سلامت نیوز:اگر سیستمهای قضایی بخواهند غرامت این اتفاق را محاسبه کنند، آیا سازوکار درستی وجود دارد و همه این غرامتها را میبینند؟؛ غرامت هزینههای درمان، غرامت دردها، رنجهای روانی و مشکلات اجتماعی، از دست دادن شانس ازدواج، ناتوانی در ایفای نقشهای خود، و...
نشست «اسیدپاشی؛ واکنشها و راهکارها» با حضور دکتر سپیده امیدواری؛ روانپزشک، عضو هیئت علمی دانشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی، دکتر محمود شهابی؛ جامعهشناس و محقق مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر سعید معیدفر؛ جامعهشناس و دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر محمد فرجیها؛ استادیار گروه کیفری و جرمشناسی دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرس، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به همت مؤسسه رحمان و انجمن علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهرخانه، در ابتدای این نشست، سپیده امیدواری مباحث خود را تحت عنوان «اسیدپاشی، ماهیت، پیامدها و راهکارها» مطرح کرد. وی بیان داشت: لازم است پژوهشگران از رشتههای مختلف به اسیدپاشی توجه داشته باشند تا به سیاستگذاران و اجراکنندگان سیاستها کمک کنند که براساس اصول و شواهد علمی به مسئله بپردازند و بتوانند پاسخ مقتضی را از کار بگیرند. ما به جای آنکه این مشکل را انکار کنیم، باید از جهات مختلف به آن نگاه کنیم. اسیدپاشی زیرمجموعه ارتکاب به جنایت طبقهبندی میشود و یکی از بدترین جنایتهاست. این امر یک اقدام عامدانه است و معمولاً لحظهای و ناشی از عصبانیت نیست، بلکه مجرم باید برای آن برنامهریزی داشته باشد.
اسیدپاشی شکلی از تروریسم جنسیتی است
وی با بیان اینکه اسیدپاشی میتواند روی هر دو جنس اتفاق بیفتد، خاطرنشان کرد: با این وجود، این خشونت مانند خشونتهای خانگی، بیشتر بر زنان اعمال میشود. برخی هم آن را شکلی از تروریسم جنسیتی میدانند. معمولاً هدف کسی که این کار را انجام میدهد، قتل طرف مقابل نیست، بلکه کاری بدتر از قتل انجام میدهد و آن اینکه قربانی برای همیشه زجر بکشد. این کار معمولاً به قصد تنبیهکردن و انتقامگیری انجام میشود؛ مثلاً وقتی خواستگاری صورت گرفته و جواب رد داده شده یا احساس نفرت و حسادت و این تصور که همسرم به من خیانت میکند. در نتیجه مجرم به وسیله اسیدپاشی ظاهر وحشتناکی به آن زن میدهد تا اصولاً کسی نخواهد سراغ او برود و نتواند او را دوست داشته باشد. گاهی هم به دلیل اختلافات مالی این اتفاق میافتد.
امیدواری با طرح این پرسش که آیا ارتباطی بین این نوع از اعمال خشونت و سلامت روان وجود دارد و کسی که مرتکب این کار میشود، آیا لزوماً یک بیمار روانی است؟، اظهار داشت: خیر، این تصور که اکثر مبتلایان به بیماریهای روانی، خطرناک و خشن هستند، یک برداشت اشتباه است. وقتی علایم جنون فعال وجود داشته باشد، خطر بروز خشونت افزایش پیدا میکند. از سوی دیگر، اگر کسی بیماری روانی داشته باشد و مرتکب اسیدپاشی شود، صرف ابتلا به بیماری روانی، نمیتواند دال بر این باشد که فرد از جرمی که مرتکب شده است، مبرا شود. اینکه در لحظه ارتکاب جرم دارای اراده بود یا خیر، مهم است؛ وگرنه یک نفر میتواند اسکیزوفرنی هم داشته باشد، اما به خاطر قتلی که انجام داده است، مجازات شود.
دلایل وقوع اسیدپاشی
این روانپزشک در رابطه با علل وقوع اسیدپاشی خاطرنشان کرد: این علل میتواند از عوامل فردی و موقعیتی تا جامعه را دربرگیرد. در جامعهای که مردسالار است و نابرابری جنسیتی در آن وجود دارد و همچنین در جوامعی که سطح خشونت بالاست و مشکلات فرهنگی و تبعیض جنسیتی و انحطاط اخلاقی وجود دارد، اسیدپاشی بیشتر اتفاق میافتد. همچنین، جامعهای که سلامت معنوی آن کاهش پیدا کرده است، برای حل مشکل خود، به جای گفتگو و استفاده از روشهای مسالمتآمیز، سراغ اسیدپاشی میرود. چرا اینها برای حل مشکلات خود سراغ قانون نمیروند؟ آیا در سیستم قضایی مشکلی وجود دارد و به این نتیجه رسیدهاند که عدالت اجرا نمیشود و سعی میکنند خودشان این کار را انجام دهند؟!
وی بیان داشت: از سوی دیگر، اسید یک سلاح در دسترس و ارزان است. اگر در جامعهای، پلیس و سیستم قضایی ضعیف و ناسالم باشد، احتمال وقوع این اتفاق بیشتر است. اگر کسانیکه مرتکب این کار شدند، تنبیه نشوند، این مسئله راه را برای ارتکاب جرم توسط افراد دیگر هم باز میکند. اگر اقدام قوی در این خصوص اتفاق نیفتد، دامنه این اتفاق گستردهتر خواهد شد و مردان روی مردان و زنان روی مردان هم اسید میپاشند.
امیدواری خاطرنشان کرد: تم شایع اسیدپاشی روی زنی اتفاق میافتد که پای خود را از نقش شایع جنسیتی فرمانبرداربودن خود فراتر گذاشته است و حالا باید این زن را سر جای خود نشاند. در جوامعی که زن ملک مرد شمرده میشود، خشونت علیه او چرا مجاز شمرده نشود؟!
این روانپزشک عنوان داشت: سازمان جهانی بهداشت میگوید ما هیچ تخمین درستی درخصوص موارد اسیدپاشی در سطح بینالمللی نداریم، اما در برخی کشورها مثل افغانستان، بنگلادش، کامبوج، چین، هند، جامائیکا، نیجریه و ... این مسئله شایعتر است. ما دلمان نمیخواهد اسم ایران هم به این فهرست بینالمللی اضافه شود. مواردی که ثبت میشود قله کوه یخ است و سیستم ثبت این اتفاق را نداریم و در نتیجه آماری هم نداریم. مواردی که در روزنامهها درج میشود و سراغ پلیس میروند، مگر چند درصد را تشکیل میدهد؟ً در خود پلیس و سیستم قضایی هم آیا سازوکاری برای ثبت و آمارگیری در این خصوص وجود دارد یا خیر؟؛ بنابراین، در همه کشورها موارد شناختهشده اسیدپاشی، کمتر از موارد وقوع است.
80 درصد قربانیان اسیدپاشی زن و 40 درصد از آنها زیر 18 سال هستند
عضو هیئت علمی دانشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی با اشاره به یکی از تحقیقات انجامشده در خصوص اسیدپاشی در سطح جهانی، گفت: در یکی از گزارشها گفتند 80 درصد قربانیان اسیدپاشی زن و 40 درصد از آنها زیر 18 سال بودند. تا قبل از 1999 تعداد کمی از کشورها در این خصوص حرف میزدند تا اینکه یک NGO در بریتانیا تشکیل شد و پس از آن بنیادهای دیگری تشکیل شدند که این قضیه را در دستور کار سیاستگذاران قرار داد. بستر رخداد اسیدپاشی متفاوت است و گاهی به شکل کودکآزاری و گاهی همسرآزاری و خشونت خانگی مشاهده میشود. گاهی دیگرانی مانند خواستگار یا دوستپسری که زن نمیخواهد ارتباطش را با او ادامه دهد یا گاهی دیگرانی که کلیتر هستند؛ مثلاً زنی از عرف سرپیچی میکند و اصولی که من به آن معتقد هستم را زیر پا میگذارد، بنابراین باید تنبیه شود.
امیدواری افزود: در سال 2009 دختری 15 ساله در یکی از کشورها به وسیله والدینش مورد اسیدپاشی قرار گرفت؛ چون وقتی در خیابان با خانوادهاش راه میرفت پسری با موتور از خیابان رد میشود و این دختر برمیگردد و او را نگاه میکند. همین مسئله باعث میشود والدینش روی او اسید بپاشند و دو روز بعد هم میمیرد. در زمینه همسرآزاری هم در کشورهایی که زن استقلال مالی ندارد، بسیاری از اوقات به وسیله شوهر مورد اسیدپاشی قرار گرفته و با او زندگی میکند؛ چون کسی را ندارد و مجبور است هر روز مجرم را با چشم خودش میبیند و او را تحمل کند. یکی از قربانیان در یکی از کشورهای این تحقیق جهانی میگفت هنوز با شوهرم که این کار را انجام داده، زندگی میکنم و هر روز که از سرکار برمیگردد، مرا کتک میزند. قبل از اینکه روی من اسید بپاشد، گاهی با او مقابله میکردم، اما از وقتی این کار را کرده است، تسلیم محض هستم.
اثرات اسیدپاشی روی زندگی قربانی و خانواده او
وی در رابطه با اثرات اسیدپاشی اظهار داشت: بیشتر اثرات اسیدپاشی روی زندگی قربانی است. خانواده قربانی هم آسیب میبینند و عموماً دچار ازهمگسیختگی میشوند. از سوی دیگر، این افراد تبدیل به بیمارانی مزمن میشوند و هر وقت بیمار مزمنی در خانواده وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به افسردگی در افراد خانواده بالا میرود. همچنین، اسیدپاشی بر دیگر زنان هم اثر میگذارد و آنها هم احساس تهدید میکنند که نکند این اتفاق برای آنها نیز رخ دهد. اسیدپاشی یک پیام گستردهتر هم دارد. وقتی فردی این کار را انجام میدهد، حاکمیت جامعه را زیر سؤال میبرد و تفسیری ارایه میدهد از اینکه حاکمیت چقدر بیکفایت است که زنی که در خیابان راه میرود، انقدر امنیت ندارد و برای او این اتفاق میافتد.
امیدواری در ادامه گفت: اسیدپاشی بر سلامت جسمی، روانی و معنوی قربانیان اثر میگذارد. به خصوص وقتی علل اسیدپاشی به دلیل قرائتهایی باشد که از یک دین یا مذهب یا اعتقاد، صورت گرفته است؛ مثلاً اینکه طبق سیستم اعتقادی ما این زن نباید به این شکل رفتار میکرد و حالا که به این شکل رفتار کرده است، ما روی او اسید میپاشیم. وقتی این اتفاق میافتد، به سلامت روانی و معنوی آن زن و خانوادهاش آسیب وارد میشود. در مورد پیامدهای جسمی هم، اسیدپاشی میتواند باعث مرگ قربانی شود. به لحاظ روانشناختی هر روز قربانیان اسیدپاشی سرشار از رنج، حقارت و بدبختی، غمگینی، کاهش اعتماد به نفس و احساس شرم هستند. چهره این زن برای خودش قابل تحمل نیست و دوست ندارد دیگران هم این چهره را ببینند. ترس از رهاشدن از جانب خانواده و اینکه آنها خسته شوند، از دیگر مشکلات قربانیان است. اختلالات روانپزشکی، اختلالات اضطرابی و انواع اختلالات افسردگی و ترس نیز در آنها مشاهده میشود.
این روانپزشک افزود: البته، هرقدر نظام حمایتی از قربانیان بهتر باشد، از لحاظ روانی به آنها کمک میکند، اما اینکه عدالت اجرا شود، به این قربانیان از لحاظ روانی کمک بسیاری خواهد بود. اسیدپاشی بر سلامت اجتماعی قربانیان تأثیر میگذارد و آنها از جامعه دوری میکنند و ارتباطات اجتماعیشان کاهش مییابد؛ چون مردم خیره نگاهشان میکنند و بچهها از آنها میترسند و فرار میکنند. ممکن است هرگز نتواند ازدواج کند و صاحب فرزند شود و اگر ازدواج کرده باشند، ممکن است طلاقشان دهند.
امیدواری گفت: در مورد سلامت اعتقادی هم اگر این اسیدپاشی در راستای مسایل مذهبی و اعتقادی باشد، سلامت اعتقادی فرد به خطر میافتد. همچنین، چهره کریهی از آن سیستم اعتقادی به دنیا عرضه میشود. ممکن است فرد نتواند شغل پیدا کند یا شغل خود را از دست بدهد. این اتفاق پیامدهای اقتصادی دارد؛ چون هزینههای درمان خیلی زیاد و کمرشکن است. اگر نتوانند از پس هزینهها بربیایند، چه کسی باید این هزینهها را بپردازد؟ گاهی ممکن است فرد به این نتیجه برسد که خودم باید عدالت را اجرا کنم و در نتیجه دیگرکشی اتفاق میافتد. اگر افراد در جامعه به این نتیجه برسند، آن جامعه دچار مشکلات زیادی خواهد شد.
وی با اشاره به اصطلاحات موجود در این زمینه بیان داشت: یکی از اصطلاحات «دالی» است که به سالهای ازدسترفته؛ چه به خاطر مرگ و چه به خاطر ناتوانی، اشاره دارد. یک زن بیست و چند ساله که روی او اسیدپاشی میشود، سالهای زیادی را ناتوان خواهد بود؛ اگر هم از دنیا برود که مرگ او بسیار زودرس خواهد بود. اصطلاح «کوالی» هم اشاره دارد به اینکه کیفیت زندگی آنها چگونه است. زندگی این افراد شکنجهای است که پایانی ندارد. زندگانی هستند که در انتظار مرگ بهسر میبرند.
امیدواری بیان داشت: اگر سیستمهای قضایی بخواهند غرامت این اتفاق را محاسبه کنند، آیا سازوکار درستی وجود دارد و همه این غرامتها را میبینند؟؛ غرامت هزینههای درمان، غرامت دردها، رنجهای روانی و مشکلات اجتماعی، از دست دادن شانس ازدواج، ناتوانی در ایفای نقشهای خود، و...
باید از قربانیان اسیدپاشی حمایت شود
این روانپزشک خاطرنشان کرد: هیچکس مستحق قربانیشدن نیست. قربانیان نباید سرزنش شوند و باید به آنها کمک شود تا بتوانند زندگی خود را بسازند. باید به اندازه دیگران فرصتهای تحصیلی، شغلی داشته باشند و مقررات مناسب برای بهکارگیری این افراد وجود داشته باشد. عدالت باید در خصوص آمرین و عاملین اسیدپاشی اتفاق بیفتد. باید در نظر داشته باشیم که این کار عالمانه و عامدانه صورت میگیرد و حتی اگر قربانی و خانواده او گذشت کنند، جنبه عمومی جرم باید در نظر گرفته شود. اگر مقابله درستی صورت نگیرد، بسترهای وقوع این جرم گسترش پیدا میکند.
وی اظهار داشت: در مطالعهای جهانی که راجع به تجاوز به عنف صورت گرفته بود، از دانشجویان یک کشور راجع به این مسئله پرسیده بودند. 38 درصد دانشجویان گفته بودند که اگر میتوانستند از مجازات فرار کنند، اقدام به تجاوز میکردند؛ یعنی قانون درست و احساس باکفایتبودن پلیس و سیستم قضایی، میتواند از وقوع این جرک جلوگیری کند. بهقدری پیامدهای اسیدپاشی زیاد است که در برخی کشورها تقاضای مجازات اعدام یا حبس ابد را دارند، اما متأسفانه در کشورهای جهان سوم اکثر کسانیکه این کار را انجام میدهند، آزاد میشوند و اتفاقی برای آنها نمیافتد.
یکی از راهکارهای کاهش اسیدپاشی، تغییر نگاه به زنان است
این روانپزشک در خاتمه گفت: باید به مردم آموزش عمومی داده شود که این کار یک ماهیت جنایتکارانه دارد و غیراخلاقی است و اگر کسی این کار را انجام دهد، دستگیر و مجازات میشود. قوانین موجود باید به اطلاع مردم برسد تا از این مسئله پیشگیری کند. باید به قربانیان کمک شود که صدای آنها شنیده شود. روند تحقیقات پلیس و روند قضایی باید تسریع شده و سیاستهای پیشگیرانه در پیش گرفته شود. یکی از راهکارهای بسیار مهم این است که نگاه به زنان تغییر کند؛ چون تا وقتیکه زنان از حقوق برابر برخوردار نباشند، این مشکل ادامه پیدا میکند. روی فروش و دستیابی به اسید باید کنترل وجود داشته باشد. NGO ها هم در بالابردن آگاهی، کمک به قربانیان و ارایه خدمات توانبخشی و کمک به اشتغال آنها، نقش مهمی دارند.
در ادامه این نشست دکتر سعید معیدفر ضمن بیان این مطلب که باید اسیدپاشی را محصول جامعه و ساختارهایی بدانیم که در این جامعه عامل اسیدپاشی هم خود قربانی است، اظهار داشت: اینکه تنها روی این مسئله تأکید کنیم که اشد مجازات باید برای مجرم در نظر گرفته شود، نشان میدهد که روندها و ساختارهایی که باعث میشود فرد دست به چنین کاری بزند را درست نشناختهایم. باید بررسی کنیم که چه کسانی اسید میپاشند. کسی که دارای تربیت درست اجتماعی باشد و مبانی فرهنگی و اعتقادی صحیحی در جامعه او وجود داشته باشد، جرأت انجام چنین کاری را ندارد. جرایم علیه زنان بیشتر در مناطق و توسط افرادی صورت میگیرد که دچار فقر فرهنگی هستند و نوع تلقی نسبت به زنان، در پوششی از ابهامها یا سنتهای نادرست قرار دارد. ما باید ریشهها و بسترهای این اتفاق را شناسایی کنیم.
اسیدپاشی محصول دورانی است که زنان نقشهای اجتماعی برعهده گرفتند
استاد دانشگاه تهران با اشاره به سابقه اسیدپاشی در ایران گفت: در ایران اولینبار در اولین دهه قرن حاضر این اتفاق افتاده است. ظاهراً اسیدپاشی محصول جامعهای است که از دورانی حرکت کرده و وارد دوران تازهای میشود و چالشهای گذار از آن دوران، تأثیر فراوانی بر بروز چنین اتفاقی داشته است. تا پیش از وقوع اولین اسیدپاشی، در جامعه ما زنان اساساً حضور نداشتند. در آن دوره زنان جزو مایملک خانه به حساب میآمدند و نقش شهروند درجه چندم را بازی میکردند و نقشهای سنتی خودشان را در خانه پذیرفته بودند. حتی گاهی اوقات دختر 12 سالهای به ازدواج مرد 70 سالهای درمیآمد و اتفاقی نمیافتاد. در جامعهای که ذهنیت رنان این است که زندگی مقدری دارم و باید آن را بپذیرم، اسیدپاشی اتفاق نمیافتد. اسیدپاشی محصول دورانی است که بهتدریج سطح آگاهی در جامعه بالا میرود و زنان از خانه بیرون میآیند و تحصیل میکنند و نقشهای اجتماعی دارند.
وی افزود: این حضور با باورهای پیشین و احساس تملک و انتظارات پیشینی که میخواهد باقی بماند، در تعارض قرار میگیرد. در برخی از مناطق کشور این موضوع منتفی شده است؛ چون افراد سطح آگاهیهایشان را با زمانه خود تطبیق میدهند و نقشهای جدید زنان را میپذیرند، اما همچنان مناطقی وجود دارد که این مشکل را دارند تا بهتدریج امواج رشد و توسعه به آن مناطق هم برسد و این شهروند درجه دوم بودن زنان در دورترین نقاط کشور هم از بین برود. هرچه جلوتر میرویم، باید اشکال مختلف این خشونت را کمتر داشته باشیم.
اسیدپاشیهای اصفهان تبدیل به یک مسئله اجتماعی شد
این جامعهشناس با طرح این سؤال که چرا یکباره اسیدپاشی تبدیل به یک مسئله اجتماعی میشود، عنوان داشت: در مهرماه سال جاری چندین مورد اسیدپاشی اتفاق افتاد که مسئله روز جامعه شد. اگر جامعه ما کمی عقبماندهتر و سنتیتر بود، این اتفاق مسئله روز نمیشد، اما اتفاقی که در مهرماه افتاد به این دلیل بود که عدهای در این تصور بودند که این زنان باید مجدداً به نقشهای سنتی خودشان برگردند، اما جامعه این مسئله را نپذیرفت و در مقابل آن مقاومت کرد. 3- 2 سال است که این بحث که زنان به نقشهای پیشین برگردند را با تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و ... در جامعه کلید زدهاند. علاوه بر تفکیک جنسیتی مسایل دیگری با عنوان خانواده مطرح شد. به این ترتیب که طلاق در حال افزایش است و سن ازدواج بالا رفته و میزان موالید کاهش پیدا کرده است و به همین دلیل ما باید مجدداً به نقشهای گذشته برگردیم.
معیدفر در ادامه گفت: این در حالی است که زنان با سرعت به سمت رشد، تحصیلات، کار و حضور اجتماعی میآیند، اما ممکن است بسیاری از افراد، علاقهمند به این تحولات نباشند. در واقع، این افراد میخواهند مجدداً شرایط پیشین را بازتولید کنند که در اینجا این دو جریان با هم مواجه میشوند. درنتیجه، جنس این اسیدپاشی با اسیدپاشیهای قبلی متفاوت است.
این استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: در اسیدپاشی اول، خود اسیدپاش را هم قربانی میبینم. قطعاً او مجرم است و باید مجازات شود، اما اگر همه نقطه اتکای خود را بر او قرار دهیم، مشکل حل نمیشود. باید مجموعه مناطقی که این جرم در آنجا اتفاق میافتد را بررسی کنیم و در آنجا باید اقدامات فرهنگی و تربیتی بیشتر شود تا این مسئله ریشهکن گردد. گاهی پدر یا برادر یک دختر روی او اسید میپاشند و این نشان میدهد سنتهای بسیار زشتی در آن منطقه وجود دارد که آن پدر یا برادر را معطوف میکند که این کار را انجام دهد.
راهحل اسیدپاشیهای سازمانیافته واکنش شدید اجتماعی است
وی افزود: اما در مورد نوع دومی که باعث شد اسیدپاشی مسئله اجتماعی شود، معتقدم یک جرم سازمانیافته اتفاق افتاده که هنوز مجرمان آن شناسایی نشدهاند. در اینجا راهحل، واکنش اجتماعی شدید است. در این نوع از اسیدپاشی، بلافاصله مردم حساسیت نشان دادند و کار به جایی رسید که گفتند اگر کسی ادامه دهد، جرمش از اسیدپاش بیشتر است. مسئله اجتماعی چیزی است که عزم عمومی در جامعه را برانگیزد تا جلوی وقوع آن گرفته شود، اما جلوی چنین حساسیتی گرفته میشود. اگر این واکنش از سوی مردم نبود، اتفاق اسیدپاشی در مناطق دیگر هم صورت میگرفت. اگر باز هم حساسیت از خودمان نشان ندهیم، ممکن است دوباره این قضیه اتفاق بیفتد.
معیدفر در خاتمه گفت: در اینجا باید کمپینهای حمایت از قربانیان اسیدپاشی افزایش پیدا کنند و به جای اینکه بر مقصر متمرکز شویم روی قربانیان تمرکز کنیم و حمایتهای لازم را از آنها به عمل آوریم. اگر قربانی را تبرئه کنیم و کمپین برای کاهش درد و رنج آنها تشکیل دهیم، نشان میدهد که جامعه ما قربانی را مقصر نمیداند، بلکه دنبال تغییر رویکردهای اساسی است.
اگر سیستمهای قضایی بخواهند غرامت این اتفاق را محاسبه کنند، آیا سازوکار درستی وجود دارد و همه این غرامتها را میبینند؟؛ غرامت هزینههای درمان، غرامت دردها، رنجهای روانی و مشکلات اجتماعی، از دست دادن شانس ازدواج، ناتوانی در ایفای نقشهای خود، و...
نظر شما