سلامت نیوز:فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست یک سؤال دیگر هم دارند با سدی چون سیوند که هیچ آبی پشت سر خود ندارد و بختگان را هم به ورطه نابودی کشانده، نسخه انجیرستان استهبان را هم در هم پیچیده میخواهند چه کار کنند؟ سدی که در میان هشدارها و مخالفتهای شدید کارشناسان، فعالان و اهالی رسانه حوزه محیط زیست توسط رئیس دولت دهم افتتاح شد.
سدسازی، حفر چاههای عمیق و کشاورزی سنتی، نسخه منابع آبی شیراز را پیچیده است. خشکسالی و از بین رفتن طبیعت در استان فارس تنها به شیراز محدود نمیشود اما این شهر پرآوازه میتواند مشت نمونه خروار باشد! شیرازی که طبیعتاش کمترین شباهت را به آنچه حافظ تصویر کرده است دارد و خیلی از شهری که سعدی درباره آن سروده، دور است! استانی که دشت «ارژن» آن در انتظار یک قطره آب میسوزد! ارژن آخرین نقطهای بود که آخرین شیر ایرانی را به چشم دید. اما انقراض شیر ایرانی تنها از دست داده او نیست. این منطقه حفاظت شده سالهاست به سوگ دریاچه ارژن نشسته است! بختگان و پریشان آن شوربخت و پریشان در آستانه نابودی کامل قرار دارد با وجود این برخی از کشاورزان آن همچنان «برنج» میکارند تا این سؤال پیش بیاید که چه باید کرد تا ارزش آب در سرزمین خشک و نیمه خشکی چون ایران واقعی شود و مردم کویری بدانند که کویر جایی برای کشت و برداشت برنج نیست.
مهرزاد بوستانی مدیراداره کل منابع طبیعی فارس اعتقاد دارد: «اگر مردم در استان جایگاه آبخیردازی و آبخوانداری را رعایت میکردند تا 40 میلیون متر مکعب ذخیرهسازی آب داشتیم.»
آن وضع بیمثالی که حضرت حافظ به آن افتخار میکرد، حالا جای خود را به شهری آرام، رنجور و در حال خشک شدن داده است. قبای سبز درختانی که روزگاری کوههای شیراز را در برگرفته بود کهنه مندرسی است در دست خشکسالی که همهاش به شرایط جوی جهان باز نمیگردد. آنطور که یکی از کارشناسان منابع طبیعی شیراز به خبرنگار ما میگوید حفر چاههای عمیق برای زمینهای کشاورزی چنان شیره زمین را بلعیده که ریشه همه درختان روی کوهها را خشک کرده است. کشاورزانی که حالا برداشت محصولشان آنقدر کم است که به سمت کشت در زمینهای ملی و زیر اشکوب جنگلهای منطقه رفته و همه رشتههای کارشناسان منابع طبیعی را پنبه کردهاند. ریشه درختان جان به در برده از کاهش سفرههای زیرزمینی آب توسط کارشناسان سنگ چینی شده تا بتوان رطوبت پای درخت را نگه داشت اما کشاورزان سنگ ریزهها را کنار زدهاند و زیر درخت به کاشت گندم و جو پرداختهاند. بوستانی میگوید:< اقتصادی کردن منابع طبیعی را در دستور کار داریم! به گفته مهرزاد بوستانی مدیراداره کل منابع طبیعی استان فارس 45 درصد از اقتصاد مردم استان فارس به کشاورزی (زارعت-باغ)، دام، طیور و آبزیان وابسته است.»
کشت گیاهان جایگزین یکی از برنامههای سازمان منابع طبیعی در استان فارس است. امینپور معاون جنگلهای خارج شمال هم روی جایگزینی و اصلاح گونههای قابل کشت تأکید میکند و به خبرنگار ما میگوید چرا وقتی که میشود گندم را ارزانتر از داخل، از خارج وارد کرد، آب را صرف کشت گندم میکنیم!»
همیشه پای سدسازان در میان است!
سدسازیها پرونده منابع طبیعی و محیط زیست استان فارس را بسته است هرچند بوستانی مدیراداره کل منابع محیط طبیعی فارس ترجیح میدهد وارد این موضوع نشود، اما خشک شدن دریاچه بختگان، پیامد ساخت سد سیوند بود. سدی که امروز هیچ آبی در مخزن آن نیست. اکنون این سؤال تکراری بیپاسخ بسیاری از فعالان حوزه محیط زیست و میراث فرهنگی را آزار میدهد که سدسازیها در مناطق خشک و کویری از جمله استان فارس با چه توجیهی انجام گرفته و میگیرد؟ بوستانی میگوید: «ذخیرههای زیرزمینی را باید تقویت کنیم و به جای سدهای مصنوعی به سمت سدهای طبیعی برویم.» اما سدسازی همچنان ادامه دارد.
فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست یک سؤال دیگر هم دارند با سدی چون سیوند که هیچ آبی پشت سر خود ندارد و بختگان را هم به ورطه نابودی کشانده، نسخه انجیرستان استهبان را هم در هم پیچیده میخواهند چه کار کنند؟ سدی که در میان هشدارها و مخالفتهای شدید کارشناسان، فعالان و اهالی رسانه حوزه محیط زیست توسط رئیس دولت دهم افتتاح شد. این سؤال از معاون استانداری فارس هم بیپاسخ میماند با وجود این او شرایط تالابهای استان فارس را بسیار نامطلوب توصیف میکند. تالابهایی که اگر نجات نیابند چنان اقلیم استان فارس و شهر شیراز را که حافظ از آن به «خال رخ هفت کشور» تعبیر میکند که کوچکترین شباهتی به آنچه او و سعدی توصیف میکنند نخواهد داشت!
بوستانی درباره چگونگی اقتصادی کردن جنگلها برای کشاورزان و جنگل نشینها هم به خبرنگار ما میگوید: «حفاظت از عرصههای جنگلی یک سوی ماجرا است و یک روی سکه هم فقر جنگل نشینان است که باعث تخریب جنگل شده است. تصرفات افراد سودجو هم از جمله تهدیدهای دیگر جنگل است.» به اعتقاد بوستانی برخورد با افراد سودجو که روشن است اما آنچه منابع طبیعی فارس را به خود مشغول داشته کاهش فقر و کاهش تخریب جنگل ناشی از فقر، توسط کشاورزان است. به گفته او کشاورزان و جنگل نشینان باید درآمدی داشته باشند. او روی کشت گونههای گیاهی و بومی هم تأکید میکند.
به گفته بوستانی باید گونههای بومی و سازگار با کم آبی شناسایی شوند. او سنجد، زرشک، سماق را از گونههای بومی میداند که باعث نگهداشت آب میشود. او جنگل کاری با گونههای مثمر را از جمله تجربههای موفق فارس میداند و از انجیرستان استهبان به عنوان یک نمونه یاد میکند. البته برخلاف او مسئولان سازمان محیط زیست از جمله اسماعیل کهرم مشاور این سازمان اعتقاد دارند که خشکسالیهای سال اخیر باعث شده اهالی استهبان به سمت آبیاری دستی درختان دیم بروند. چیزی که هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی از آن به عنوان روش غرقابی یاد میکند که باعث رشد آفت در باغهای انجیر شده است اما بوستانی این موضوع را قبول ندارد. او همچنین قطع درختان بادام را در زمینهای ملی و کاشت درخت انجیر به جای آن توسط بومیان منطقه استهبان هم تکذیب میکند. بوستانی کاشت درخت انجیر خشک، بادام شیرین و گل محمدی را از دیگر کشتهای جایگزین استان میداند که باعث ذخیره باقی مانده آب در دل خاک استان فارس میشود. به گفته او در بخش «نی ریز» سالهاست که روی گیاهان دارویی مثل آنغوزه و باریجه سرمایهگذاری شده و جواب گرفته اند!
آخرین امید
نرگسزارهای کازرون آنجا که به روستای «جره» میرسد، آخرین امید روستاییانی میشود که بیکاری در خانه همه آنها را زده و کنگر خورده است و لنگر انداخته! آسمان با آنها سرگرانی میکند و خشکسالی دفتر کشت و برداشت را بسته، حالا نه سیب زمینی ای برای برداشت دارند و نه پیازی! البته آنها همچنان چشم به آسمان دارند و منتظر که به خاطر دل آنها، ببارد! یکی از زنان جوان روستا میگوید اگر تا 10 روز دیگر نبارد و گندمهایی که کاشتهاند سر از خاک بیرون نیاورند، همه چیز از بین میرود! خیلی از مردان روستا راهی «سفری برای یک لقمه حلال» شدهاند. مردانی که البته خیلی از آنها دست خالی برمی گردند. کازرون از یک سو قصه به بوشهر میبرد و از سوی دیگر دامن به شیراز میکشاند! آنطور که زنان دلنگران میگویند برخی از مردان روستا کارمندند و برخی از آنها برای کارگری در طرحهای راه سازی، پل سازی، جوشکاری، لوله کشی، برق و... به عسلویه میروند اما کارفرماها معمولاً پولی ندارند که مزد آنها را پرداخت کنند!
کرشمههای نرگس
تا سال گذشته هر وقت زندگی به فصل بهمن ماه میرسید و نرگسزارهای جره، طبیعت را مست رایحه خویش میکرد، به مزایده گذاشته میشدند تا آنطور که یکی از زنان روستا میگوید هرکس پول بیشتری پرداخت میکرد، نرگسزار به او میرسید. این مسأله را بانویی میگوید که سال گذشته همسرش 40 میلیون تومان برای نرگسهای روستا داده بود. چیدن گلها را هم اعضای خانواده به عهده میگرفتند. بنابراین همه چیز به یک خانواده میرسید.
اما امینپور معاون مرکز جنگلهای خارج از شمال سازمان جنگلها میگوید: این سازمان امسال به دهیاری روستا پیشنهاد داد که مدیریت نرگسزارها را خود به عهده بگیرد تا شرایط کار برای همه روستائیان در دشت نرگس به وجود بیاید. برای همین است که کوچک و بزرگ و زن و مرد روستا امسال برای چیدن نرگسهایی آمدهاند که کرشمه شان نسبت به سال گذشته بیشتر شده و کمتر رخ نشان میدهند. همه چیز هم به بیآبی و خشکسالی
برمیگردد.
آنطور که یکی از مردان روستا تعریف میکند امسال نرگسزارها توسط دهیاری روستا دستی آبیاری شدهاند و آن نرگسهایی که دی و بهمن امسال ممر درآمد روستاییان شده طفیلی وجود همین قطره آبی است که به آنها رسیده اما باز هم به اندازه پارسال نشده است! اهالی روستا البته هنوز نمیدانند که برای هر روز نرگس چینی 30 هزار تومان میگیرند یا 40 هزار تومان. پولی که در 30 تا40 روزی که به قول حافظ «نرگس مست نوازش کن، مردمداری میکند» به آنها میرسد! همین جاست که سر درد دل روستاییان باز میشود تا هرکس سفره دلش را لا به لای دشتی از نرگس پهن کند و از سفره بیرنگ خانهاش بگوید.
دامن چین چین آبیاش لای نرگسها به دست باد افتاده است! لباس محلی او وچند زن دیگر روستا زیبایی نرگس زارها را چند برابر کرده است! دو دختر لیسانسیه دارد که یکی بهداشت خوانده و یکی مدیریت، هر دو هم بیکارند. دغدغه همه روستا بیکاری جوانان است. برادر رئیس شورای روستاها به «ایران» میگوید: «در روستای جره بیش از هرکسی دختران تحصیلکرده لیسانس و فوق لیسانس بیکار دارند.» دورتر از جایی زنان و مردان جرهای در حال چیدن نرگسها هستند، بخشی حصار کشیده شده از نرگسزارها، محلی برای بازدید گردشگرانی است که این فصل سال را غنمیت میشمارند خود را به بوی نرگسهای کازرون میسپارند! تا این سؤال پیش بیاید که آیا گردشگران میتوانند طلسم بیکاری را در جره بشکنند؟ گردشگرانی که برای دیدن نرگسهایی میآیند که زمستان بیبرگ و بار را به سخره میگیرند؛ چنان طبیعت را سرمست رایحه خود میکنند که گمان میبری این رایحه تا ابدالدهر ابدی است! جرهای که فقط لباسهای محلی آنها میتواند یکی از جاذبههای گردشگری باشد. اما الان روستا برای دو اتوبوس گردشگری که از بوشهر و شیراز به جره آمده بودند چه دارد؟ هیچ! تنها دو سرویس بهداشتی که به گفته بومیها آن را از رئیس شورا دارند. بدون شک جای صنایع دستی روستا خالی است. صنایع دستی که میتواند زنان روستا را هم به خود مشغول کند! جایی برای اقامت که ماندگاری مسافر از چند ساعت بیشتر شود و چه بهتر از بومگردی و اقامت در کلبههای روستایی که زنی کدبانو با غذای محلی از مسافر پذیرایی کند!
دورتر از گردشگران که در میان نرگسزارهای جره میروند و میآیند و سرمت از عطر زندگی میشوند، نرگس شهلای شیراز چشم مشتریان که گل شیراز تا تهران را تهیه میکنند گرفته است! نرگسی که البته به خارج از کشور هم صادر میشود و یکی از مرغوبترین نرگسهای موجود در کشور است! هر کیلو گل نرگس بین 25 تا 30 هزار تومان فروخته میشود. آنطور که یکی از جوانان روستا میگوید بین 100 تا 110میلیون درآمد این دشت است. البته عدد 80 تا100 میلیون هم شنیده میشود! کازرون یک دشت نرگسزار دیگرهم دارد. شیراز هم 2 دشت دارد.
آنطور که مسئولان منابع طبیعی فارس میگویند یکی از برنامههای آنها برای کشت جایگزین گسترش نرگسزارهاست! قصه به اینجا که میرسد ازدل نرگسزارهای جره بیرون میزنیم! مادری دلنگران تا دم ماشین ما را دنبال میکند و سرخ از شرم میگوید: «اگر در تهران کاری برای پسرم پیدا کردی، حتماً زنگ بزن.» چند تأکید میکند. یادآوری میکند که ثواب دارد! بچه یتیم است. پسرش لیسانس دارد و بیکار است مثل خیلی از دخترها و پسرهای جوان روستای جره! سرزمین عطرهای جاودانه. روستایی نزدیک به بوشهر! بوشهر قطب انرژی ایران!
خداوندا نگهدار از زوالش
حرم شاهچراغ شیراز آرام است. جمعیت روان میآید، میایستد، راز میگوید و میرود. اما بیرون ازحرم آنچه در بن چشمان مسافران و زائران شهر چون میخی داغ فرو میرود، وجود کودکان کاری است که دست به دامان حافظ راز شدهاند و میخواهند با «فروش فال» زندگی فردای نامعلوم خود را بسازند. فال فروشهای ورودی حافظیه هم توی چشم میزنند. چهرههای پرچروک و دندانهای ریخته! چهره دیگری از شیراز را به تصویر میکشد. چهرهای غریب و دور از ذهن! شیراز یکی از شناخته شدهترین شهرهای ایران در جهان است.
این شهر به همراه اصفهان نگین گردشگری کشورند. دیدن کودک کار در یکی از شناخته شدهترین شهرهای کشور درجهان چه تصویری از این را به گردشگرانی که برای دیدن تخت جمشید راه شیراز میگیرند میدهد، تخت جمشیدی که در مدیریت دولت گذشته چنان ضربه خورده که هنوز هم قد راست نکرده است و بدون شک بدون کودکان کار هم میتواند تصویر ذهنی گردشگران فرهنگی را که از کشورهای دیگر برای دیدن شیراز میآیند از تخت جمشید را خط بیندازد!
نظر شما