در خوزستان و جنوب عراق الا ماشاالله دی‌اكسید‌كربن هست. اگر گیاهی نمی‌روید علتش سازه‌های بتنی عظیمی است به نام «سد» كه آب را از فرمول فتوسنتز حذف كرده است. اگرچه «آب مایه حیات است و بدون آن ادامه زندگی ممكن نیست»، ولی «هوا پیش شرط حیات است و بدون آن زندگی آغاز نمی‌شود». پس اگر می‌خواهید آسمان آبی را به خوزستان برگردانید سدها را باز كنید و گرنه همه شما و فرزندانتان در این اقیانوس معلق خاك به‌تدریج خفه می‌شوید. این «بلا» فقط مختص خوزستان نیست، آذربایجان و فارس و اراك و كرمان و خراسان و سیستان درد مشتركی دارند.

اقیانوسی از خاک معلق سراسر کشور را تهدید می‌کند

سلامت نیوز:در خوزستان و جنوب عراق الا ماشاالله دی‌اكسید‌كربن هست. اگر گیاهی نمی‌روید علتش سازه‌های بتنی عظیمی است به نام «سد» كه آب را از فرمول فتوسنتز حذف كرده است. اگرچه «آب مایه حیات است و بدون آن ادامه زندگی ممكن نیست»، ولی «هوا پیش شرط حیات است و بدون آن زندگی آغاز نمی‌شود». پس اگر می‌خواهید آسمان آبی را به خوزستان برگردانید سدها را باز كنید و گرنه همه شما و فرزندانتان در این اقیانوس معلق خاك به‌تدریج خفه می‌شوید. این «بلا» فقط مختص خوزستان نیست، آذربایجان و فارس و اراك و كرمان و خراسان و سیستان درد مشتركی دارند.

به گزارش سلامت نیوز، دکتر حسین آخانی پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران در همشهری آنلاین نوشت: «به خاک سیاه نشاندن» اصطلاحی است که در زبان فارسی برای کسی به‌کار می‌رود که در مصیبتی بزرگ همه زندگی‌اش را از دست داده است.

 امروز مردم خوزستان، آذربایجان و سیستان به خاكی بدتر از سیاه نشانده شده‌اند؛ خاك زرد و قهوه‌ای. این خاك نه تنها برسرشان، كه بر نفسشان، بر خانه و كاشانه‌شان، بر آسمان‌شان، برگیاه‌شان و بر احشام‌شان نشسته است. میلیون‌ها انسان و موجودی كه در اقیانوسی از خاك معلق نفس‌شان به شماره افتاده است.

اینكه این ریزگردها از كجا می‌آیند كسی به درستی نمی‌داند، شاید هم نمی‌خواهد بداند. چون دانستن حقیقت، بار سنگینی از مسئولیت به دوش انسان می‌گذارد و پاسخگویی به آن، پرهزینه است. تردیدی نیست كه بخش قابل توجهی از این ریزگردها از عراق می‌آیند اما گفتن اینكه چنددرصد آنها از عراق می‌آیند و چنددرصد آنها از داخل منشأ می‌گیرد كار آسانی نیست و مقالات علمی منتشره نیز به درستی پاسخ این سؤال‌ها را مشخص نكرده‌اند.

انجام پژوهش دقیق علمی هم پول می‌خواهد و هم محقق. در ایران كسی به پژوهش‌های پایه پول نمی‌دهد و كسی هم علاقه ندارد منشأ این ریزگردها به درستی مشخص شود. با وجود آنكه میلیاردها تومان بودجه مبارزه با ریزگردها تصویب شده است و حتی تشكیلاتی در سازمان حفاظت محیظ‌زیست برای آن به‌وجود آمده است، هنوز گردانندگان این تشكیلات نتایج دقیق علمی را ارائه نكرده‌اند كه در مجلات تخصصی منتشر شده باشد و بتوان به آنها اعتماد كرد (حداقل «نگارنده» جز چند مقاله مبهم كار جدی را ندیده است). البته من انتظاری ندارم از پروژه‌هایی كه در اختیار سازمان حفاظت محیط‌زیست است كار علمی دندان‌گیری به‌دست‌ آید. اگر چنین بود كه محیط‌زیست ما اینگونه خاك بر سر نبود.

    سدسازی متهم اصلی

به همین دلیل می‌خواهم به نتایج مشاهدات میدانی خود در خوزستان و مطالعه میكروسكوپی یك نمونه ریزگرد استناد كنم. در این مطالعات به‌طور مشخص به این نتیجه رسیدم كه منشأ ریزگردهای خوزستان تالابی است و نه بیابانی. این حجم ریزگرد به‌دلیل كوچك بودن فقط از محیط‌های رسوبی بلند می‌شود و نه از محیط‌های بیابانی با ذرات درشت. در جنوب خوزستان و جنوب عراق تالاب‌های وسیعی وجود داشت كه بزرگ‌ترین آنها هورالعظیم و هورالهویزه و شادگان است كه سرجمع حدود یك‌میلیون هكتار وسعت دارند. بخش اعظم این دو تالاب بزرگ و صدها تالاب كوچك‌تر در اثر سد‌سازی‌، گسترش زمین‌های كشاورزی و همچنین به‌خاطر اجرای پروژه‌های حفاری نفت به عمد خشك شدند.

بی‌تعارف، اغلب این سدها توسط ایران ساخته شد، اگر چه سهم قابل توجهی از آنها در رود فرات به تركیه و سوریه و عراق برمی‌گردد. اینكه ما بتوانیم سدهایی كه تركیه، سوریه و عراق روی فرات بسته‌اند را باز كنیم، به احتمال قوی امكان‌پذیر نیست. ما زورمان به افغانستان نرسید تا حقابه هامون را بگیریم، پس تالاب هورالعظیم با آبی كه در اختیار ما نیست پر نخواهد شد.

ما اگر می‌خواهیم از شر این ریزگردها خلاص شویم باید سهم آب‌خودمان را به این تالاب‌ها بدهیم. چرا كه «احتمالا» اختیار سدهایی كه ما در غرب كشور زده‌ایم در اختیار دولت ایران است. نگارنده ترجیح داده است از كلمه «احتمالا» استفاده كند، چون به واقع معتقدم كه اختیار این سدها، حتی در اختیار دولت هم نیست. این سدها طی یك موج عظیم سد‌سازی‌ در ایران درست شده‌اند و غول‌های عظیم سدسازی سودهای بسیار كلانی از این پروژه‌ها نصیبشان شده است. اراده‌های بسیار قوی سیاسی و به‌خصوص نمایندگان مجلس و استانداری‌ها در پشت ساخت این پروژه‌ها بوده و هستند. شاید در این كشور هیچ نهادی قدرت آن را نداشته باشد حتی یكی از این سدها را بردارد. چون حذف یك سد معادل، بی‌توجیه شدن به پرصفرترین رقم بودجه عمرانی كشور است.

شاید ذكر یك مثال در مورد سدهای كوچك بد نباشد. شهر اراك یكی از آلوده‌ترین شهرهای كشور است كه از 2مشكل بزرگ رنج می‌برد؛ یكی كارخانه‌های آلوده‌كننده و دیگری ریزگردهای تالاب خشك شده میقان. برای متخصصان و حتی مسئولین استان مشخص است كه برداشتن سد دینه كبود و چند سد كوچك كه توسط جهاد سازندگی در مسیر رودخانه‌ای كه به تالاب می‌ریزد و بستن كارخانه سولفات سدیم می‌تواند این تالاب را نجات دهد و بخشی از مصیبت‌های مردم اراك را كم كند. ولی تلاش چندین ساله فعالان و متخصصان بی‌نتیجه مانده است، چون هنوز آنهایی كه در ساخت این سدها نقش داشته‌اند در استان پست و مقام دارند و حذف این سدها را معادل حذف گذشته خود می‌دانند و بستن كارخانه سولفات سدیم- با وجود خواست استاندار خوش فكر سابق- كه به اونت وزارت كشور رفته است- هم میسر نشد.

حال چگونه می‌توان امید داشت، سدهایی كه با بودجه‌های چند صد و حتی چند هزار میلیاردی درست شده است برداشته شوند. این معادله در مورد سدهای مرزی به‌مراتب پیچیده‌تر است.من نه از باب آنكه كسی به حرفم گوش دهد- كه مدت‌ها امیدی به آن ندارم- صرفا از باب وظیفه و ثبت در تاریخ برای چندمین بار تكرار می‌كنم كه تنها راه خشكاندن ریشه بخش مهمی از ریزگردها، پركردن «همه تالاب‌هایی» است كه آبشان از ایران منشأ می‌گیرد و زنده كردن شبكه رودخانه‌ای غرب كشور است.

حتی كلید زنده شدن جنگل‌های در حال اضمحلال بلوط غرب به زنده شدن شریان‌های حیاتی زاگرس، یعنی رودخانه‌ها، بستگی دارد. این مستلزم برداشتن حداقل 50 درصد سدهایی است كه در این سال‌ها ساخته شده است.ما اگر این 50درصد سد را برداریم، رقم برداشت 85 درصدی منابع آب‌های تجدید‌شونده (طبق گفته دكتر كلانتری، وزیر سابق كشاورزی و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه) در زاگرس كاهش می‌یابد و این جراحی سنگینی است كه حتی یك روز غفلت در آن، شمار روزهای پایانی تمدن 7000 ساله را كمتر می‌كند.

فقط به كسانی كه پشت درهای بسته ساعت‌ها بحث و گفت‌وگو می‌كنند و آخرش هم به نتیجه نمی‌رسند تاكید می‌كنم كه مالچ‌پاشی در عراق و یا حرف‌های غیرعلمی از این دست كه بروید آنجا گیاه بكارید، بذر بپاشید و یا تالاب‌ها را با شن و ماسه پر كنید طنزهایی است كه بیشتر از زبان پیرمردی با مزه ‌برای لبخند نوه‌هایش بیان می‌شود. در جهان گیاهی كشف نشده است كه بدون آب بروید؛ چون در فرمول فتوسنتز «آب» و «دی‌اكسید‌كربن» با هم لازم است.

در خوزستان و جنوب عراق الا ماشاالله دی‌اكسید‌كربن هست. اگر گیاهی نمی‌روید علتش سازه‌های بتنی عظیمی است به نام «سد» كه آب را از فرمول فتوسنتز حذف كرده است. اگرچه «آب مایه حیات است و بدون آن ادامه زندگی ممكن نیست»، ولی «هوا پیش شرط حیات است و بدون آن زندگی آغاز نمی‌شود». پس اگر می‌خواهید آسمان آبی را به خوزستان برگردانید سدها را باز كنید و گرنه همه شما و فرزندانتان در این اقیانوس معلق خاك به‌تدریج خفه می‌شوید. این «بلا» فقط مختص خوزستان نیست، آذربایجان و فارس و اراك و كرمان و خراسان و سیستان درد مشتركی دارند.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha