چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۵

خیلی از ما ویدئوی معروف به "شیب-بام" را دیده‌ایم. آن روزها این ویدئو دست به دست می‌چرخید و همه به آن می‌خندیدند. شاید کسی فکرش را نمی‌کرد آن کودک به دلیل همان خنده‌ها امروز ترک تحصیل کرده کند.

چرا به "بیژن" خندیدیم؟

سلامت نیوز: خیلی از ما ویدئوی معروف به "شیب-بام" را دیده‌ایم. آن روزها این ویدئو دست به دست می‌چرخید و همه به آن می‌خندیدند. شاید کسی فکرش را نمی‌کرد آن کودک به دلیل همان خنده‌ها امروز ترک تحصیل کرده کند.

چندی پیش نشریه نیمکت گفت‌وگویی با بیژن شخصیت اصلی آن ویدئو جنجالی ترتیب داد، بیژن در آن‌جا از ترک تحصیل خود و حتی تغییر روستای محل زندگی خانواده خود سخن گفت.

جامعه‌شناس و عضو گروه مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران - می‌گوید: "ولع شاد زیستن گاهی در مهمانی‌ها، جشن‌ها و دور همی‌ها و کارناوال‌های مردمی خود را نشان می‌دهد و‌ گاه بصورت خندیدن به یکدیگر بروز می‌کند. به همین دلیل است که وقتی به یکدیگر می‌رسیم جدا از مناسبات عمومی و گفتگوهای سیاسی و اقتصادی، اگر کلیپ و یا طنزی درباره دیگری وجود داشته باشد برای لحظاتی دورهمی‌مان را شاد‌تر خواهد کرد."

این جامعه‌شناس با اشاره به تجربه دیدن کلیپ کودک شیب-بام در گفتگو با فرارو گفت: در سفر بودم که یکی از دوستان کلیپ پسربچه‌ای را نشان داد و گفت این را دیده‌ای؟ کلیپ پسربچه‌ای با پیراهن راه راه آجری رنگ که در پاسخ به پرسش‌های معلم با دستپاچگی جملاتی را بیان می‌کرد. این روز‌ها حالا خبر از ترک تحصیل‌‌ همان بیژن کلیپ است.

خانم رمضانخواه ضمن اشاره به سرنوشت "بیژن" در کلیپ شیب-بام گفت: خانواده بیژن علت خواسته وی برای تغییر محل زندگی و امروز ترک تحصیلش را پخش شدن کلیپ در بین دوستان و آشنایان و حتی سایر مردم در جامعه؛ و شرم بیژن از حضور در برابر مردم اذعان کرده‌اند. اما به واقع چه رخ می‌دهد که یک کلیپ، یک برنامه تلویزیونی، یک خبر زندگی افراد را دگرگون می‌کند؟‌ گاه زندگی را برایشان دشوار و گاهی سهل‌تر می‌کند؟ به حتم اولین تحلیلی که بر ذهن و زبان هر یک از ما جاری می‌شود قدرت تاثیرگذاری رسانه‌است. چرا که واکنش هر کدام از ما پس از شنیدن پاسخ‌های بیژن به سوال معلم، خنده است اما همگانی شدن این مکالمه و دستپاچگی کودکی مدرسه‌ای در چند لحظه که دیگر برای چندصدبار لبخند بر لب دیگر مخاطبان ناآشنا با بیژن نشاند و موجب شد تا برخی از اعضای جامعه نزدیک و یا دور به او، با رفتار‌ها و گفتار‌هایشان او را بیازارند، از مسئله خندیدن ساده چند لحظه‌ای، فاصله می‌گیرد.

سوژه‌کردن دیگری
متین رمضانخواه در تحلیل این امر در ادامه اظهار کرد: حال از دو منظر می‌توان به مسئله پرداخت اول اینکه در چه فرآیندی ما شروع به سوژه کردن دیگری کرده و با فیلم گرفتن از رفتار‌ها و گفتارهای یکباره‌ای که ممکن است بار‌ها در زندگی خودمان نیز رخ داده باشد، موجبات تفریحی آنی را فراهم می‌کنیم و دوم عکس‌هایی است که پس از پخش شدن کلیپ‌ها و فیلم‌ها با "بیژن‌ها" رخ می‌دهد.

وی ادامه داد: اگر بتوان مجموعه رفتارها و اتفاقات آسیب‌زا برای موجود انسانی را در جامعه، فاجعه نامید؛ فاجعه‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: فاجعه‌های انسانی و فاجعه‌های طبیعی. که فاجعه‌های انسانی را انسان‌هایی برای انسان‌های دیگر به وجود می‌آورند.

این عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران با تعریف "فاجعه انسانی" گفت: از لشکرکشی‌های اعصار گذشته تا کوره‌های آتش‌سوزی گرفته تا اقدامات داعش یا سایر گروه‌های انتحاری در جهان امروز، که خشن‌ترین سطح فجایع را برای انسان‌ها به بار می‌اورند تا زخم‌زبان‌ها، رفتارهای سرد و عکس‌العمل‌های نامطلوب نسبت به واقعه‌ای که برای فردی رخ داده است، فاجعه انسانی نام دارد؛ که می‌توان به نسبت دسته اول این گونه رفتار‌ها را به لحاظ فیزیکی کم خطر‌تر اما به لحاظ روانی به‌‌ همان میزان و‌گاه در برخی موارد آسیب‌زا‌تر از دسته اول طبقه‌بندی کرد. (چراکه قربانیان دسته اول اغلب، جان خود را از دست می‌دهند؛ اما قربانیان دسته دوم مجبور خواهند بود تا سالیان سال با پیامدهای روانی و اجتماعی رفتار‌ها زندگی کنند).

ایجاد شادی کاذب در جامعه
بنا به گفته این جامعه شناس؛ "آنچه برای بیژن رخ داده، یک بخش از فجایع انسانی نوع دوم است، که ریشه در تفاوت میان جامعه شاد که امکان بروز شادی در آن برای اعضایش فراهم باشد با جامعه‌ای است که اعضای آن سعی دارند شاد باشند و بدلیل محدودیت و عدم امکان شاد زیستن، رو به سوی شادی کاذب می‌آورند. در جامعه‌ای که شادی جمعی خارج از آداب و رسوم دولتی فی المثل از نوع آذین بندی و چراغانی جشن‌های ملی، رسم معمول و عادی روزمرگی مردمش به حساب نمی‌آید، این ولع شاد زیستن گاهی در مهمانی‌ها، جشن‌های و دور همی‌ها و کارناوال‌های مردمی خود را نشان می‌دهد و‌گاه بصورت خندیدن به یکدیگر بروز می‌کند. خندیدنی که «به هم خندیدن» در آن جانشین «باهم خندیدن» می‌شود."

وی تصریح کرد: همین که وقتی به همدیگر می‌رسیم جدا از مناسبات عمومی و گفتگوهای سیاسی و اقتصادی کلیپ و یا طنزی درباره دیگری وجود داشته باشد برای لحظاتی دورهمی‌مان را شاد‌تر خواهد کرد.

رمضانخواه با ریشه‌یابی این مسئله در ادامه توضیح داد: مسئله درست از‌‌ همان جایی آغاز می‌شود که قالب‌های رسمی تا حد امکان افراد را به سوی زیست همواره جدی و چارچوب‌دار و از سویی دیگر، آنان را به سوی زیست فردگرایانه هدایت می‌کنند. حیاط مدارس هر روز کوچک و کوچک‌تر می‌شود، تا جایی که امروزه شاهد ساختن مدارس متعددی هستیم که بصورت آپارتمان هستند؛ در کوچه‌ها تا می‌توانیم خانه‌های حیاط‌دار را تخریب و ساختمان‌های چندین طبقه با حیاطی چندمتری می‌سازیم؛ مشغله‌های اجتماعی و اقتصادی امکان رفت و آمدهای متعدد را از ما سلب کرده است؛ به عبارتی هر روز «ما» یمان در حال کوچک‌تر شدن است. در حالیکه غافل از آنیم که شور و شادی کودکمان را میان دیوار‌ها حبس می‌کنیم. و لبخند‌ها و سرزندگی حقیقی خودمان را پشت کار و مشغله پنهان می‌کنیم. بی‌خبر از آنکه احساس و نیاز انسانیمان به شاد زیستن و خندیدن و سرزندگی را که پشت پرده‌ای از جدیت پنهان کرده‌ایم به یکباره به اشکالی غیرمتعارف و‌گاه نسنجیده بروز خواهد کرد.

این جامعه‌شناس تحلیل کرد: از سویی از‌‌ همان دوران ابتدایی تنها یک نفر برنده مسابقات، نفر اول کلاس، قهرمان ورزشی و افتخار علمی است؛ نه یک گروه. به واقع از‌‌ همان اولین سالهای جامعه‌پذیری ما به فرزندانمان می‌آموزیم که برای موفق بودن «تو» مهم هستی. و این «تو» چنان در سایر زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه اهمیت می‌یابد که‌گاه به سرانجام رسیدن اهداف جمع را مانع پیروزی خود قلمداد کرده و فردیت‌گاه افسارگسیخته را ابزار رسیدن به موفقیت قرار می‌دهیم.

خنده‌هایی که بهایش زندگی دیگری است
رمضانخواه همچنین گفت: با جمع این دو ارزش اجتماعی افراد از یک سو بدنبال ارضائات شخصی حتی در شادی کردن هستند؛ بی‌آنکه بیندیشند که خنده‌هایشان به بهای تغییر جهت زندگی دیگری تمام خواهد شد و از سویی دیگر بدلیل نبود شادی‌های حقیقی اینگونه شادی‌های لحظه‌ای و گذرا جانشین سرزندگی و تخلیه انرژی در بین افراد خواهد شد.

این عضو انجمن جامعه‌شناسی در انتها گفت: البته نباید از این نکته غافل ماند که علی رغم وجود فضاهایی مناسب برای تخلیه شادی‌های دسته جمعی در سایر جوامع این گونه رد و بدل‌ شدن‌های مجازی و کلامی نیز وجود دارد؛ و‌گاه نقش‌های حاضر در این گونه فیلم‌ها همانند بیژن دست به اقدامات جامعه گریزانه‌ای همانند ترک تحصیل، درگیری با افراد و یا حتی خودکشی می‌زنند. اما با همیاری گروه‌های دوستی و همچنین حمایت افراد و گروه‌های مرجع دیگر همانند خانواده، مدرسه و هم محلی ‌ها، امکان بازگشت مجدد برای اینان و جذبشان در فرآیند عمومی زندگی فراهم خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha