سلامت نیوز:اینجا مثل او کم نیستند؛ مدرسهای مخصوص کودکان بازمانده از تحصیل. حالا در روزهای پایانی سال دور هم جمع شدهاند تا جشن سال نو بگیرند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت: وقتی که بچهها توی حیاط بزرگ مدرسه پشت هم میدوند و به سیاق همسنوسالهایشان توی سروکله هم میزنند، به نظر، همه چیز عادی میرسد. صورتهای خندان و لباسهای مرتبشان ذهن آدم را از شلوغی و صدای ترقه دم عید میبرد به کوچههای آرام. جایی مثل همانجایی که این مدرسه است؛ در انتهای یک کوچه باریک و قدیمی، پشت شلوغی خیابان ناصر خسرو. اما دستشان را که بگیری میفهمی اینجا همه چیز هم عادی نیست. ضمختی دستشان، پسوپشت این صورت کودکانه را لو میدهد. با آن قدوقوارههایی که از همسنهایشان کمی کوتاهتر و کمی لاغرتر نشان میدهد، روی شانههایشان مشکلاتی خیلی بزرگتر و مسئولیتهایی خیلی سنگینتر قرار دارد. با اینکه بعضیهایشان در ایران به دنیا آمدهاند، چشمهای بادامی و صورتهایی که بر اثر خوردوخوراک نامناسب زردتر هم شده، میراثی است که آنها را از همه آنچه باید داشته باشند، محروم میکند. بعضیها خرج یک خانواده را میدهند و تعدادی از آنها پدر و مادرشان را سالهاست که ندیدهاند و از وقتی به یاد دارند توی یکی از همین زیرزمینهای تنگ و ترش بازار کار کردهاند تا جایی برای خواب و غذایی برای خوردن داشته باشند.
ناصر میگوید خیاط است. 14 سال دارد و شش سال است در تولیدی کار میکند و الان زیپ میدوزد، روی همه چیز، مانتو، کاپشن، کیف و... . سال پیش درسش را در همین مدرسه تمام کرده. بغلدستیاش که روی پله حیاط مدرسه کنارش نشسته به شوخی توی سرش میزند و میخندد و میگوید: «دیپلم گرفته... . دیپلم کلاس سوم و دوتایی غشغش میخندند.»
اینجا مثل او کم نیستند؛ مدرسهای مخصوص کودکان بازمانده از تحصیل. حالا در روزهای پایانی سال دور هم جمع شدهاند تا جشن سال نو بگیرند. خیلیهایشان نیستند، نازمحمد 12 سال دارد و الان سال اولی است که به این مدرسه میآید. او میگوید: «روزهای آخر سال خیلی شلوغه. اوستامون اجازه نمیداد بیایم ولی چون من بار میبرم، نگفتم بهش و اومدم.»
77 دانشآموز در حال حاضر در این مدرسه که با عنوان «خانه کودک ناصرخسرو» فعال است، خواندن و نوشتن را میآموزند؛ بچههایی که نه اوراق هویتی دارند و نه پدر و مادری که دغدغه درس خواندنشان را داشته باشد. به گفته یکی از مدیران این مرکز از این تعداد، 52 کودک کار میکنند. از پادویی در بازار گرفته تا کار در تودرتوهای پشت بازار و تولیدیها و کارگاههای مختلف. خیلی از آنها در کنار پدر و مادرهایشان نیستند و گروهی با هم زندگی میکنند. به همین دلیل هر شیفت مدرسه زمان کوتاهی دارند که صاحبکار مانع درس خواندنشان نشود. از 5/ 7 صبح تا 5/ 9 و از 10 صبح تا 5/ 12.
ساختمان قدیمی خانه کودک ناصرخسرو گرچه از سوی شهرداری در اختیار این انجیاوی 20 ساله قرار گرفته، در حال حاضر تنها با کمکها و یاری افراد داوطلب اداره میشود. و حالا در آستانه روزهای انتهایی سال به سیاق سالهای گذشته جشن نوروزی برای این بچهها که روزهای عید را در تنهایی و دور از خانواده سپری میکنند، برگزار میکند. وسط حیاط، داخل حوض بیآبی سفره بزرگ هفتسینی چیده شده است و چند میز کارهای دستی بچهها را به نفع مخارج مدرسه میفروشند.
طاهره پژوهش، عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان میگوید: «انجمن حمایت از حقوق کودک بیش از 20 سال است در راستای کنوانسیون حقوق کودک در ایران فعالیت دارد. یکی از طرحهای این انجمن آموزش و توانمندسازی کودکان در وضعیت دشوار با تاکید بر کودکان آسیبپذیر شهری است، در همین راستا دو پروژه خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش در تهران مشغول به فعالیت شدند.
این مدرسه نزدیک به 13 سال است که به همین شکل آموزشهای پایهای سوادآموزی را به کودکان بازمانده از تحصیل میدهد. علاوهبر این خدمات بهداشتی و واکسیناسیون و مددکاری نیز به این بچهها ارائه میشود و چند وقتی است خدمات مامایی نیز به مادران آنها ارائه میشود، چراکه آنها به دلیل عدم حمایتهای بیمهای از این خدمات محروم هستند.
اما این بچهها شاید یک پنجم آنهایی باشند که در دهلیزهای پرهیاهوی بازار کار میکنند؛ کودکانی که روی شانههای کوچکشان، بارهای سنگین بیرحم زندگی را میکشند و از حقوق اولیه که هر کودکی باید از آن بهرهمند باشد، بیبهرهاند.
نظر شما