دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۰
کد خبر: 139577

امروزه اگر در جنوب غرب ایران خاك می‌بارد، در استان گلستان هم پیامدهای توسعه ناپایدار و تاراج منابع طبیعی، به شكل گِل و سیلاب ناشی از جنگل‌زدایی همه ساله به كشتزارها و شهر و روستاها آسیب می‌رساند. چنان كه در جنوب شرق كشور هم توفان‌های پیاپی از فراز هامون خشكیده شن بر سر مردم می‌بارد و در شمال غرب، توفان نمك و بادهای سوزان برخاسته از دریاچه به گل نشسته ارومیه در كمین است. در مركز نیز هیچ‌جا بی‌نشان از مصیبت‌های زیست‌محیطی نیست و برداشت بی‌رحمانه آب‌های زیرزمینی، دستكاری در سامانه رودها، معدن‌كاری‌های بی‌ضابطه، راه‌سازی‌های غیراصولی و راندن خودروهای تفریحی و جز آن در دشت و بیابان، سبب تخریب و فرسایش خاك‌ و موجب برخاستن گرد و غبار می‌شود.

سلامت نیوز: امروزه اگر در جنوب غرب ایران خاك می‌بارد، در استان گلستان هم پیامدهای توسعه ناپایدار و تاراج منابع طبیعی، به شكل گِل و سیلاب ناشی از جنگل‌زدایی همه ساله به كشتزارها و شهر و روستاها آسیب می‌رساند. چنان كه در جنوب شرق كشور هم توفان‌های پیاپی از فراز هامون خشكیده شن بر سر مردم می‌بارد و در شمال غرب، توفان نمك و بادهای سوزان برخاسته از دریاچه به گل نشسته ارومیه در كمین است. در مركز نیز هیچ‌جا بی‌نشان از مصیبت‌های زیست‌محیطی نیست و برداشت بی‌رحمانه آب‌های زیرزمینی، دستكاری در سامانه رودها، معدن‌كاری‌های بی‌ضابطه، راه‌سازی‌های غیراصولی و راندن خودروهای تفریحی و جز آن در دشت و بیابان، سبب تخریب و فرسایش خاك‌ و موجب برخاستن گرد و غبار می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد نوشت: سیاستمداران، تمایل دارند كه در برابر انتقادهایی كه به ایشان در مورد برنامه‌های توسعه‌ای ناپایدار می‌شود، بگویند كه «شما منتقدان، در دولت گذشته كجا بودید؟!» یا «چرا در فلان جا از آن مدیر انتقاد نكردید؟!» اینگونه برخورد، بیش از هر چیز، نشانگر آن است كه دولتمردان مطالعه كمی دارند و به ویژه بسیار كم به رسانه‌های منتقد سر می‌زنند. كیست كه فقط سری به اینترنت، مثلا در جست‌وجوی عبارت «جاده پارك ملی گلستان» یا «خط لوله دنا»، زده باشد و چندین هزار یادداشت و مقاله در نقد كارهای مخرب محیط زیست را كه در چندین سال گذشته نوشته شده و تقریبا تمام آنها ازسوی سمن‌ها و كارشناسان غیردولتی و خبرنگاران بوده، ندیده باشد؟! واقعیت این است كه باید از یك «سندروم ندیدن فاجعه» سخن گفت كه مدیران ما به آن دچار شده‌اند.

درس‌هایی كه گرفته نشد

چنین است، ماجرای ریزگردها كه این روزها بسان غولی سایه شوم خود را به‌ویژه بر خوزستان دوست‌داشتنی و غرب كشور انداخته و گاه بیشتر از نیمی از كشور را نیز دربرمی‌گیرد. اكنون كه چند استان كشور و كل زاگرس (بزرگ‌ترین تامین‌كننده آب كشور) از طمع‌ورزی‌ها خاكسترنشین شده، فقط به چند نمونه از گفته‌های چندساله اخیر منتقدان سیاست‌های مدیریت منابع آب كشور در این زمینه اشاره می‌كنیم كه طبق معمول، مدیران ما نشنیده یا نشنیده گرفته‌اند:
 ریزگردها مخلوق توسعه ناپایدار و بیش از هر چیز نتیجه نابود‌سازی تالاب‌های میان‌رودان (بین‌النهرین) و حوضه‌های كرخه و كارون و اورمیه و دیگر جاها در جریان برنامه‌های سد‌سازی هستند .


 ریزگردها از كوه‌های بلند البرز هم گذشته و به تنكابن در كناره دریای خزر رسیده‌اند .
 دست‌كاری افراطی در سامانه رودهای حوضه اورمیه و بختگان و جازموریان و... سبب شده كه فلامینگوها برای زادآوری، به كشورهای امارات و كویت بروند .
  اگر فقط خشكسالی مسبب عقب‌نشینی دریاچه ارومیه است، چرا دریاچه‌های سوان در ارمنستان و وان در تركیه كه در مقیاس كره زمین فاصله چندانی با اورمیه ندارند، هیچ تغییری نكرده‌اند ؟
  سدهایی كه پیاپی روی كارون و كرخه و سرچشمه‌های آنها زده می‌شود (مانند سدهای خرسان ٣، گاماسیاب، داریان، سیمره) مشكل كم‌آبی این رودها و تالاب‌های مرتبط با آنها را بیشتر می‌كنند و همچنین سبب افزایش ریزگردها خواهند شد .
  وضعیت كنونی تالاب‌های كشور پیامد اجرای پروژه‌ها و اقدامات توسعه‌ای...، مهار بی‌رویه آب‌ها، سدسازی‌ها، خشكسالی‌ها، و نبود سامانه‌های پایش و مدیریت كارآمد است... كه در این میان، عوامل انسانی تاثیر بیشتری در كم‌آبی و خشكیدن تالاب‌ها داشته است .
اكنون كه حتی وزیر نیرو هم می‌گوید: «در سدسازی افراط كرده&z

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha