر منفی سوم آلودگی هوا است. درخت، هوا را تصفیه میکند اما وقتی تعدادش در شهرهایمان هر روز کمتر و کمتر میشود طبیعی است که دیگر درختی نمیماند که بخواهد هوا را تصفیه کند و در نتیجه روزبهروز بر آلودگی هوا افزون میشود. اثر منفی چهارمش گرم شدن زمین است. درخت، بر زمین سایه میافکند اما وقتی درختی نباشد سایهای هم نیست و زمین گرمتر میشود.»
وی با بیان این مطلب که دود این شیوه شهرنشینی و نابودی فضای سبز منازل مسکونی در نهایت به چشم همه ساکنان شهرها میرود، میگوید: «در کشورهای اروپایی و آمریکا من چنین وضعی را ندیدهام. در آنجا مناطقی را به آپارتمانهایی تخصیص میدهند که شاید حتی یکدرصد هم فضای سبز نداشته باشند اما مناطقی هم وجود دارند که کسی حق ساخت آپارتمان را در آنجا ندارد. در آن کشورها اگر یک فضای هزارمتری را بخواهید ساختمانسازی کنید فقط ٢٠٠ تا ٢٥٠ مترش را میتوانید خانه بسازید و مابقیاش باید فضای سبز باشد در حالی که اینجا ٦٠درصد زمین صرف آپارتمانسازی میشود و شاید ١٠درصد از آن ٤٠درصد صرف فضای سبز شود و مابقیاش پارکینگ و در ورودی و راهپله و انباری است. وقتی هم در آن ١٠درصد یک باغچه کوچک درست میکنند معمولا چمن و بوته رز است و نه درخت.»
میگویند یک هکتار فضای سبز در سال ٢٥٠٠ تا ٣٠٠٠ کیلوگرم اکسیژن تولید میکند. یعنی مقدار متوسط اکسیژن موردنیاز ١٠انسان در سال. میگویند بعضی از گیاهان موادی را در فضا منتشر میکنند که برخی از باکتریها، قارچها و تکسلولیها را از بین میبرد. میگویند گیاهان از طریق اکسیژنهکردن و رقیقکردن هوا آلودگی آن را کنترل میکنند و ذرات گردوغبار را کاهش میدهند. اسمشان را هم گذاشتهاند ریههای تنفسی شهر. میگویند اگر خانهای درخت زیاد داشته باشد دیگر صداهای آزاردهنده خیابان و کوچه به درون خانه راه نمییابد و گیاه بهعنوان عایق عمل میکند. گونههای گیاهی مخصوص جلوگیری از آلودگی صدا هم در تهران و شهرهایمان قبلا پر بودهاند. از افرا گرفته تا اقاقیا و چنار و سرو و کاج. میگویند گیاهان مانع فرسایش خاک میشوند. میگویند گیاهان میتوانند شرایط اقلیمی را کنترل کنند و مانع گرم و خشکشدن زمین شوند. میگویند اگر درختی بر خانهای سایه افکند دیگر گرما ساکنانش را اذیت نمیکند. یادتان هست آن روزهایی که خبری از کولر نبود و ساعتها زیر سایه درختان حیاط خانه مینشستیم و میخوابیدیم؟ میگویند درختان میتوانند مقابل بادهای زمستانی بایستند و اگر باشند اینقدر گاز برای گرمکردن خانههایمان مصرف نمیکنیم. میگویند درخت و گیاهان اصلا موجب زیبایی یک خانه میشوند و دیگر نیازی به طرحهای اجقوجق پستمدرنیستی نیست. همهچیز ساده و زیباست به شکل طبیعت و به رنگ سبز. میگویند اگر درخت باشد پرنده هست، کوچ فصلی هم هست، صدای زیبای سحرگاهیشان هم هست. چه کسی است که صدای بوق ممتد خودروها را به جای جیکجیک مستون پرستوها و نغمه خوشالحان چکاوک و بلبلها ترجیح دهد؟
نظر شما