اینجا فقط مختص تهرانی‌ها نیست. از هر شهر و دیاری که فکر کنید، اینجا جمع شده اند تا مشکلشان را حل کنند.

سلامت نیوز:اینجا فقط مختص تهرانی‌ها نیست. از هر شهر و دیاری که فکر کنید، اینجا جمع شده اند تا مشکلشان را حل کنند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جام جم در ادامه نوشت: جاده‌ای که به کلینیک ارتوپدی و توانبخشی معلولان می‌رسد، قاعدتا باید در منطقه‌ای واقع می‌شد که سربالایی تندی نداشته باشد، یا حداقل شیب خیابانش در حدی باشد که معلولی با ویلچرش بتواند از آن عبور کند، چون هر چه که باشد، این مرکز ویژه کمک به معلولان است و باید کف شرایط برای حضور معلولان در این مرکز مهیا می‌شد. اما در این کلینیک دولتی از هیچ کدام از این تسهیلات خبری نیست. در خیابان کلینیک، شیب خیابان به حدی است که حتی افراد غیرمعلول هم بسختی می‌توانند از آن عبور کنند.

از سر خیابان تا مرکز این کلینیک بزرگ، ده دقیقه پیاده‌روی است و حالا شما تصور کنید در مرکزی که ویژه ساخت کفش‌های طبی و مصنوعی برای معلولان است، این گروه از مراجعان باید ده دقیقه همین مسیر را مانند یک کوهنورد، بالا بروند.

به نزدیکی‌های در ورودی این مرکز توانبخشی که می‌رسم، به خیالم حالا دیگر این مسیر سربالایی تمام شده است، اما داخل مرکز هم دست کمی از خیابانش ندارد. از در ورودی تا داخل ساختمان، مملو از پله‌هایی است که فردی با عصا و ویلچر بسختی می‌تواند از آن گذر کند. در گوشه‌ای از ساختمان هم رمپ‌هایی است که شیب تندش ما را به یاد همان خیابان بیرون مرکز می‌اندازد.

افراد زیادی پشت در اتاق معاینه ایستاده‌اند تا پزشک از راه برسد و فرم پذیرش را پر کند. پزشک این مرکز توانبخشی وظیفه‌اش طوری تعریف شده که برای معلولان مراجعه‌کننده، نوع کفش طبی یا مصنوعی مناسب را تجویز می‌کند.

قرار است پزشک معاینه کننده ساعت هشت صبح بیاید و کار معلولان را راه بیندازد، اما حالا ساعت 9 و 30 دقیقه است و هیچ خبری از پزشک نیست. چند نفر از معلولان به نشانه اعتراض به دفتر ریاست مراجعه می‌کنند، اما بی‌نتیجه برمی‌گردند. بعد از مدت‌ها نشستن روی صندلی‌های پلاستیکی، بالاخره پزشک می‌آید و بدون آن‌که به اعتراض‌ها پاسخ بدهد، وارد اتاقش می‌شود و در را می‌بندد.

معلول و مسئول؛ هر دو ناراضی

با آمدن پزشک معالج، معلولان به نوبت صدا می‌شوند و پس از ویزیت پزشک به بخش‌های مختلفی فرستاده می‌شوند. طبقه اول، بخش اداری کلینیک است و در طبقات دیگر، کارگاه‌هایی مشغول کارند که درآن اورتز (کفش طبی و وسایل کمک توانبخشی) و پروتز (اندام مصنوعی) برای معلولان ساخته می‌شود.

قبل از این‌که معلول مجوز ورود به کارگاه را داشته باشد، باید اول به حسابداری برود و هزینه ساخت یا تعمیر وسایل کمک توانبخشی را پرداخت کند. بعد از این کار، کارگاه‌ها اجازه دارند مراحل اندازه‌گیری، قالب‌گیری و فرآیندهای دیگر ساخت وسایل کمک توانبخشی را شروع کنند.

تعدادی از معلولان سر حساب و کتاب هزینه وسایل با مددکاری کلینیک، چانه می‌زنند و تقاضای تخفیف دارند، ولی مسئولان مددکاری با صراحت به آنها می‌گویند اینجا خیریه نیست و اگر دوست ندارند، می‌توانند از اینجا بروند.

با آن‌که این مرکز تحت حمایت دولت است، اما قیمت‌ها خیلی شبیه یک مرکز حمایتی نیست. مثلا برای تهیه یک کفش طبی (بریس) مبلغی حدود 700 هزار تومان از معلول دریافت می‌شود. فرد معلول باید حداقل 50 درصد این مبلغ را به عنوان بیعانه پرداخت کند تا کارگاه اجازه داشته باشد مراحل ساخت را شروع کند. نوبت تحویل وسایل کمک توانبخشی هم در جای خودش داستان جالبی است. مثلا تا وقتی شما 50 درصد هزینه باقیمانده را پرداخت نکنید، بریس را تحویل نمی‌دهند و هیچ قسط‌بندی هم در کار نیست.

افرادی هم که زودتر از شما آمده و وسایل کمک توانبخشی خواسته باشند، در اولویت تحویل قرار دارند. البته این روش کاملا منطقی به نظر می‌رسد، ولی مشکل اینجاست که این نوبت‌ها گاه تا چندین ماه به درازا می‌کشد.

یکی از معلولانی که به این مرکز آمده است، می‌گوید: کفش طبی‌ام به حدی شکسته و غیرقابل تحمل است که بسختی می‌توانم در کوچه و خیابان حرکت کنم. با این حال حدود پنج ماه قبل به این مرکز مراجعه کردم، اما هنوز موفق نشده‌ام بریس را تحویل بگیرم. در این مدت تقریبا زندگی برایم تعطیل شده است، چون مثل گذشته قادر به حرکت نیستم و هر روز منتظر تحویل گرفتن کفش طبی‌ام هستم.

معلول دیگری از بی کیفیت بودن بریس‌های ساخته شده شکایت دارد و می‌گوید: بریس‌هایی که در مراکز دولتی توانبخشی ساخته می‌شود، معمولا به زحمت تا یک سال دوام می‌آورد، چون مواد اولیه آن کیفیت خوبی ندارد. در گذشته چندین بار از همین بریس‌های بی‌کیفیت استفاده کردم و هر بار هم شکسته است، به همین‌دلیل کلی پرس‌و‌جو کردم و بالاخره به من گفتند اگر مفصل زانوها از آلومینیوم آلمانی باشد، بریس‌های تهیه شده تا چند سال بیشتر عمر می‌کند. حالا مشکلم این است که با گذشت چند ماه، هنوز این مفصل‌ها را تهیه نکرده‌اند، در حالی که روز اول که 50 درصد هزینه را پرداخت کردم، مسئولان این مرکز گفتند که در کارگاه‌هایشان از این مفصل ها، زیاد دارند.

با یکی از مسئولان کارگاه که صحبت می‌کنم، او مشکلات را از دید دیگری می‌بیند. او می‌گوید شما خودت را جای من بگذار، وقتی نیرو به اندازه کافی نداریم، بودجه چندانی در اختیار نداریم، خب معلوم است که مجبور می‌شویم بدقولی کنیم. بارها برای افزایش بودجه و نیروی انسانی، تقاضا داده‌ایم، اما هیچ وقت نتیجه نگرفته ایم.

مراکز توانبخشی؛ دری نایاب

اول گزارش گفتیم که در این مرکز توانبخشی، فقط معلولان مقیم پایتخت مراجعه نمی‌کنند. حالا این وسط این سوال پیش می‌آید که چرا باید معلولی از صدها کیلومتر دورتر به تهران بیاید تا کفش طبی‌اش را تعمیر کند؟

داستان اینجاست که در خیلی از شهرهای کشور، کوچک‌ترین امکانی برای تهیه و تعمیر کفش‌های طبی وجود ندارد. این مشکل هم فقط به شهرهای کوچک ختم نمی‌شود، بلکه حتی در برخی کلانشهرها هم سازمان بهزیستی و بقیه نهادهای دولتی، امکان مناسبی برای تهیه کفش‌های طبی، مهیا نکرده‌اند.

یعنی تصور کنید همین امکانات ناچیز توانبخشی که در کلانشهر تهران وجود دارد و فقط تصویر کوچکی از نارسایی‌های یک مرکز آن را شنیدید، در خیلی از شهرهای کشور، همین امکانات محدود هم وجود ندارد.

فقر مراکز دولتی برای حمایت از معلولانی که به وسایل کمک توانبخشی نیاز دارند، دقیقا حکم این است که توان حرکت را از یک فرد معلول بگیرید. چون کفش طبی یا عضو مصنوعی برای یک فرد معلول، حکم دست و پاهای او را دارد. حالا اگر این اعضا را از فرد معلول بگیرید یا آن اعضا زخمی و از کار افتاده بشود، دیگر نباید توقع داشت که فرد معلول بتواند در جامعه حضور پررنگی داشته باشد یا نقشش را در خانواده و جامعه بدرستی ایفا کند.

شرط اول همه اینها، بیرون آمدن از خانه است. بعد از این مرحله است که دیگر حقوق معلولان، تعریف می‌شود. در حقیقت تا وقتی این امکان برای معلول فراهم نشود که از خانه بیرون بیاید، هر قانون حمایتی هم که برای او تصویب شود، دردی را از حال معلول دوا نمی‌کند.

مراکز نیمه تعطیل توانبخشی

هرچقدر از پایتخت دور شوید و به شهرهای مجاور بروید، مشکل توانبخشی معلولان چند برابر می‌شود.

مشکلی که در این مراکز وجود دارد، این است که بیشتر آنها نیمه تعطیل هستند و خدمت خاصی به معلولان ارائه نمی‌کنند. مثلا در مراکز توانبخشی دولتی در کلانشهر کرج، مراکز تقریبا نیمه تعطیل هستند و فرد معلول به زحمت می‌تواند از این مراکز کفش طبی بگیرد یا عضو مصنوعی تهیه کند. در صورت مراجعه معلول به مراکز دولتی این شهر، با صراحت می‌گویند که در اینجا به‌دلیل کمبود اعتبار و کمبود نیرو باید مدت زیادی در صف انتظار بمانید. در پیگیری‌هایی که داشتیم، حتی در یکی از مراکز توانبخشی دولتی در کرج، خیلی رک و راست به معلول می‌گویند کیفیت تجهیزات ساخته شده در این مرکز، فقط به درد چند ماه شما می‌خورد و بهتر است برای تهیه وسایل کمک توانبخشی باکیفیت به پایتخت بروید.

در بسیاری از شهرستان‌ها ـ بخصوص در مناطق محروم ـ خیلی اوقات اصلا وجود مراکز توانبخشی و ارتوپدی برای معلولان، تعریف نشده است. آنها برای تهیه وسایل ساده توانبخشی هم مجبورند به مرکز استان‌ها مراجعه کنند و همین سختی راه و مشقت تهیه بریس هم گاهی باعث می‌شود معلول به‌طور کلی قید وسایل کمک توانبخشی را بزند.

در این وضع که مراکز دولتی نمی‌توانند آن‌طور که باید و شاید به معلولان خدمت کنند، بخش عمده‌ای از کار به دوش مراکز خصوصی افتاده است.

در مراکز خصوصی، تهیه وسایل کمک توانبخشی و زمان تحویل دادن بریس بسیار کمتر از مراکز دولتی است. کیفیت وسایلی هم که می‌سازند، قابل مقایسه با مراکز دولتی نیست، ولی فقط اینجا یک مساله بزرگ وجود دارد، این‌که خیلی از معلولان توان مالی مراجعه به این کلینیک‌های خصوصی را ندارند. قیمت وسایل کمک توانبخشی در مراکز خصوصی تقریبا چهار برابر مراکز دولتی است. مثلا اگر شما در یک کلینیک دولتی می‌توانید یک بریس را 700 هزار تومان تهیه کنید، همان شکل از بریس ـ البته با مواد اولیه بهتر ـ رقمی حدود سه میلیون تومان برای فرد معلول آب می‌خورد.

حالا فرض کنید در حالی که خیلی از معلولان از طبقات ضعیف جامعه هستند و وضع بازار کار هم برای آنها، محدود و نامساعد است، خیلی از معلولان جرات ورود به این مراکز را هم ندارند و مجبورند همان سختی‌های مراکز دولتی را تحمل کنند. در بیشتر مراکز خصوصی، ضمانت پس از فروش تا مدت یک سال وجود دارد و معلول می‌تواند در صورت خراب شدن وسایل کمک توانبخشی، درخواست تعمیر رایگان بدهد، ولی در مراکز دولتی چنین چیزی وجود ندارد و با هر بار خراب شدن بریس یا عضو مصنوعی، معلول باید هزینه تعمیر را از جیبش پرداخت کند.

شاید خیلی‌ها برای اولین بار باشد که درباره این مشکلات ریز و درشت می‌شنوند، اما مجموع دردسرهایی که از آنها صحبت کرده‌ایم، دغدغه سالانه ده‌ها هزار معلول کشور است که نمی‌خواهند در خانه بنشینند و برای حضور پررنگ در جامعه، نیاز به وسایل کمک توانبخشی استاندارد دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha