مجلهای خانوادگی هم عكس بزرگی از او را با عنوان بیمار +HIV موفق چاپ كرده بود. قرار گذاشتیم از او با اسم مهرداد نام ببریم. مهرداد34سال دارد، به چند هنر تسلط پیدا كرده و الان یكی از قدیمیترین اعضای باشگاه یاران مثبت محسوب میشود. او و همسرش هر دو پیش از ازدواج مبتلا به ایدز بودهاند و همین بیماری هم باعث آشناییشان شده است.
* چطور شد كه گرفتار ایدز شدی؟
سال 79 بود. توی یك پادگان در كرمانشاه خدمت میكردم. چند تا از سربازها كه با هم دوست بودیم میخواستند خالكوبی كنند. یك خالكوب خیلی ماهر هم آمده بود. برای هر كس یك نقش انداخت. من هم وسوسه شدم و خواستم طرح سر یك عقاب را روی شانهام خالكوبی كند. از یك طرف همه را خالكوبی كرد. نمیدانم سوزنش آلوده بود یا كسی از سربازها ایدز داشت ولی من از همان راه ایدز گرفتم.
* چطور متوجه شدی؟
حدود یك ماه گذشته بود كه سرما خوردم. تمام علائم شبیه سرماخوردگی بود ولی هرچه میگذشت خوب نمیشدم؛ تا 3ماه طول كشید. بدنم قوی بود و قبلا پیش نیامده بود كه سرما خوردگیام آنقدر طول بكشد. دكترها هم چیزی نمیدانستند. كمكم شك كردم كه شاید بیماری خاصی گرفته باشم. وقتی كه برای مرخصی آمده بودم رفتم مركز انتقال خون و آزمایش دادم. روزی كه رفتم نتیجه را بگیرم مادرم هم آمده بود. برگه را دادند و دیدم جلوی HIV علامت مثبت خورده است.
* خانوادهات از تو حمایت میكردند؟
اگر بیمار مبتلا به ایدز از طرف خانواده خود طرد شود نمیتواند در مقابل مشكلات اجتماعی مقاومت كند. خانوادهام وقتی فهمیدند بیمار شدهام به دنبال درمان و كمك كردن بودند.
* خودت درباره ایدز چه فكری میكردی؟ اطلاعی از این بیماری داشتی؟
به خاطر تبلیغات نادرستی كه دیده بودم فكر میكردم زیاد زنده نمیمانم. خانوادهام هم چیزی از روشهای انتقال بیماری نمیدانستند. به چند دكتر مراجعه كردیم و بعد هم رفتیم مركز بهداشت غرب تهران؛ آنجا بود كه واقعیت بیماران +HIV را دیدم. كسانی بودند. كه 6سال، 10سال یا 12سال با ایدز زندگی كرده بودند میگفتند میشود 20سال با این بیماری زندگی كرد. برای من كه پیش خودم خیال میكردم حداكثر یك ماه زنده میمانم خیلی امیدوار كننده بود.
* خیلی از مردم، برخوردهای بدی با كسی دارند كه بیماریاش را اعلام كند. حتما تو هم با این برخوردها مواجه شدهای؟
بله. یك بار برای كار اداری پیش یك مدیر بلندپایه رفته بودم؛ كیف دستیام را روی میزش گذاشته بودم و داشتم مدارك را نشان میدادم. به محض اینكه فهمید ایدز دارم گفت كیفت را بردار و عقب بایست؛ یا اینكه در همین بیمارستان با یكی از مراجعان صحبت میكردم. مثل دو تا آدم عادی ایستاده بودیم و درباره بخشهای مختلف حرف میزدیم كه صحبت به مركز تحقیقات ایدز رسید. گفت میگویند اینجا چند نفر هستند كه ایدز دارند. وقتی گفتم كه خودم هم مبتلا هستم عقب عقب رفت و گفت نمیخواهم نفست به من بخورد. از این قبیل اتفاقات برای ما میافتد.
* بدترین برخوردی كه دیدهای چه بوده است؟
پیش یك دكتر متخصص رفته بودم. مشكل تنفسی داشتم. داشت معاینه میكرد و با گوشی به صدای نفس كشیدنم گوش میداد. فكر كردم پزشك باید از وضعیت بیمارش اطلاع درستی داشته باشد. گفتم كه ایدز دارم. وحشت كرد و داد زد كه شماها برای چی دنبال درمان هستید؟ شما كه جامعه را آلوده میكنید همان كه بمیرید بهتر است.
* چه كار كردی؟
چه كاری میتوانستم بكنم؟ از اتاقش آمدم بیرون. آنقدر سر و صدا راه انداخت كه همه فهمیدند.
* الان اگر پیش دكتر دیگری بروی بازهم میگویی كه ایدز داری؟
بله، باز هم بیماری خودم را اعلام میكنم. واكنش غلط مردم نباید مانع رفتار درست ما باشد.
*زندگی خودت بعد از بیماری چه تغییری كرد؟
مهمترین تاثیری كه ایدز روی زندگی من گذاشت این بود كه قدر لحظههایی را كه میگذرد بیشتر میدانم. قبلا چیزهایی از موسیقی میدانستم ولی بعد از بیماری در دورههای عالی موسیقی شركت كردم و الان نواختن حرفهای تار، سه تار و گیتار را یاد گرفتهام. خطاطی، طراحی، نقاشی، منبت كاری، معرق و هنرهایی را كه به آنها علاقه داشتم به طور جدی دنبال كردم. هنر هم باعث شد كه زندگی بهتری داشته باشم. به عنوان آموزشگر به مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و حتی مراكز دانشگاهی میروم. بیماریام را اعلام میكنم و تلاش میكنم سطح آگاهی جوانها را بیشتر كنم .
* از همدورهایهای سربازی كه با هم خالكوبی كردهاید خبری داری؟
نه، اصلا نمیدانم از آن جمع چند نفر آلوده بودند یا آلوده شدند یا الان در چه وضعیتی هستند.
جایی برای مثبتها
زمانی كه نام ایدز تازه در ایران شنیده میشد این بیماری را مخصوص جوامع غربی و نشانهای از انحراف اخلاقی و جنسی معرفی میكردند. شاید آن زمان كسی فكر نمیكرد كه ایدز روزی به ایران هم خواهد رسید و انگ اتهام اخلاقی برای این بیماران كنترل آن را مشكلتر خواهد كرد. باشگاه یاران مثبت سازمانی مردمنهاد است كه در حوزه كمكرسانی به بیماران + HIV و آموزش شهروندان فعالیت میكند.
فرنگیس فروزش یكی از اعضای این باشگاه میگوید: «اتهام اخلاقی باعث چند برابر شدن مشكلات روحی بیماران میشود، الگوی اصلی انتقال ایدز در كشور ما اعتیاد تزریقی است و بیشتر مبتلایان براثر استفاده از سرنگ مشترك به ایدز دچار میشوند و این اتفاق در زندانها و محل تجمع افراد كارتنخواب بیشتر تكرار میشود. یكی از روشهای كنترل بیماری توزیع سرنگ است، اما در جاییكه بعضاً حتی وجود اعتیاد تزریقی هم پذیرفته نمیشود چطور میتوان از این روش استفاده كرد.»
فروزش میگوید: «بیشتر مشكلات بیماران+ HIV ناشی از نا آگاهی عمومی جامعه است. میدانید كه بیماری ایدز در معاشرتهای روزمره انتقال پیدا نمیكند. و بیمار+ HIV میتواند در یك محیط كاری مشغول به حرفهای باشد، اما اغلب مردم از نزدیك شدن به چنین بیماری وحشت دارند. بدترین مواردی كه داشتیم كودكان + HIV بودند كه از مدارس اخراج شدند.» بنابه محاسبات بینالمللی در ایران بین 70 تا 80 هزار مبتلا به ایدز وجود دارد كه مشخصات
18 هزار نفر از آنها در دستگاههای درمانی ثبتشده است. باشگاه یاران مثبت كه از سال 85 كار خود را آغاز كرده است تاكنون موفق به جذب 200 بیمار شده كه تنها 20 نفر از آنها زن هستند.
كسانی كه تصور میكنند لمسكردن یا نفس بیمار مبتلا به ایدز باعث انتقال بیماری میشود شاید ندانند كه در كشور ما خانوادههایی وجود دارند كه در آنها یكی از اعضای خانواده مبتلا به ایدز است و تا بهحال هیچكس دیگری از او ویروس HIV را نگرفته است؛ حتی زن و شوهرهایی كه با وجود ابتلای یكی از آنها به ایدز همچنان به زندگی خود ادامه میدهند. شماره تلفنهای 66593030 و 66581517 در باشگاه یاران مثبت پاسخگوی شهروندان تهرانی درباره این بیماری خواهد بود.
اول مایل نبود درباره ایدز صحبت كند. چند وقت قبل از تلویزیون آمده بودند و باوجود اینكه قول دادند تصویر و صدایش را تغییر دهند اما همه را پخش كردند.
نظر شما