دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۳

بر اساس آمار موجود، سالانه ۱۵۵ هزار طلاق در کشور ثبت می‌شود که ۶۰ درصد افرادی که طلاق می‌گیرند، زنان کمتر از ۳۰ سال هستند.

سلامت نیوز:بر اساس آمار موجود، سالانه ۱۵۵ هزار طلاق در کشور ثبت می‌شود که ۶۰ درصد افرادی که طلاق می‌گیرند، زنان کمتر از ۳۰ سال هستند. 

دکترکاظم فروتن، رئیس کلینیک سلامت خانواده در خصوص افزایش طلاق در زوجهای جوان می‌گوید: ما نباید به آمارهایی که توسط مراکز رسمی در باره رشد طلاق ارایه می‌شود بسنده کنیم، زیرا همسرانی را می‌بینیم که به دلیل معذوریت خانوادگی، اعتبار اجتماعی و حفظ وجهه خود ترجیح می‌دهند تنها زیر یک سقف با هم همخانه باشند. این افراد در آمار طلاق ثبت نمی‌شوند، اما وجود دارند. در واقع میزان طلاق عاطفی در جامعه نیز قابل تأمل است. 

  نیمی از طلاقها در 5 سال اول رخ می‌دهددکتر فروتن در گفت‌وگو با قدس آنلاین، با اشاره به اینکه بنابر آمارهای موجود بیش از ۵۰ درصد طلاقهای امروزی در ۵ سال اول زندگی مشترک رخ می‌دهد، می‌افزاید: همان‌گونه که شرایط زندگی‌های خانوادگی با گذشته متفاوت است، دلایل طلاقها نیز تغییر کرده است. چنانکه یکی از دلایل طلاق در جامعه امروزی بی‌توجهی به نظر و تجربه بزرگتر‌ها و حتی دیدگاه‌های مشاوران است. در حالی که یک دختر و پسر امروزی که از شرایط مطلوب اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی برخوردار هستند و از هر لحاظ هم تأیید می‌شوند، می‌توانند به عنوان همکلاسی و همکار و یا خویشاوند روابط مناسبی داشته باشند، اما تا چه حد می‌توان تضمین کرد این افراد به عنوان همسر در کنار هم شادکام و موفق باشند؟ این مساله را باید مشاوران پیش از ازدواج با بررسی‌ها و آزمونهای خود مشخص کنند.  

اول ازدواج بعد عاشقی!به گفته این مشاوره خانواده، باید روند منطقی و معقول انتخاب همسر توسط افراد طی شود. نخستین مرحله انتخاب همسر باید به دل نشستن طرف مقابل باشد. سپس تحقیق و بعد ازدواج و درخاتمه عاشق شدن. اما ‌گاه افراد این روند را تغییر می‌دهند و پیش از شناخت و تحقیق ادعای دلبستگی دارند، چنانکه دیگر امکان شناخت فراهم نمی‌شود و یا بسیار سطحی است؛ از این رو بدون هیچ پیش آگاهی از واقعیتهای ازدواج به خانه بخت می‌روند. بسیاری از طلاقهای ما از انتخابها در  ازدواجها آغاز می‌شود. ازدواج در ذات خود مطلوب است، اما وقتی در این انتخاب، هم سنخ بودن افراد مورد غفلت قرار بگیرد، تأثیر منفی دارد.  ما چقدر مناسب هم هستیم؟دکتر فروتن ادامه می‌دهد: مورد دیگر که در ازدواج جوانان به روشنی دیده می‌شود، این است که همه جوانها می‌خواهند طرف مقابل آنها بهترین باشد. تاکید بر بهترین‌ها قابل تأمل است، اما باید پذیرفت بهترین و مطلوب‌ترین همسر وجود خارجی ندارد! زیرا هر فردی نقاط ضعف و قوتی دارد و فردی که عالی باشد را نمی‌توان یافت. بنابراین پیش از توجه به طرف مقابل و شرایط او باید از خودمان بپرسیم ما خودمان تا چه حد شرایط یک همسر شایسته و دلخواه را داریم؟ توانمندی‌های ما برای تشکیل یک زندگی مشترک موفق تا چه حد مناسب است؟ این تفکر منطقی درباره ازدواج است، درحالی که بسیاری از افراد سعی می‌کنند در زندگی مشترک، طرف مقابل را تغییر دهند. 

 آگاهی؛ شاه کلید موفقیت شهلا حدادی کار‌شناس روان‌شناسی نیز بر «آگاهی» به عنوان شاه کلید زندگی موفق همسری تاکید می‌کند و می‌گوید: هر رفتاری که ما انجام می‌دهیم به دنبال آن هستیم که نیاز‌هایمان را بر آورده کنیم. به باور روان‌شناسان بخصوص در حوزه «واقعیت درمانی» مهمترین نیازهای بشری عبارت است از نیاز به بقا، عشق و تعلق خاطر، تامین استقلال و آزادی، نیاز به خودشکوفایی و رشد و تایید و تحسین. در ذهن ما نیز فضایی است که شرایط را مقایسه می‌کند، یعنی ما آنچه را که می‌خواهیم با آنچه به دست می‌آوریم مقایسه کرده و در صورت اینکه نزدیک به هم باشند و توازنی حاکم باشد احساس رضایت می‌کنیم و هرقدر این توازن به هم بخورد، ناکامی در ما تشدید می‌شود. در ازدواج هم چنین است.افراد برای تامین نیازهای خود از رفتاری به عنوان ازدواج بهره‌مند می‌شوند، اما از آنجا که آگاهی کافی برای بروز رفتارهای مناسب و ارتباط سازنده ندارند، دچار ناکامی می‌شوند. اینجاست که واکنش دیگری به عنوان «رغبت به طلاق» شکل می‌گیرد. 

 همسران به نیازهای هم توجه کنندوی اضافه می‌کند: هرقدر آگاهی بیشتر باشد، توانمندی‌ها بیشتر می‌شود، اما آگاهی افراد در جامعه بخصوص ازدواج بسیار اندک است. حتی بیشتر افراد نسبت به نیازهای خود آگاهی کافی ندارند. بدین ترتیب حتی اگر طلاق بگیرند در ازدواجهای دیگر خود نیز موفق نمی‌شوند، زیرا چالش عمده که ضعف آگاهی بوده رفع نشده و تنها به پاک کردن صورت مساله اکتفا شده است.دکتر فروتن نیز با تأکید بر عنصر دانایی و توانایی در ازدواج موفق می‌گوید: وقتی افراد بخصوص زنها برای دوام ازدواج سراغ تعیین مهریه‌های سنگین می‌روند پیامش این است که ما می‌دانیم ممکن است در ازدواج شکست بخوریم پس نیاز به پشتوانه داریم. بنابراین به جای تأکید بر شناخت بر مهریه بالا تکیه کردیم. درحالی که اگر بدون تحقیق و شناخت مؤثر ازدواج صورت بگیرد و به شکست بینجامد آیا مهریه ۱۰۰ میلیون سکه‌ای را اگر در ترازویی در برابر بدبختی و گرفتاری قراردهیم، ارزش دارد و ما خوشبخت می‌شویم؟! 

 نقش ماهواره در فروپاشی خانواده‌هادکتر فروتن می‌افزاید: از دیگر دلایل عمده طلاق‌ها، نا‌آشنایی و نبود شناخت از نیاز‌ها  و ویژگی‌های طرف مقابل است. در حالی که زن و مرد جهان متفاوتی دارند. بنابراین باید سعی کنند جهان خود را به یکدیگر نزدیک کنند.این مشاور خانواده ادامه می‌دهد: یکی از دلایل مؤثر در فروپاشی خانواده‌ها ماهواره است؛ زیرا در برنامه‌های آن حریمها شکسته می‌شود و رفتارهای ناپسند و سخیف به عنوان ارزش نشان داده می‌شود. مساله دیگر که به بانوان تاکید می‌کنم اینکه در روابط و برنامه‌های خود تفاوت بین زن و مرد را جدی بگیرند، زیرا شیوه ارتباطی این دو جنس با یکدیگر متفاوت است، چنانکه اغلب زنان با گوش خود عاشق می‌شوند و مردان با چشم خود. بدین ترتیب وقتی زنان با همسر خود ماهواره تماشا می‌کنند نمی‌دانند این تصویر واحد تأثیر متفاوتی برآنها خواهد داشت که می‌تواند بر زندگی آنها اثر مخرب داشته باشد.دکتر فروتن تاکید می‌کند: به باور من مسایل اقتصادی و دخالت اطرافیان نمی‌تواند زندگی دو همسر را که دلداده هم هستند تباه کند. زمانی یک ازدواج به بن بست می‌رسد که همسران ازچالشهای ناچیز غافل شوند و مدیریت نداشته باشند. ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم خانواده طرفین نقشی در روابط همسران نداشته باشند، اما باید این نقشها و جایگاه‌ها مشخص و مدیریت شود. 

 طلاقهای نا‌بجا و بجابراساس تحقیقات حوزه پیشگیری از طلاق، در صورت مشاوره و حمایت از همسران، ۹۰ درصد طلاقها اتفاق نمی‌افتد.دکتر فروتن با اشاره به نقش والدین در شکست ازدواجها می‌گوید: تردیدی نیست که امروز قبح طلاق شکسته شده است، اما والدین نیز دراین زمینه بی‌تاثیر نیستند، زیرا بسیاری از آنها دانش وکفایت عروس و داماد داری ندارند. زیرا ممکن است در هر زندگی اختلاف سلیقه و برخورد وجود داشته باشد، اما قابل رفع است. در حالی که برخی والدین با بروز ناسازگاری در همسران جوان بر طلاق آنها تاکید می‌کنند. آنها به تنها چیزی که نمی‌اندیشند زندگی فرزندشان پس از طلاق است. آنها براحتی می‌گویند: خدا را شکر که راحت شدی! اما نمی‌دانند عمر این راحتی بسیار کوتاه است و بعد از طلاق هر دو طرف فشار شدید روانی و عاطفی را تجربه خواهند کرد. وی ادامه می‌دهد: اگر مشاوره پیش از ازدواج «لازم» است، مشاوره در روند ازدواج و زندگی مشترک را «واجب» می‌دانم، زیرا مشکلاتی وجود دارد که اغلب نادیده می‌گیریم، ولی اهمیت بسزایی در دوام و سلامت زندگی ما دارد. بنابراین اگر به توصیه مشاوران، ادامه زندگی مشترک مناسب نبود، باید طلاق را انتخاب کرد.منبع:قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha