تقریبا اوایل دولت نهم بود، کشورهای حوزه خلیج‌فارس هرساله هزینه‌ای برای پاشیدن مالچ در کانون ریزگردها می‌دادند؛ مالچ از یک نوع مواد نفتی به دست می‌آید که فقط شرکت‌های فرانسوی و انگلیسی می‌توانند آن را استخراج کنند. این مالچ را در صحراهای عربستان می‌پاشیدند تا این ریزگردها بلند نشود. این کاری بود که از قدیم‌الایام انجام می‌شد. اما نمی‌دانم رئیس دولت با چه استدلالی این هزینه را پرداخت نکرد و بقیه کشورها هم کنار کشیدند.

تبعات اجتماعی بحران ریزگردها که سال‌ها قبل پیش‌بینی شده بود

سلامت نیوز: تقریبا اوایل دولت نهم بود، کشورهای حوزه خلیج‌فارس هرساله هزینه‌ای برای پاشیدن مالچ در کانون ریزگردها می‌دادند؛ مالچ از یک نوع مواد نفتی به دست می‌آید که فقط شرکت‌های فرانسوی و انگلیسی می‌توانند آن را استخراج کنند. این مالچ را در صحراهای عربستان می‌پاشیدند تا این ریزگردها بلند نشود. این کاری بود که از قدیم‌الایام انجام می‌شد. اما نمی‌دانم رئیس دولت با چه استدلالی این هزینه را پرداخت نکرد و بقیه کشورها هم کنار کشیدند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: ٤ ‌سال اول گرد و خاک نسبتا کمتر بود، چون مالچ‌پاشی هنوز دوام داشت ولی بعد از این مدت، تقریبا از   ٩-٨‌سال پیش اهواز و دیگر شهرهای خوزستان باد و خاک‌های شدیدی داشته است. امسال هم که اصلا بارندگی نداشتیم و وضع بدتر شد. تالاب شادگان یکی از معروف‌ترین تالاب‌های کشور است که ما نمی‌دانیم آب این تالاب چه بلایی سرش آمد؛ ورودی‌های این تالاب آبی ندارد و گردبادهایی که همراه گردوخاک بلند می‌شود، شرایط را وخیم‌تر و غبار را شدیدتر می‌کند و دیده می‌شود که مثلا به شعاع ٣٠ کیلومتری خاک غلیظی اطراف تالاب بلند می‌شود. امسال حتی پرنده‌های روسی هم به این‌جا مهاجرت نکردند؛ هر ساله در این فصل در اهواز پر می‌زدند اما ظاهرا آنها هم فهمیدند که این‌جا دیگر جای آمدن نیست.
گرد و خاک، ادارات و مدارس اهواز را تقریبا یک هفته‌ای به تعطیلی کشاند؛ اما شرکت‌های دولتی مثل شرکت نفت و فولاد که به تولید و صنعت وابسته است تعطیلی ندارند؛ مگر شیفت‌های روز که با ساعتی تأخیر کار خودشان را شروع می‌کردند. مثلا ما به‌صورت عادی کار می‌کردیم و نمی‌توانستیم تعطیل کنیم. ولی گردوغبار بازار اهواز را تقریبا خواباند، هیچ مغازه‌ای باز نمی‌شد چون در آن وضع باران خاک، کسی نمی‌توانست برای خرید به بازار برود. وضع خانه‌ها هم که مشخص بود. هرکسی حیاطش را جارو می‌کرد حداقل دو کیسه خاک جمع می‌شد. من یک پسر ٣ساله دارم؛ در این مدت اصلا از خانه بیرون نیاوردیمش. مصرف آب اهواز در این مدت ٣-٢هفته‌ای به قدری بالا رفت که شاید بتوان گفت به اندازه ٦ ماه خوزستان آب مصرف شد. البته اجتناب‌ناپذیر هم بود چون واقعا انگار باران خاک از آسمان می‌بارید. وضع طوری شده بود که ٢٠٠متری‌مان را نمی‌دیدیم. تصادفات جاده‌ای بسیار بدی اتفاق افتاد که در یکی از آنها ٦خودرو به طرز فجیعی سوار هم شده بودند. وزیر و معاون وزیر آمدند، نماینده‌های مجلس با ماسک وارد صحن علنی شدند. ماسک رایگان بین مردم توزیع شد؛ اما هیچ‌کدام از این کارها دردی از مردم ما دوا نمی‌کند. عصر شنبه هم مردم اهواز در خیابان نادری بدون شعار دادن و فقط با پلاکارد و ماسک تجمع کردند. اما پلیس ضد شورش آمد و گفت متفرق شوید!
خاکی که امروز در اهواز و آبادان است، فقط استان ما را درگیر نکرده بلکه تا استان آذربایجان هم رفته است. همان روزهای اول باد و خاک، تاکسی سرویس‌ها، کرایه‌هایشان را ٣‌برابر کردند برای خروج از اهواز خاک گرفته ١٥٠ تا ٢٠٠‌هزار تومان کرایه می‌گرفتند. هرکسی که در استان‌های اطراف قوم و خویشی داشت، رفت. خانه و زندگی‌اش را گذاشت و رفت. من هم چون دستگاه تعمیری داشتم، نتوانستم برم. خیلی‌ها رفتند. بیمارستان امام یا رازی در این مدت پر بود از بیماران آسم و آلرژی. آماری که اورژانس می‌دهد واقعی نیست. به یقین می‌توانیم بگوییم امروز تقریبا نیمی از مردم خوزستان دچار آسم و آلرژی هستند. یک‌نوع اسپری استرالیایی هست که حدود ٨٠‌هزار تومان قیمت دارد. مردم از این اسپری‌ها استفاده می‌کنند. این اسپری‌ها کورتن دارد که می‌دانید پوکی‌استخوان می‌آورد و ضربان قلب را بالا می‌برد. مردمی که بتوانند، این اسپری را تهیه می‌کنند، اگر هم پولشان نرسد، سالبتامول می‌زنند. نیمی از این تعداد، کارشان به بیمارستان و بستری و اکسیژن می‌کشد. این وضع مردمی است که در خوزستان می‌مانند. عده‌ای هم مهاجرت می‌کنند، خانه و زندگی‌شان را برمی‌دارند و می‌روند. مردان برای کار به اهواز می‌آیند و در هفته یکی، دو روز پیش خانواده‌هایشان برمی‌گردند. عده‌ کمی هم هستند که دیگر معتاد شده‌اند. یعنی آلاینده‌های صنعتی به‌قدری بدنشان را آلوده کرده که دیگر گرد و غبار هم تاثیری بر آنها ندارد. متاسفانه این وضع امروز خوزستان است. بیماری‌های ریوی، آسم و آلرژی‌های شدید تاثیرات بلندمدت جدی‌تری هم دارد که شاید سال‌ها بعد بروز کند و شاید بر نسل‌های بعد تأثیر بگذارد. در گرد و غبار ‌سال گذشته یکی از نزدیکان ما سقط جنین کرد. وقتی به بیمارستان رفتیم، دیدیم یک بخش پر از موارد مشابه است؛ زنانی که به اصطلاح بچه از بارشان رفته است. دکترها گفتند، این گرد و خاک نوعی آلودگی در خود دارد که زنانی که در هفته‌های اول بارداری باشند را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و  سقط جنین اتفاق می‌افتد. اگر بخواهیم آمارش را دربیاوریم که گرد و غبار چه تعداد بچه را در شکم مادر کشته است، شاید رقم وحشتناکی به دست آید.

خاکی که امسال آمد، چرب و روغنی بود مثلا وقتی شیشه خودرو را تمیز می‌کردیم، چربی، روی آن می‌ماند. نمی‌دانم منشأ کجاست، آفریقا، صحرای عربستان یا عراق؟ کسی چه می‌داند اگر از آفریقا باشد شاید آلودگی بیماری ابولا داشته باشد و اگر از عراق باشد مواد صنعتی اورانیومی با‌ هزار نوع آلودگی است.
استان خوزستان، کانون اقتصاد نفتی ایران است. اگر دکل‌های حفاری شرکت نفت بخوابد و اگر پتروشیمی و فولاد تعطیل شود، فقط خوزستان ضربه نمی‌خورد. مطمئنا اگر حالت اضطرار ادامه پیدا کند، این اتفاق بعید نیست. گرد و خاک استهلاک زیادی برای کارخانه‌های ٢٤ ساعته استان دارد؛ دستگاه‌ها را از بین می‌برد و برج‌های خنک‌کننده نفت و پتروشیمی را از کار می‌اندازد چون لجن در آن رسوب می‌کند. استهلاک مالی برای کارخانه فولاد و شرکت نفت از جیب دولت پرداخت می‌شود. همین ضرر به پیمانکار هم وارد می‌شود و در کل اقتصاد استان دچار رکود می‌شود. اهواز خودش یک شهر صنعتی بزرگ است که به‌خودی‌خود آلاینده‌های زیادی در هوا دارد، حالا گرد و غبار هم به آن اضافه شده است. مردم اهواز شاید امروز تاب بیاورند، شاید امروز بدنشان مقاومت نشان دهد اما جوانانی که به ٥٠ سالگی برسند، هرکدام به ناراحتی و نارسایی ریوی دچار می‌شوند و باید یک کپسول اکسیژن به خودشان ببندند. گرد و غبار امروز، مرگ‌خاموش و تدریجی مردم خوزستان است. چه کسی مسئول است و چه کسی باید تاوان این خسارت‌ها را بدهد؟
اسمش خوزستان بود اما امروز شده خاکستان. این‌جا همان جایی است که زمانی خط مقدم بود و از کشور دفاع کرد. امروز باران خاک دارد و کسی به فکرش نیست. برطرف‌کردنش شاید هزینه زیادی برای دولت نداشته باشد. اگر از بودجه همه شهرها مقداری جزیی کم کنند و برای حل این مشکل هزینه کنند، نفع آن برای کل ایران است نه فقط خوزستان. اگر مردم خوزستان به مرور از استان مهاجرت کنند و بروند، مطمئن باشید هیچ‌کسی از هیچ‌جای کشور نمی‌تواند در این گرما و باد و خاک کار کند. کسی که در هوای خوب کار کرده باشد، نمی‌تواند در گرمای ٥٠ درجه و شرایط گرد و خاکی کار کند. مردم خوزستان هنوز مهاجرت را نپذیرفته‌اند و دارند مقاومت می‌کنند. ولی اگر روزی مجبور شوند همه‌چیز را می‌گذارند و می‌روند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha