دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۸
کد خبر: 142138

مردم ما اساساً آب را جزو مشکلات و مسائل خودشان نمی‌دانند و فکر می‌کنند اگر مشکلی هم باشد متعلق به دولت است و دولت خودش باید آن را به هر شیوه‌ای که شده، حل کند. از این رو دولت پیش از هر اقدامی باید این نوع نگرش را تغییر دهد و زمینه اعتماد و خوشبینی و همکاری را در ساختار اجتماعی کشور فراهم کند و بعد از مردم در مدیریت صحیح منابع کمک بخواهد.

سلامت نیوز:مردم ما اساساً آب را جزو مشکلات و مسائل خودشان نمی‌دانند و فکر می‌کنند اگر مشکلی هم باشد متعلق به دولت است و دولت خودش باید آن را به هر شیوه‌ای که شده، حل کند. از این رو دولت پیش از هر اقدامی باید این نوع نگرش را تغییر دهد و زمینه اعتماد و خوشبینی و همکاری را در ساختار اجتماعی کشور فراهم کند و بعد از مردم در مدیریت صحیح منابع کمک بخواهد.

به گزارش سلامت نیوز،انوش نوری اسفندیاری، رئیس اندیشکده تدبیر آب ایران در روزنامه ایران نوشت: اگر شرایط آبی کشور را در یک افق زمانی دراز مدت تحلیل ‌کنیم دو عامل خشکسالی و بحران مدیریت آب را در شکل‌گیری تنش آبی مشاهده می کنیم. با این تفاوت که خشکسالی پدیده جدیدی محسوب نمی‌شود و در اطلس نزولات جوی کشور همیشه نوسانات بارش مشاهده می‌شده است اما بحران مدیریت آب پدیده نسبتاً نوپایی است و عمر آن به 3 الی 4 دهه گذشته برمی‌گردد که از قضا بیش از پدیده خشکسالی و نوسانات بارشی بر پیدایش وضع کنونی تأثیر داشته است. به عبارت دیگر بررسی‌های درازمدت نشان می‌دهد که عامل اصلی تنش آبی کشور همین بحران نوپای مدیریت آب است. اینکه جمعیت بدون هیچ آمایش منابع آبی سرزمین توزیع شده و برای منابع محدود آب کشور تقاضا بیش از حد استاندارد تعریف شده است مدیریت بحران زا و غلط منابع آبی را به ما گوشزد می‌کند. از این رو امروزه ما با یک فاصله و شکاف زیاد بین عرضه و تقاضا رو به رو هستیم که هر روز این شکاف عمیق‌تر می‌شود. در این خصوص دو شاخص برای اثبات ظهور بحران مدیریت آب وجود دارد.

نخستین مؤلفه معرف بحران آب، شاخص نسبت برداشت آب به حجم آب زیرزمینی است که در مدیریت این مؤلفه بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم به نوعی که هر چه مصرف افزایش یافته، میزان برداشت را بیشتر کرده و اکنون این شاخص به 80 درصد رسیده است درحالی که نرمال آن برای کشوری همچون ایران 40 درصد تعریف می‌شود. مؤلفه دوم میزان سرانه مصرف آب است. اساساً کشوری که سرانه مصرف آب آن بیش از هزار متر مکعب آب باشد کشوری پر مصرف است. متأسفانه در این خصوص نیز هر ایرانی با مصرف 1200 متر مکعب آب، ایران را در رده معدود کشورهای بسیار پرمصرف جهان نظیر استرالیا قرار داده است. به این ترتیب آنچه اکنون از آن با عنوان تنش آبی یاد می‌شود از ضعف مدیریت تقاضا برای آب نشأت می‌گیرد که اکنون می‌بینیم دولت به آن پی برده و فهمیده است که اگر قرار است بحران مدیریت شود ابتدا باید نوع مدیریت را از مدیریت بحران زا به مدیریت صحیح تغییر داد. در این خصوص در چند روز گذشته رئیس جمهوری نیز با تأکید بر اینکه «اگر قرار است با مشکلات ناشی از بحران آب رو به رو نشویم نیازمند 10 درصد کاهش مصرف هستیم»

اما چگونه می‌توان مصرف را مدیریت کرد؟ آیا با درخواست مکرر از مردم این امر ممکن است؟

در پاسخ به این سؤال باید بگویم فرهنگسازی و آموزش نحوه بهینه مصرف چه در بخش خانگی و تجاری و صنعتی و چه در بخش کشاورزی می‌تواند مؤثر واقع شود اما این برای فرهنگسازی مصرف بهینه کفایت نمی‌کند و ما نیازمند برنامه‌های گسترده‌تری برای حل بحران هستیم. ما باید از ابزارهایی نظیر اصلاح قیمت آب و ایجاد انگیزه اقتصادی برای مدیرت مصرف و ارتقای تکنولوژی‌ها و فناوری‌ها به منظور کاهش مصرف و کنترل فشار آب از سوی شرکت آب و فاضلاب و... نیز بهره ببریم اما یک عامل پیش نیاز موفقیت در استفاده از تمام این ابزارها است و آن هم حضور و مشارکت خودجوش مردم در مدیریت مصرف است. در حال حاضر مردم با بحران آبی کشور بیگانه‌اند از این رو درخواست‌های مکرر دولتمردان و کارشناسان نمی‌تواند چندان مؤثر واقع شود.
مردم ما اساساً آب را جزو مشکلات و مسائل خودشان نمی‌دانند و فکر می‌کنند اگر مشکلی هم باشد متعلق به دولت است و دولت خودش باید آن را به هر شیوه‌ای که شده، حل کند. از این رو دولت پیش از هر اقدامی باید این نوع نگرش را تغییر دهد و زمینه اعتماد و خوشبینی و همکاری را در ساختار اجتماعی کشور فراهم کند و بعد از مردم در مدیریت صحیح منابع کمک بخواهد.
دولت اکنون قدم‌های اولیه را در این راستا برداشته است اما برای آنکه از ریل مدیریت بحران خارج نشود باید در نظر بگیرد که ما تنها زمانی که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی را اصلاح کنیم می‌توانیم بحران آبی کشور را نیز به دست خود مصرف‌کنندگان مدیریت کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha