سلامت نیوز:معتادهای سرگردان زیادی به این محله میآیند تا با ارزانترین قیمت جنس تهیه كنند و معمولا در كوچه پسكوچههای تاریك همین محله آن را مصرف میكنند.
به گزارش سلامت نیوز،روزنامه اعتماد نوشت: ١٠ دقیقه دیگری هم وقت هست كه كنار بخاری برقی بنشینیم و حرف بزنیم و به همین بهانه پاهایمان كمی گرم شود. از آنهایی كه میآیند به مراكزی از این دست و هر كدامشان دنیایی از خاطره و زندگی مسجل هستند یاد میكند اما وسط حرفهایش تلفن زنگ میخورد و رشته كلام پاره شده دیگر. صدای زنانه مسنی از پشت خط میگوید: «من مادرِ... هستم.امروز نمیآد، امكانش هست من بیام داروش رو بگیرم؟»
آقای مشاور شرح میدهد كه چقدر مادرها و همسرها در ترك اعتیاد بچههایشان وقت میگذارند و دقیق هستند: «همین خانمی كه الان زنگ زد، چهار ماه پیش خودش بچهاش رو برای درمان آورد پیش ما. بچه نیست، ٢٩ ساله شه. دو هفته اس كه نمیآد، معلوم نیست كجاست. ما معمولا زنگ نمیزنیم به خانوادههاشون. اما اگر كسی زنگ بزنه، استقبال میكنیم. مثل همین خانوم، خونهاش پشت باغ فردوسه. روزی كه بچهاش رو آورد اینجا گفت كه پدرش وقتی فهمیده معتاده، اونو از خونه بیرون انداخته...» مادر اما دلش رضا نداده به ترك فرزند. ترك فرزند معتاد در دروازه غار یعنی دو دستی تقدیم كردن به كوچههای پر از ساقی و جنس ارزان. مشاور لحنش جدیتر میشود: «مولوی، دروازه غار، امینالسلطان، انبار گندم، شهرداری و بازارچههای اینجا از قدیم محل مصرف مواد بوده. اینجا افیون، یه آسیب اجتماعی نیست، یه رسم قدیمیه. پدرها به پسرها آموختن، رانندهها، باربرها و كارگرها، تفریحشان نشستن دور منقل بوده. یعنی الگوی مصرف وجود داشته، منتها ماده مخدر تغییر كرده. از تریاك به هرویین در اوایل دهه ٦٠ و از هرویین به شیره در اوایل دهه ٧٠ و بعد به سمت كراك و امروز هم شیشه.»
او كه مشاور یكی از ١٢ مركز متادون درمانی خیابان مولوی است، توضیح میدهد كه امروز معتادهای سرگردان زیادی به این محله میآیند تا با ارزانترین قیمت جنس تهیه كنند و معمولا در كوچه پسكوچههای تاریك همین محله آن را مصرف میكنند: «امروز ما با چند چالش اساسی روبهرو هستیم؛ اول از همه سرانه بالای اعتیاد در اینجاست؛ شاید از هر پنج نفر، یك و نیم نفر معتاد داشته باشیم، مشكل بعدی این است كه مصرف هم در همین محله انجام میشود چرا كه هم توزیعكننده داریم و هم مشتریهایی كه از گوشه و كنار شهر به این محله هجوم میآورند.» اهالی دروازه غار، صبحها را با دیدن تصویر معتادان خوابیده در گوشه و كنار خیابانهای اطراف شروع میكنند و همین موضوع باعث شده كه امنیت محله در وضعیت نگرانكنندهای باشد.
روی دیگر این سكه، نگرانی خانوادهها از اعتیاد فرزندان یا والدین است: «معمولا نخستین واكنشهای ناهنجار به اعتیاد در مردهاست اما زنها و خصوصا مادرها بیشتر قدرت درك و تعامل دارند. البته ما زنهایی را هم داریم كه از روی ناچاری از شوهر معتادشان حمایت میكنند. حتی زنی را هم داشتیم كه اینجا میآمد و پیگیر ترك شوهرش بود و برای پول شربت هر روز میرفت و از كمیته امداد یا بهزیستی كمك میگرفت. بعضیها هم وضعشان خوب است، از بالای شهر میآیند اینجا تا كسی نفهمد شوهرشان دچار این معضل شده.»
نظر شما