سلامت نیوز:محمد کمیجانی ،کارشناس منابع آب در روزنامه قانون نوشت : روزگاری جمعیت کشور 20 میلیون نفر بود و بخش اعظم آن، بیش از 75 درصد جمعیت را روستاییان تشکیل می دادند، همگی تولید کننده بودند و نان، پنیر، گوشت، لبنیات، پشم، پنبه و روغن مصرفی خود را تولید میکردند. امروزه با 78 میلیون نفر جمعیت به هیچ وجه نمیتوان با اتکا به آب قنوات و شخم ورزایی (گاوی) به تامین نیازمندیهای جمعیت پاسخ داد، به ویژه این که تمامی روستاییان نیز نیازهای خود را از سوپرمارکت تهیه میکنند.
در شماره 5864 روزنامه وزین ایران مقاله ای از استاد ارجمند جناب آقای دکتر آخانی چاپ شده بود که در آن به منشأ ریزگردها اشاره و گناه خیزش و انتشار ریزگردها را با قوت تمام به گردن سازندگان سد و صنعت سدسازی کشور انداخته بود:
ایشان در فرازهایی از مقاله خویش به مواردی اشاره کرده بود که ضمن قراردادن آن در داخل گیومه پاسخی درخور اطلاعات مختصر بنده ارائه میشود:
«منشأ ریزگردها دور نیست، منشأ آنها را باید در شورهزارهای تالابهای استان خوزستان و جنوب عراق جست.» ورود جریانهای سطحی رودخانه و مسیلها و خشکرودها و رسوبگذاری مواد معلق آنها در حوضههای رسوبی اعم از اقیانوسها، دریاها، دریاچهها، هورها، مردابها و تالابها موجب تشکیل لایههایی از لجن میشود که به مرور ایام زمینشناسی سخت و متراکم شده و در صورت وقوع چینخوردگی به صورت لایههای سنگی رخنمون پیدا میکنند.
در صورتی که قبل از سخت و متراکم شدن در اثر قطع جریانهای ورودی، خشک شدن یا عقبنشینی دریا این لایههای لجنی از زیر آب خارج شوند، به مرور در اثر تابش آفتاب، آب خود را از دست داده و به علت عدم تراکم، استعداد بالایی برای جابهجایی و انتشار به صورت ریزگرد پیدا میکنند.
عقبنشینی دریای خلیج فارس، قطع جریانهای سطحی دجله و فرات ناشی از اجرای طرح عظیم گاپ در ترکیه که بخش عمدهای از جریانات آن دو رودخانه را مسدود كرده و بهرهبرداری گسترده از آب در کشورهای عراق و ایران از جمله علل گوناگون انسداد جریان به سمت حوضههای بسته و رسوبی شد.
آیا از سوی مسئولان ساماندهی خورد و خوراک و نیاز مصرفکنندگان هیچ تقاضایی مطرح نشده و دانشمندان سدساز، فقط از سر تفنن و حرص و آز و رفع بیکاری و ارضای حس خودخواهی و جاهطلبی خودشان به سدسازی پرداختهاند؟ یا در پاسخ به تقاضاهای گسترده برای ایجاد پیامدهای مثبت مادی و معنوی بوده که به کار پر زحمت و سخت سدسازی روی آوردهاند؟
آیا شما از وجود محصول کار فرهیختگان صنعت سدسازی روی میز غذایی و کار خود غافلید؟ آب، برق، نان، برنج شالیزارهای شمال و جنوب و هزاران محصول کشاورزی و صنعتی حاصل تلاش شبانهروزی متولیان زحمتکش و بیادعای صنعت سدسازی است، وگرنه با این خیل روز افزون جمعیت، امکان سیر کردن شکم آنان و پاسخگویی به نیازهای روزافزون غذایی و صنعتی و رفاهی شان با روشهای سنتی زراعت و آبیاری وجود ندارد.
«حتی تلاش ها در ارومیه هم نتیجه بخش نبوده است و... » وزارت نیرو درصدد راهگشایی و اجرای طرحهای جایگزین برای احیای دریاچه ارومیه است.
«مشکل اینجاست که آبها پشت سدها جمع شده و برای آنها راه مصرف تراشیده شده است، حالا اگر وزارت نیرو بخواهد آب را به روی دشتها، تالابها و رودخانهها باز کند باید پاسخگو باشد.» بدواً آب ذخیره شده بین حقابهبران قدیمی توزیع میشود و در غیر این صورت اراضی جدیدی شناسایی شده و به افراد کشاورز واگذار و برای اراضی در دست توسعه حقابه جدید تعریف میشود و طبیعی است که از آب ذخیره شده باید بیشترین بهرهبرداری صورت گیرد.
«اگر سدها شکسته شود دیگر سدسازان توجیهی برای ساخت سد جدید ندارند و همین مسئله هم باعث شده که آنان در مقابل رهاسازی آب پشت سدها به روی دشتها، مقاومت کنند.» دانشمندان سدساز جزو اقشار زحمتکشی هستند که در زیر باد و باران و گرما و سرما و مواجهه با انواع مخاطرات در بیابانها به جمعآوری آبهای دائمی و غیردائمی و سیلابی و تامین امنیت آبی کشور میپردازند، لطفا فرهیختگان پاکباخته صنعت سدسازی را با سفتهبازان و محتکران و اختلاسکنندگان و غیره در یک صنف قرار ندهید که تصور شود، صرفا برای پاسخگویی به نیازهای غریزی و مادی خود سد میسازند.
برادر عزیزم اگر میخواهید به 78 میلیون نفر و بیشتر غذا و برق بدهید، باید قدر زحمتکشان صنعت سدسازی را بدانید و زحمتشان را
ارج نهید.
«مسئله آبهای مرزی هم یکی دیگر از علل ریزگردهاست که با سعی در نگهداری آب در داخل کشورها موجب خشکی هامون و تالابهای هورالعظیم و خیزش ریزگردها میشود.» لطفا نگاهی به سرانه بارش و سرانه آبی کشور بیندازید که بهطور روزمره کم و کمتر میشود، استحضار دارید زمانی که جمعیت کشور 20 میلیون نفر بود سرانه آبی ما 7500 مترمکعب و هم اکنون به میزان کمتر از 2000 مترمکعب تقلیل یافته است. به علاوه بخشی از سرانه آبی کشور از مرزها خارج میشود و منافع ملی ایجاب میکند که از منابع ملی حفاظت بهعمل آید و در شرایطی که ملت ایران شدیداً به آب نیازمندند نباید اجازه دهیم بخش عمدهای از سرانه آبی از مرزهای کشور خارج شود.
«خشک شدن دشت خوزستان نتیجه سدسازیهای بسیار زیاد در کشور است.» یکی از اصلیترین دلایل احداث سد، گسترش کشاورزی و سبزهزارها و جلوگیری از توسعه بیابانها و خشکی دشتهاست و بسیار عجیب است که میفرمایید دشت خوزستان با سدسازی خشک شده است.
«علاوه بر هورالعظیم یکی از دلایل ریزگردها خشکشدن تالاب شادگان است.» گشایش آب سد به روی یک دشت یا تالاب یک امر فنی است که در توان تخصصی بخش مربوطه است، هرگونه دستکاری در طبیعت پیامدهای ناشناختهای را به دنبال دارد که برهمدیگر نیز کنش و واکنش داشته و موجب همافزایی به خصوص پیامدهای منفی میشود، ولی مگر میشود روی کره زمین زیست و زاد و ولد کنیم ولی برای تسهیل زندگی همنوعانمان در طبیعت دخل و تصرف نکنیم؟
به باور من بخش عمدهای از ریزگردها از حاشیه میزها و از سر سفرههای غذایی ما اسراف کاران بر میخیزد و چشم انسانها را کور و ریه آنان را آلوده میکند. ما که بدون توجه به عبارت شریفه «کلو واشربو و لاتسرفو» در مصرف هر چیز از کاغذ و چوب و آهن و مواد غذایی و سبزی و میوه و برق و غیره اسراف میکنیم، اسراف در هر بخش موجب نیاز به آب بیشتر و سد بیشتر و بیابانزایی بیشتر و ریزگردهای بیشتر خواهد بود.
نظر شما