پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۶

افزایش آمار طلاق و اعتیاد و وجود زمینه‌های بزه، ناقوس شیوع گسترده خشم و پرخاش‌گری و کاهش آستانه تحمل افراد را خصوصا در کلان‌شهرها به صدا درآورده ‌است.

یشگیری از جرم در ٣گام

سلامت نیوز: افزایش آمار طلاق و اعتیاد و وجود زمینه‌های بزه، ناقوس شیوع گسترده خشم و پرخاش‌گری و کاهش آستانه تحمل افراد را خصوصا در کلان‌شهرها به صدا درآورده ‌است.


مریم رامشت، روان‌شناس و مدرس دانشگاه در روزنامه شرق نوشت: بزه‌کاری مساله‌ای روانی- اجتماعی است که باید در عرصه خانواده، محله، مدرسه، همسالان و سایر ارگان‌ها یا نهادهایی که متولی رفاه روانی و اجتماعی افراد جامعه هستند، بررسی شود. بنا بر اعلام پزشکی قانونی سال گذشته حدود ٩٠هزار پرونده در این سازمان به دلیل نزاع خیابانی تشکیل شده‌ که بیشترین آنها در تیر و کمترین آنها، در دی بود. از طرفی موضوع ١٠ جرم نخست کشور در پرونده‌های قضایی سال ٩١ به ترتیب سرقت موجب تعزیر، ضرب و جرح عمدی، ایراد صدمه بدنی غیرعمدی، توهین به اشخاص عادی، تهدید، تخریب، نگهداری و مالکیت مواد مخدر، استعمال مواد مخدر، خیانت در امانت و صدور چک بود. همانطور که از این آمار مشخص است عمده جرایم در کشور، در خشم و پرخاش‌گری ریشه دارد.  خشم، موضوع بسیار جدی در بروز جرایم است.

افزایش آمار طلاق و اعتیاد و وجود زمینه‌های بزه، ناقوس شیوع گسترده خشم و پرخاش‌گری و کاهش آستانه تحمل افراد را خصوصا در کلان‌شهرها به صدا درآورده ‌است.  امروزه در جامعه شاهد اشکال مختلف خشم هستیم، مانند خشم منفعلانه که کم‌کاری و سهل‌انگاری را درپی دارد؛ یا خشم تلافی‌جویانه که انتقام‌گیری و رفتارهایی مانند اسیدپاشی را موجب می‌شود؛ یا خشم قضاوتی که در واقع ایجاد احساس بی‌ارزشی در دیگران است. این نوع خشم‌ها در جامعه، گسترش پیدا کرده ‌است و در عین حال بزه جنسی به اشکال مختلف مشاهده می‌شود. این امور در لایه‌های درونی شخصیت افراد ریشه دارد.

آسیب‌های دوران کودکی از جمله آسیب جنسی، زندگی در خانواده به هم ریخته یا خانواده‌هایی که درگیر موضوع اعتیاد و طلاق هستند و مشکل اقتصادی که به نوعی بی‌عدالتی را ترویج می‌کند از جمله محرک‌ها یا عوامل آسیب‌زایی هستند که در جامعه می‌بینیم. در مجموع پیچیدگی ماهیت بزه‌کاری، پیشگیری را مشکل می‌کند. از دیدگاه روان‌شناختی، استراتژی‌ها و مداخله‌ها برای پیشگیری از جرم و بزه در سه سطح کلی طبقه‌بندی می‌شوند: ١- پیشگیری اولیه در واقع ایجاد محیط سالم برای کاهش عوامل مخاطره‌آمیز است.  وضع قوانینی که بعضی از محدودیت‌ها را ایجاد می‌کند از این جمله است. به عنوان مثال در جامعه‌ای که حمل چاقو یا اسید آزاد است این آزادی، عامل خطرزا محسوب می‌شود. بنابراین منع حمل چاقو یا فروش اسید، یکی از استراتژی‌های پیشگیری از نوع اول است. آموزش افراد و بالا بردن مهارت‌های فردی و اجتماعی نیز در این مقوله می‌گنجد که متاسفانه در این عرصه بسیار کم‌‌کاری شده ‌است. آموزش مهارت‌های زندگی باید در مدارس و از طریق رسانه‌های گروهی، خصوصا صداوسیما، به صورت فراگیر انجام شود که متاسفانه هنوز برنامه مشخص و انسجام یافته‌ای نه در آموزش‌وپرورش نه به شکل مناسب در صداوسیما وجود ندارد.

همچنین یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد عوامل خانوادگی مانند طلاق، مرگ والدین، کثرت اولاد، فقدان حمایت روانی، خیانت زن یا شوهر، طرد از خانواده، مسکن نامناسب به لحاظ طراحی‌‌های فیزیکی و فقر خانواده همراه با عوامل اجتماعی مانند بی‌سوادی، اختلافات طبقاتی، بی‌عدالتی اجتماعی، بی‌کاری و حاشیه‌نشینی و نبود امکانات تفریحی در رشد بزه تاثیر دارد. بر این اساس استراتژی مداخله، بیشتر جامعه‌گرا و خانواده‌گرا است. ضمن اینکه از دیدگاه روان‌شناختی، سن مناسب برای پیشگیری نوع اول، قبل از هشت‌سالگی است. ٢- در پیشگیری ثانویه یا سطح دوم، هدف، کاهش عوامل خطرزا و کمک به افراد در معرض خطر است. در این سطح بر فرد یا ارتباطات فرد تاکید زیادی می‌شود. در این سطح از پیشگیری باید کودکانی که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته‌اند، خانواده‌هایی که طلاق یا اعتیاد در آنها اتفاق افتاده، کودکان خیابانی، خانواده‌هایی که در معرض خشونت هستند یا خانواده‌هایی با مشکلات اقتصادی، مورد رسیدگی و توجه قرار گیرند. در این سطح سازمان‌ها و ارگان‌های مردم‌نهاد می‌توانند نقش عمده‌ای را ایفا کنند، نقشی که همواره از دولت انتظار می‌رود. متاسفانه پتانسیل اجتماعی در این رابطه کاملا مغفول واقع شده‌ است. تعداد افرادی که داوطلب حضور و فعالیت در سمن‌ها با هدف کمک به افراد در معرض خطر هستند کم نیست؛ اما متاسفانه در جامعه موضوع سازمان‌های مردم نهاد، بیشتر به یک ویترین تبدیل شده ‌است و این سازمان‌ها، به دلیل محدودیت‌های قانونی، بیشتر درگیر امور تحقیقاتی و پژوهشی هستند. حال آن‌که همه ما از آمار اطلاع داریم و ضرورت‌ها را می‌دانیم و در حال حاضر افراد در معرض آسیب، به کمک نیاز دارند.

می‌توان گفت امروزه شاهد بی‌رغبتی روانی در افراد جامعه هستیم که آنها را به سمت بی‌تفاوتی می‌کشاند. کشته‌شدن یک زن در ملأ عام توسط همسرش در یکی از شهرستان‌ها و موارد مشابه، همگی زنگ خطر عدم حساسیت افراد جامعه نسبت به حوادث اطرافشان است. بنابراین باید فرصت حضور و فعالیت مردم را برای جلوگیری از بزه، فراهم و از آنها استقبال کنیم. این نوع پیشگیری در واقع پیشگیری اجتماعی و هدف آن تقویت بنیادهایی است که با اثرگذاری بر گروه‌های در آستانه خطر به جامعه‌پذیری فرد کمک می‌کنند. پیشگیری اجتماعی، تلاش برای حل مسایل و رفتارهای مجرمانه با پرداختن به ریشه‌های جرم است. آنچه دست‌اندرکاران این نوع پیشگیری، انجام می‌دهند بیرون بردن هرچه بیشتر افراد در معرض خطر از نظام کیفری است. البته به‌تازگی برای اولین‌بار در کشور یک کلینیک کنترل خشم تاسیس شده ‌است اما چه تعداد مرکز یا نهاد برای حمایت از افرادی که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته‌اند، داریم؟ درحال‌حاضر به غیر از مرکز فوریت‌های اجتماعی، فعالیت خاص دیگری در این زمینه وجود ندارد. حال آنکه این مرکز آن‌چنان‌که باید نمی‌تواند همه نیازهای جامعه را تامین کند. با این درصد از طلاق، چه تعداد موسسه حمایت از افراد متارکه کرده یا در معرض طلاق داریم؟ یکی از ضروریات جامعه، ارایه خدمات روانشناختی به قیمت کم و حتی به‌صورت رایگان است.

نیروهای زیادی از متخصصان روانشناس و مشاور داریم که می‌توانند در این سطوح به عنوان کارورز فعالیت ‌کنند.  ٣- در پیشگیری سطح سوم، هدف، کنترل موقعیت خطر است. این پیشگیری سعی می‌کند موقعیت مساله را اصلاح یا در آن مداخله کند و هدف آن پیشگیری از تکرار رفتارهایی است که جرم شناخته می‌شود. این نوع پیشگیری درگیر مسایل تنبیه، جریمه و بازتوانی از طریق نظام حقوقی و قضایی است. تکرار رفتارهای بزه‌کارانه ما را بر این می‌دارد که در قوانین تجدید نظر کنیم بسیاری از مجازات‌ها متناسب با جرم است اما عامل پیشگیری نیست. به عنوان مثال برای جرم تجاوز به عنف مجازات اعدام وجود دارد. این مجازات احساسات جمعی را آرام می‌کند اما آیا بزه جنسی را کاهش می‌دهد؟ مجرمان جنسی به‌خاطر هیجان کاذب، دست به چنین کاری می‌زنند و اعدام یک مجرم نمی‌تواند هیجان کاذب فرد دیگری را که پتانسیل ارتکاب چنین جرمی را دارد، کاهش بدهد؛ بنابراین بهترین راه، شناسایی افراد مستعد و ازبین‌بردن هیجان کاذب آنهاست. مطمئنا در این زمینه یاری‌گرفتن از پتانسیل اجتماعی، بسیار مفید خواهد بود درحال‌حاضر فقط در زمانی که یک فرد اعدامی، به بخشش نیاز دارد این پتانسیل به حرکت درمی‌آید؛ در حالی‌که این نقش می‌تواند قبل از وقوع جرم مورد استفاده قرار گیرد. فراموش نکنیم در جامعه به عزم همگانی و حساسیت جمعی در جهت کاهش و کنترل بزه و رفتارهای مجرمانه نیاز داریم چیزی که متاسفانه خیلی مورد توجه قرار نمی‌گیرد و بعضا حتی از آن جلوگیری می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha