چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۰
کد خبر: 136723

فعالیت محیط زیستی از تك‌صدایی درآمده است

سلامت نیوز:قطعاجامعه مدنی برای رساندن صدای خود به گوش مردم و تبدیل دغدغه‌های خود به صدای عمومی،به ابزاروبازوی رسانه ای نیاز جدی دارد.در دهه اخیر،حوزه محیط زیست ایران و تشکل‌های فعال در آن به اعتراف مسئولین و تایید کارشناسان به خوبی توانسته هوشیاری وآگاهی جامعه نسبت به مسائل محیط‌زیستی را افزایش دهد. الهه موسوی،از روزنامه نگاران فعال حوزه محیط زیست است که بیش ازیک دهه سعی کرده در کار رسانه ای دغدغه‌های تشکل‌هاو مردم را به مسئولان و سازمان‌های مرتبط برساند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند به گفته خودش مصادیق زیادی می‌توان یافت که با همراهی رسانه‌ها و تشکل‌های غیردولتی، تصمیمات بزرگی از سوی دولت با چالش مواجه شده است. موسوی تجربه روزنامه نگاری خودرا از اواسط دهه هفتاد شروع کرده و بارسانه‌هایی همچون گلستان ایران، همشهری، اعتماد،شرق و... درحوزه‌های مختلف همکاری داشته است.گفت وگوی «قانون» با وی، به اهمیت رسانه درحوزه محیط زیست و فعالیت‌های مدنی در ایران می‌پردازد و به صورت تخصصی عملکرد تشکل‌های محیط زیستی را مورد بررسی قرار می‌دهد.


چرا از عرصه مدنی، حوزه محیط زیست را انتخاب کردید؟
من از نخستین روزهای کار روزنامه نگاری،به حوزه محیط زیست و مسائل جنگل علاقه داشتم. علاوه بر این بنده تحت تاثیر آموزه‌های دکتر محمدی گرگانی بودم که محیط زیست دراندیشه‌هایش بسیار جایگاه ویژه ای دارد. اما به یاددارم که در سال 79و 80 سیل دهشتناکی دراستان گلستان جاری شدو خسارات سنگینی به زندگی مردم  وارد کرد.این وقایع خیلی مورد توجهم واقع شد و رفتم و دیدم چه اتفاقات وحشتناکی افتاد،بعدکارشناسان اعلام کردند که دلیل آن تخریب جنگل‌های بالادست بوده،اینجا بود که انگیزه یافتم تا در این حوزه قلم بزنم و حقایق این مبحث را به مردم اطلاع بدهم.

احساس می‌کردم در ایران کمتر کسی نیز به این حوزه توجه می‌کند.البته بعدها که بیشتر در این حوزه کار کردم متوجه شدم که محیط زیست گستره بسیار بزرگ‌تری دارد وفقط جنگل نیست،هرچندجنگل یکی از مهم ترین بخش‌های آن است.


در حوزه محیط زیست گفته می‌شود که سازمان‌های غیردولتی بسیار موفق عمل کرده‌اند، فکر می‌کنید دلیل آن چیست؟
یک دلیل عمده این موضوع غیر سیاسی بودن این حوزه است،در واقع تا حدی سیاسی شده اما در مقایسه با حوزه‌های دیگر مثل زنان، مواد مخدر وکودکان کار،کمترسیاسی شده و دارای خطوط قرمز کمتری است. شما می‌دانید که ارتباط مستقیمی‌بین باز بودن فضای سیاسی و موفقیت تشکل‌هاوجود دارد.  سمن‌های محیط زیستی در ایران و به خصوص در دولت اصلاحات خیلی حمایت شدند،به خصوص شخص خانم ابتکار دیدروشنی دراین زمینه داردوکمک بسیاری کرده است.البته برخی منتقدین معتقدند که تشکل‌های محیط زیستی در دوران اصلاحات هم سیاسی شدندوبه جای رشد کیفی رشد کمی‌داشته اند.

 مثالی از موفقیت‌های این تشکل‌ها بیان می‌کنید؟
من ترجیح می‌دهم مثال جزیره آشوراده را بیان کنم.ما در این مورد،قدرت تشکل‌های غیردولتی را دیدیم که یک حرکت بسیار مثبتی صورت گرفت وتوانست حساسیت مردم و مسئولان رادرسطح بالایی به این موضوع متمرکز کند.البته باید بگویم که دراین موضوع موافقین و مخالفین طرح گردشگری هردو دارای اشتباهات و خطای دید هستند و درهردو طرف بعضا اغراق‌هایی می‌شود و نگاه‌های درستی وجود ندارد.

*خبر دارید که اخیرا با اعتراضات صورت گرفته در مورد احداث جاده در جنگل ابر،این منطقه هم با تصویب دولت، منطقه محافظت شده شناخته

شد. در مورد موضوع جنگل ابر هم آیا این موضع و قدرت تشکل‌های غیردولتی موثر بود؟
البته موضوع جنگل ابر کمی‌متفاوت بود،چرا که درزمان دولت احمدی نژاد روی موضوع آن کار رسانه‌ای قوی‌ای صورت گرفت. این منطقه دارای مشکلات و موانع غیرمحیط زیستی بود،برای همین علاوه بر نقش تشکل‌هاعوامل بسیار دیگر نیز در آن دخیل بودند.بایدبگویم که درموضوع جنگل ابر نقش رسانه‌ها در آگاهی رسانی و جلب توجهات بسیارپررنگ بود و علاوه بر آن خود مجلس هم باهمکاری‌هایش با مخالفین و سازمان محیط زیست نقش پررنگی ایفا کرد.در کل می‌توان دراین موضوع هم نقش تشکل‌های غیردولتی به خصوص تشکل‌های استان سمنان را بسیار موثر دانست.

 شما به عنوان فعال رسانه،هم با مسئولین دولتی ارتباط دارید و هم با فعالان مدنی.درک کلی دولت و مسئولین نسبت به جایگاه تشکل‌های غیردولتی به خصوص در حوزه محیط‌زیستی چگونه است؟ شاید شما نقش و دیدگاه کسی مثل دکتر ابتکار را جدا کنید، اما می‌خواهم بدانم دیدگاه مدیران میانی و حکمرانان محلی در این باره چگونه است؟
قطعا تعدادی از مدیران میانی و استانی نگاه ویژه و شایسته ای به تشکل‌هابه عنوان صدای مردم ندارند. ولی به نظرم در این حوزه رویکرد خود دولت یازدهم بسیار مهم است که عبارت است از اهمیت دادن به تشکل‌هابه عنوان نهادهای مستقلی که از مردم هستند. طبیعتا سطح و پتانسیل دولت یازدهم هم محدود است و لذا نمی‌توان انتظار داشت که مدیران یک شهرستان هم مانندراس سازمان و شخص خانم ابتکار و دکتر روحانی یا مدیران کل فکرکنند.به طور کلی نبایدناامید شدچرا که نسبت به گذشته فضا به صورت کلی عوض شده است.درهشت سال دولت گذشته،فضا برای تشکل‌هاو حتی تشکل‌های زیست محیطی بسیار امنیتی شده بود.


      این عامل چگونه فعالیت تشکل‌های زیست محیطی را تحت تاثیر قرار داد؟
من برای شما از سال 85 مثال می‌آورم.وقتی که دولت تصویب کرد که در استان گلستان کارخانه پتروشیمی‌احداث شود،مافعالان محیط زیستی نسبت به عواقب زیست محیطی آن اعتراض داشتیم. برای همین با فعالان جامعه مدنی تماس گرفتیم تا در تجمع و فعالیت‌های اعتراضی و صدور بیانیه، فعال تر حاضر شوند.اما خیلی ازآنها به دلیل فشار‌ها و فضای امنیتی پرهیز می‌کردند.یامثلا درسال 87،وقتی دستور داده شد که احداث جاده درپارک ملی ادامه یابد بسیاری ازفعالان مخالف این طرح می‌ترسیدند که در تجمعات حاضر شوند،نهایتا تعدادی از فعالان از تهران به استان آمدند و اعتراض کردند.در مقایسه با آن زمان می‌توان گفت که امروز رویکرد دولت کاملا متفاوت است وتصمیم گیران بالادستی واصلی معتقد به مشارکت مردم هستند،اما درسطوح استانی و پایین تراین نگرش هنوز جا نیفتاده است.در تصدیق بهبود فضای امنیتی بایدبگویم،خود بنده امروز درجایگاه مشاور یک مدیر دولتی هستم،اما هویت روزنامه نگاری مستقل خود را حفظ کرده ام و بارها مطالبی نوشتم وتیترهایی در انتقاد به سیاست‌های دولت زده ام، اما یک بار هم از جانب مدیران محیط‌زیست مورد مواخذه قرار نگرفته ام.
  

مراوده و تعامل مدیران حوزه محیط زیست با تشکل‌ها چگونه است؟
امروز تعامل NGOها با دولت بسیار متفاوت از سال‌های گذشته است.فضا باز است،لذا بستگی دارد که کدام تشکل‌ها خودشان برای ارتباط پیشقدم می‌شوندو انگیزه برای ایجاد ارتباط دارند.به طور مثال،در همین استان گلستان 7 یا 8 تشکل فعال محیط زیستی حاضر هستند.پس می‌توان گفت که دربرای کسی بسته نیست. خود ادارات هم امکانات وخدماتی دراختیار تشکل‌ها می‌گذارندوفضا ازحالت تک صدایی در آمده است.
  

بد نیست در اینجا نگاهی انتقادی داشته باشیم به فضای یأس و رخوت در تشکل‌ها. چقدر این فضای رکود و رخوت را ناشی از ضعف تشکل‌هاو فعالان مدنی می‌دانید؟
درست می‌گویید،خیلی ازتشکل‌هادیگر انگیزه فعالیت ندارند.بسیاری از آنها البته حق دارند،عصر طلایی جامعه مدنی را پشت سر گذاشته ایم و تمام شده است. اگر به عقب برگردیم، زمانی بود که مردم برای خواندن تیتر نشریات و مطالعه رسانه‌ها مقابل دکه‌ها مشتاقانه صف می‌بستندوپیگیر بودند،اما امروز متاسفانه حتی خود فعالان جامعه مدنی ماهم حتی روزنامه نمی‌خوانند.البته درکل این فضا طبیعی است چرا که سال‌هاشرایط خاص سیاسی و امنیتی درکشورحاکم شده بود و تشکل‌های مدنی هنوز از حالت انجمادی بیرون نیامده اند .
 

مسئولیت خود تشکل‌هاامروز برای شکستن این فضا چیست؟
تشکل‌ها باید ضعف یأس و ترس راکنار بگذارندو به دولت جدید اعتماد کنند.درنتیجه فشارهای سال‌های قبل، خیلی ازتشکل‌ها ازهم پاشیدندوشکسته شدند.اما برخی از این تشکل‌هاهم همچنان قوی و پایدار ماندند.من فکر می‌کنم تشکل‌هایی که هنوز نفس می‌کشند فضای مناسبی برای رشد دارند و دولت هم قدم‌های خوبی برداشته است.به طورمثال دربحث آشوراده خیلی نقد ازسوی تشکل‌ها مطرح شد اما فعالان محیط زیستی یک‌بار هم مورد شکایت دولت قرار نگرفتند،امری که در زمان دولت نهم و دهم بسیار رایج بود. پس تشکل‌هانباید ناامید شوند،بایددوباره بیایندوهزینه تغییرفضارا به جان بخرند.
 

در حوزه تصمیم سازی و سیاستگذاری تشکل‌هاعلاقه دارند خیلی فعال باشند. آیا مثالی از موفقیت تشکل‌هادر تغییر تصمیم دولت دارید؟
باز هم آشوراده در این زمینه مثال خوبیست.ببینیدکسانی که قصد جذب سرمایه گذاری و توسعه گردشگری درآشوراده را از زمان دولت خاتمی‌داشتند همگی دارای نیت خیر بودندو برای توسعه استان تلاش داشتند. اما از مسائلی که مورد نقد تشکل‌های محیط‌زیستی بود عدم توجه به استانداردهای محیط زیستی در توسعه مناطق بود. حال درهمان زمان و بعدها درمبحث جاده ابر،تشکل‌هاتوانستند مصداق‌هایی از قدرت خود را نشان دهندوبا فشارواصرارحرف‌های خود را مطرح کنند.


*آیا در سازمان‌های محلی و شهرداری‌ها و مدیریت شهری هم تشکل‌های محیط زیستی تاثیری داشته و دارند؟
تا حدودی. چرا که بیشتر نقش آنها درحوزه پروژه‌های بزرگ و ملی بوده است.به صورت کلی تعامل و ارتباط تشکل‌های محیط زیستی به نهادشهرداری و شورای شهرضعیف تراست.البته اخیرا چند تشکل با شورای شهر وارد تعاملاتی شده اند که امیدوارم خروجی مناسبی برای توسعه پایدار شهری باشد.


   راه و مکانیزم معمول تشکل‌ها برای فشار به دولت و تغییر سیاست‌ها چیست؟
بیشتر تشکل‌ها از راه برگزاری تجمعات و صدور بیانیه دغدغه‌های خود را مطرح می‌کنند.  ارتباط با رسانه‌ها و استفاده از بازوی رسانه ای همیشه در ایران برای تشکل‌ها به خصوص در حوزه محیط زیستی موثر بوده است.یعنی اگر بیانیه‌ها و اخبار تشکل‌ها در رسانه‌ها وروزنامه‌ها چاپ نشود،تاثیر بزرگی نخواهد داشت. به یاد دارم که نهادهای قضایی و بازرسی به خوبی این اخبار را رصد  و به بسیاری از آنها رسیدگی می‌کردند.به عنوان مثال من خودم یک بارمطلبی را در یک نشریه محلی استان گلستان منتشر کردم، چند روز بعد طی تماسی ازنهادی قضایی به من خبر دادندکه مطلبم درباره یک کارخانه باعث شد پرونده آن کارخانه مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد.


   نقش لابی گری و مذاکره فعالان مدنی باسیاستگذاران ونهادهای تصمیم گیر چگونه بوده است؟
متاسفانه این ارتباط بسیارضعیف بوده است.به خصوص در موردمجلس ونمایندگان فعلی ازآنجا که بیشتر آنها در مقابل تشکل‌هاو صدای آنها قرار داشته‌اند،این تعامل شکل جدی نگرفته است.هرچند اخیرا کمیسیون‌های مجلس وفراکسیون محیط زیست تحرکات بسیارمثبتی رابه نفع منابع ملی انجام داده اند که پیگیری پرونده‌های زمین خواری از آن جمله است.


   درباره نگاه خود تشکل‌ها نسبت به دولت هم توضیحی بدهید.
تعدادی از تشکل‌ها کاملا مایوس و گوشه نشین هستند، تعدادی هم بااحتیاط برخورد می‌کنند و معتقدند زود است تا اعتماد کنیم، اما بخش سوم آنهایی هستند که واردشده اند و فعالیت می‌کنند و اتفاقا همین‌ها می‌توانند الگوهایی برای دو دسته اول باشند.به عنوان مثال در هفته هوای پاک امسال، اداره کل محیط‌زیست برگزاری و تصمیم گیری درمورد برنامه‌های خود را به تشکل‌ها سپرد، همین باعث شد تا فضا از حالت نمادین خارج شدو یک پدیده کم نظیر اتفاق افتادو این موضوع درگستره وسیعی در مدارس به خوبی اجرا شد.همین مشارکت مردمی‌و مدنی باعث شد برنامه روزهوای پاک به یک برنامه مستمر تبدیل شود.


  سطح انگیزه و دانش فعالان مدنی را نسبت به جامعه و فعالیت مدنی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به غیرازبرخی استان‌ها،درسایراستان‌هاهنوزفعالان تشکل‌ها نمی‌دانندکار غیردولتی چیست.ما باید کار توانمندسازی تشکل‌های مدنی راپیگیری کنیم.تشکل‌هادر واقع هم از قدرت اثرگذاری خود بی‌خبرند و هم نمی‌دانند چه فعالیتی بایدداشته باشند.کجابایدفعالانه حضور یابندوچطور باید مطالبه خود را مطرح کنند.باید اطلاعات و قدرت دانش و آگاهی خود رانسبت به موضوعی که درآن فعال هستندبالاببرند تا بتوانند اثرگذار و مطالبه محور باشند.


  ارزیابی شما از استقبال و پذیرش عمومی‌از فعالیت تشکل‌هادر حوزه محیط زیستی چگونه است؟
معمولا برنامه‌های محیط زیستی بااستقبال بزرگی ازسوی مردم مواجه می‌شوند.به طور مثال،چند روز پیش در شهرستان گنبددربرنامه بزرگداشتی برای دکتر بسکی که در عرصه زیست محیطی شهرت خاصی دارند،شرکت کردیم.شاهد بودیم که تعدادبسیاری از مردم همراه با هدایا و دسته‌گل‌های فراوان با اشتیاق در این برنامه حاضر بودند، به شرط اینکه تشکل‌ها  واقعا نیازها و ضرورت‌های زندگی مردم و جامعه را درک کنند، به خود مردم یادآوری کنند و همان‌ها را ازدولت‌ها بخواهند.مردم اگر ببینند مسائل مهم سلامت زندگی‌شان مطرح می‌شود استقبال می‌کنند.


  به نظر می‌رسد فضای فعالیت تشکل‌ها تا حد زیادی به سلیقه مدیران حاکم بر می‌گردد. به طور مثال اگر فردا تغییری در دولت  صورت بگیرد آیا به نظر شما امکان بسته شدن مجدد درها برای فعالیت تشکل‌هاوجود دارد؟
فضا ممکن است محدود شود،امادیگر امکان بسته شدن آن وجود ندارد.ممکن است دولت حمایت سیستماتیک ازجامعه مدنی نکند،اما نمی‌تواند تشکل‌هارا کاملا ببندد.الان نیز دولتمردان،کم کم در حال کاهش سختی‌ها و موانع کارتشکل‌هادر حوزه قانون و مقررات هستند.به طور مثال راه‌هایی باز شده که تشکل‌های غیردولتی بتوانند به عنوان مدعی‌العموم وارد شده و ازحقوق مردم درحوزه محیط زیستی دفاع کنند؛ مثلا بتوانندازیک کارخانه آلاینده شکایت کنندیادرباره یک طرح نادرست، شکواییه تنظیم کنند. در مجموع اوضاع در حوزه فعالیت مدنی محیط زیستی بسیار امیدوار کننده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha