سلامت نیوز: آمارهای فعالان و کارشناسان محیط زیست نشان میدهد که در دو ماه گذشته دستکم 10 هزار «غاز خاکستری» به فروش رفته است.
«محمدعلی الله قلی» کارشناس محیط زیست در گفتوگو با روزنامه ایران میگوید: «این عدد با استناد به تصاویر گرفته شده اعلام میشود.» به گفته الله قلی هر غاز بین 65 تا 80 هزار تومان به فروش میرسد. میانگین این عدد چیزی بیشتر از 70 هزار تومان میشود. اگر همین عدد رند در 10 هزار بال غاز خاکستری ضرب شود، نتیجه آن نشان میدهد که شکارچیان تنها از فروش یک گونه پرنده مهاجر سودی 700 میلیون تومانی به جیب زدهاند. الله قلی میگوید: «حداقل 10 گونه پرنده مهاجر در فریدونکنار صید و فروخته میشود.» او سود میلیونی شکار را مهمترین انگیزه شکارچیانی میداند که بدون هیچ واهمه در روز روشن و جلوی چشم محیط زیستیها به شکار و فروش پرندگان میپردازند.
قلمرو دامگاه دارها!
شالیزارهای شمال به پاییز که میرسند، اول «خوتکاهای مهاجر» در آنها لانه میکنند. بعد «سرسبز» و «چنگر»از راه میرسند و بعد میلیونها پرنده دیگر. میلیون پرندهای که هرسال بر شمار آنها افزوده میشود تا قتل عام این مهاجران جهانی یکی از پرسودترین بازارها را به شکارچیان شهرهای مختلفی که فریدونکنار وعده گاه آنهاست، هدیه کند. شکارچیانی که از استانهای شمالی هم فراتر میروند و از تهران و اصفهان هم در میان آنها دیده میشود. بازاری که یک سماک یا آنطور کهالله قلی میگوید «چوب زن» دارد که هر صبح قیمت پرندهها را مشخص میکند و هر پرندهای که شکار میشود از طریق او به بازار وارد میشود! به گفته این کارشناس محیط زیست، سماک بازار فریدونکنار بدون اینکه خود به صورت مستقیم نقشی در شکار پرندهها داشته باشد 10 تا 15 درصد کل سود ماجرا را به جیب میزند! او باغ پرندگان دارد! آنطور که خود ادعا میکند پرندگان بسیاری از باغ پرندگان کشور از جمله اصفهان را هم او تأمین میکند! شکار در فریدونکنار به حدی حاد است که مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری هم خود را به تالاب بینالمللی ازباران رسانده و از استاندار مازندران خواسته است تا جلوی ورود افراد سودجو و شکارچیان را به منطقه بگیرد! اما اینجا هرچند از سوی رسانهها به قلمرو آخرین پادشاه اولجایتو معروف است اما پادشاه یا پادشاهان سایه نشین ماجرا کسی دیگر است! پادشاه اولجایتو لقب آخرین درنای سیبری است که هرسال فریدونکنار را برای گذران زیستگاه زمستانی خود انتخاب میکند اما حالا به جای او، این دامگاه دارها هستند که در زیستگاه او پادشاهی میکنند. پادشاهانی که کار را به دیکتاتوری مطلق رساندهاند آنقدر که محیط بانان جرأت نزدیک شدن به هزاران تور هوایی آنها را ندارند وگرنه با چوب و چماق به جان محیط بانان میافتند. هرچند آنطور که سید احمد نبوی معاون بازرسی سازمان حفاظت از محیط زیست خبر میدهد کار از چوب و چماق هم گذشته است و پشت برخی از پرچینها و دامگاهها صیادان با تفنگ به انتظار محیط بانان نشستهاند. صیادانی که دور از دامگاهها هم افرادی را مأمور کردهاند تا هرکس به زمینهای آنها نزدیک شد به آنها خبر بدهند و تلاش خبرنگار ما هم برای ورود به دامگاهها بینتیجه ماند!: «نرو کتک میخوری.» او راست میگوید دامگاههادارها سابقه کتک زدن خبرنگار وعکاس را هم در پیشینه خود دارند. شاید آنطور که پورمحمدی میخواهد، بشود جلوی ورود افراد سودجو خارج از افراد محلی را گرفت اما دامگاههادارها خود صاحبان شالیزارهای منطقه هستند و این محیط بانان که اجازه ورود به اراضی کشاورزی آنها را ندارند! اراضی کشاورزی که محل فرود آمدن مهاجران جهانی بیخبر از دامی است که برای سفر بیبازگشت آنها پهن شده است! با وجود این توضیح و توجیه نبوی، سمنهای مردمی فعال در حوزه فریدونکنار را راضی نمیکند. محمدعلی الله قلی کارشناس محیط زیست میگوید: «سازمان حفاظت از محیط زیست این زیستگاه را به حال خود رها کرده است!» به اعتقاد او استانهای همجوار مازندران یعنی گلستان و گیلان توانستهاند شکار در زیستگاهها را ساماندهی کنند اما عملکرد محیط زیست مازندران باعث شده تا فریدونکنار حیاط خلوت شکارچیان سایر استانها شود. حالا عرصه بر شکارچیان استانهای همجوار که تنگ میشود، راه فریدونکنار را در پیش میگیرند تا از این خوان پرنعمت چیزی هم به آنها برسد. چیزی که البته به میلیاردها تومان میرسد. این عدد را معاون بازرسی سازمان حفاظت از محیط زیست هم تأیید میکند اما توصیف دیگری از ماجرا دارد: «شکار در فریدونکنار به یک حق مسلم برای مردم تبدیل شده و مقابله با آن به مقاومتهای اجتماعی منجر میشود.» به گفته الله قلی در استانهای همسایه دهها تور جمع شده و محیطبانان با ماشین و اسب وارد دامگاهها میشوند و بساط شکارهای غیر مجاز را جمع میکنند. همین مسأله به اعتقاد او باعث شده تا آمار شکار پرندگان در منطقه گمیشان، بندرگز، گلوگاه و... کاهش یابد. نبوی در پاسخ به این اعتراض هم میگوید: «به دلیل اینکه محیط بانان در شهر خود شناخته شده هستند، نمیتوانند به طور مستقیم وارد ماجرا شوند چون از طرف شکارچیان تهدید میشوند!»
چند درصد از پرندگان مهاجر شانس بازگشت دارند؟
در این میان تنها سؤال بیپاسخ سرنوشت نامعلوم پرندگان مهاجری است که از غرب آسیا و اروپا راه کشتزارها و شالیزارهای استانهای شمالی را گرفتهاند، سرنوشت چند درصد از این پرندگان پخته شدن در دیگ رستورانها و تابههای خانهها است؟ این سؤال هم پاسخ واضحی در پی ندارد. مشاهدات عینی نبوی، پرندگان مهاجر شکار شدهای را به تصویر میکشد که هنوز ردیابها روی پای آن باقی مانده است. ردیابی که مبدأ سفر را نشان میدهد، فنلاند. فنلاندیها او را تا زیستگاههای ازباران و سرخرود ردیابی کردهاند تا به یکباره به دام صیادی گرفتار میشود تا پس از پخته شدن مرغ شکم پری شود روی سفره یک محلی. این پرندگان براحتی و در روز روشن جلوی چشم همه فروخته میشوند! آمارهای تأیید شده نشان میدهد که تنها در چهار روز دست کم دو هزار غاز خاکستری در بازارهای این شهر ساحلی به فروش میرود. درصد بالایی از این پرندگان صید شده به سفارش رستورانها (چه در مازندران و چه رستورانهای شناخته شدهای در تهران) هر روز صبح به این بازار آورده میشوند و معامله میشوند.
دامگاهها
حتی اگر طرح 5 ساله ممنوع بودن شکار در حد حرف نمیماند و اجرایی میشد هم نمیتوانست پایانی بر ماجرای قتل عام پرندگان فریدونکنار باشد. آنطور که الله قلی میگوید شکارچیان این منطقه راهی کشندهتر از تفنگ یافتهاند. او میپرسد مگر با تفنگ در روز چند پرنده را میتوان شکار کرد؟ در نهایت 10 بال پرنده. اما دامگاه فرق دارد. دامگاهی که به گفته او در 20دقیقه دایر میشود تا در یک حرکت پرواز 500 پرنده مهاجر از پهنه آبی و گرفته فریدونکنار خط بزند. آنطور که او میگوید شکارچیان محلی به تازگی راه خام کردن پرندگان شکاری را نیز پیدا کردهاند. صدای پرندگان را از اینترنت دانلود و در دامگاه پخش میکنند. پرنده هم به هوای وجود سایر پرندگان وارد دامگاه میشود تا آخرین فصل زندگی او در زمستان فریدونکنار نوشته شود!
نظر شما